انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از جهات متعدد با نظایر آن تفاوت داشت. مقام معظم رهبری حضور مردم در این انتخابات را حماسه نامیدند. برخی ظاهرگرایان نتوانستند ابعاد حماسی این حضور را دریابند و حبّ و بغض گروهی دیگر نیز سبب شد آگاهانه چشم خود را بر این حضور ببندند و حتی این پیروزی را به باد تمسخر بگیرند و یا انکار کنند. اما اگر کسی شرایط منطقه و بینالملل را بهدقت دریافته باشد، هوشمندی این تعبیر را تصدیق خواهد کرد.
در ادامه به تعدادی از نقاط مهم این حماسه اشاره میکنیم:
- شرایط مختلف داخلی و خارجی دست به دست هم داده بودند تا مردم را از شرکت در انتخابات ناامید سازند. رسانههای خارجی از ماهها قبل تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا انتخابات را امری تشریفاتی، مسئولان را شبیه به یکدیگر، رئیسجمهور را تعیین شده و… نشان دهند. فشارهای اقتصادی بهویژه تورم سال ۹۹ و بیتدبیری مسئولان در تأمین نیازهای اولیه مردم، انگیزه بخشی از مردم را کاهش داده بود. کرونا نیز مزید بر این علل بود تا بهانه شرکت نکردن تکمیل شود.
از جهاتی شرایط زمان دفاع مقدس بهتر از اوضاع فعلی بود؛ زیرا هیچگاه دشمن چنین تلاشی را برای کاهش سرمایه اجتماعی نظام و القای فاصله میان مسئولان و مردم به کار نگرفته بود. با این حال حضور مردم در این عرصه کمنظیر بود.
- ۲. از سوی دیگر این دوره انتخابات دوره شکلگیری هستههای مقاومت فکری در برابر عملیات روانی دشمن بود. در این دوره برای نخستین بار بیشترین شبهاتی در زمینه ناکارآمدی انتخابات و ناامید ساختن مردم از داخل و خارج کشور منتشر شدند. در سالهای قبل، مراکز تبلیغی و فرهنگی متولی پاسخ به شبهات و دیگر لایههای فرهنگی توزیع کننده چنین محتوایی بودند؛ ولی در این دوره هستههای فکری پرشماری، آتش به اختیار آغاز به کار و یکایک شبهات را شناسایی کردند و با بیانی متقن و منطقی پاسخ دادند و در قالبهای مختلف سمعی و بصری وارد فضای مجازی ساختند.
- گروههای جهادی اعم از طلاب، دانشجویان و دیگر اقشار مردمی عملیات خانه به خانه و چهره به چهره را در تبیین اهمیت انتخابات طراحی و با تمام دشواریها را اجرا کردند. در شرایطی که فشارهای اقتصادی انگیزه بسیاری از افراد را کاهش داده بود، چنین ارتباطاتی نیازمند سعه صدر فراوان و بیان منطقی بود و میتوان آن را یکی از رویشهای انتخابات دانست.
- این دوره از انتخابات، از جهتی دیگر نشاندهنده بلوغ مخاطبان بود. در شرایطی که معمولاً مناظرات انتخاباتی جهان با تهمت و آبروریزی گرم میشوند، مردم ایران در این دوره، برنامه مشخص و نگاه به آینده را مطالبه میکردند. فراموش نکردهایم که مشهورترین رؤسای جمهور ایران در دهههای گذشته، هیچ کدام از قبل چنین برنامههایی نداشتند. تغییر نگرش امت از هیجانات جناحی به سمت مطالبه راه حلهای علمی، نشانه روشن رشد سیاسی و فرهنگی مردم است.
- نوع رای دادن مردم از اقشار مختلف نیز خبر از تغییر آرایش فضای سیاسی کشور میدهد. بسیاری از مردم که از دوگانه چپ و راست و یا اصولگرایی و اصلاحطلبی خسته شده بودند، انتخاب خود را نیز فراتر از قبیلهگراییهای متداول تعریف کردند.
- ۶. آرای باطله را نباید نشانه مخالفت با نظام و ساختار فعلی دانست؛ زیرا صاحبان این آرا در همین ساختار و ساز و کار انتخاباتی رأی سفید دادهاند. اگر بخواهیم این آرا را نشانه مخالفت بدانیم، تحریم انتخابات و تبلیغ برای شرکت نکردن را چه باید بنامیم؟
- ۷. برنده اصلی این انتخابات مردم بودند که با وجود این همه مشکلات و کارشکنیها پای این انقلاب ایستاده و دستهایشان را دور این نهال حلقه زدهاند تا مبادا طوفان آن را خم کند و کسانی که میخواهند ریشهاش را بخشکانند، موفق شوند. مردم به هر زحمتی که هست، برای این نهال آبرسانی میکنند. الحق که مردم ما مرد میدان شدهاند.
- بازنده اصلی انتخابات هم برخی از فعالان سیاسی بودند که گمان میکردند قهرکنندگان با انتخابات خیل عظیمی از امت هستند و به همین دلیل کوشیدند از هفتهها قبل این تعداد را به نفع خویش مصادره کنند و مرتباً مردم را به عدم شرکت در انتخابات تشویق کردند. برخی دیگر که ابتدا خود را قهرمان نجات ملی معرفی میکردند، شعار «یا من یا هیچ کس» را سردادند. این گروه بازنده اصلی انتخابات بودند که در کنار دشمنان این ملت، سنگ خود را به سینه زدند.
- براندازی جمهوری اسلامی نه با جنگ تحمیلی محقق شد، نه با اجیر کردن شبکه ترور و نه با تحریمهای فلج کننده. از سالها قبل دشمنان در پی آن بودند که از طریق انتخابات حداقل تغییری نرم و با شیب ملایم در ساختار حاکمیت ایجاد کنند. روشهای متنوعی که در برخی از کشورها نتیجهبخش بودهاند، در ایران هم آزموده شدند. در ایران این الگو در چندین دوره امتحان شد، ولی هر بار با شکست سنگینتری همراه بود. به نظر میرسد که دشمن دیگر باید با روش رژیم از طریق انتخابات در ایران خداحافظی کند.
بالاخره با تمام تلاشهای دشمنان خارجی و خائنان داخلی، انتخابات برگزار شد و کاندیدایی از جبهه انقلاب رأی آورد. آینده کشور و حتی جهان اسلام تا حد زیادی وابسته به تصمیمات این دولت است. در این مدت توصیهها و تحلیلهای گوناگونی از اولویتهای دولت آتی ارائه شدهاند که هر کدام به نوبه خود میتوانند مورد استفاده قرار گیرند،
اما در این نوشتار به چند نکته کلیدیتر اشاره میشود:
- ۱. شنبه پس از انتخابات اصطلاحی است که به روزهای پس از برگزاری انتخابات و اعلام نتایج اطلاق میشود. تفکر لبیرالی در صورت پیروزی طعنه و زخم زبان میزند و به هنگام شکست یا به آشوب دعوت یا تهدید به بر هم زدن بازی میکند؛ اما تفکر اسلامی هنگام پیروزی با سعه صدر گذشتهها و طعنههای مناظرات را فراموش میکند و خود را پدر تمام مردم میداند. متأسفانه در دولتهای پیشین، پیروزی تریبونی برای زخم زبان و طرد دیگران بود. رئیسجمهور منتخب در معرفی الگوی اسلامی آغازی پسندیده داشت و چون از سر صدق بود، به دلها نشست. امید آنکه این رویکرد با صدق و صفای بیشتر استمرار داشته باشد و به دیگر اعضای کابینه نیز انتقال یابد.
- ۲. حملات اقتصادی مکرر دشمنان در سالهای اخیر سبب شد تا محور خاکریزهای احداثی، اقتصاد باشد. مشکلات مکرری که از در زمینه معیشت، بیکاری، تورم و… متوجه مردم شد، زمینهای شد تا کاندیداها بیشترین تأکید خود را بر حل این بخش از مشکلات متمرکز سازند. اما نباید فراموش کرد که در منطق اسلامی نیازهای فرد و جامعه را باید به شکل یک منظومه منسجم دید. نگاه جزئینگرانه به اقتصاد درمان معیشت نیست. اقتصاد باید در کنار فرهنگ دیده شود؛ فرهنگ که به تصریح امامین انقلاب مهمترین رکن نظامهای اجتماعی و نیازهای انسانی است.
حل بسیاری از مسائل اقتصادی نیازمند همراهی فرهنگی مردم است. تا زمانی که فرهنگ صرفهجویی، وجدان کاری، بها دادن به تولید داخلی، خودباوری و… در میان نخبگان و تودههای مردم نهادینه نشود، کاملترین برنامهها نیز ناقص خواهند ماند. آنچه بیش از فقر و تبعیض مردم را تحت فشار قرار میدهد احساس نارضایتی از زندگی است و حل این مشکل تا حد زیادی به اصلاح فرهنگ و نگرش مردم بستگی دارد.
تقویت دیانت و ایمان عمومی مهمترین سپر و ضربهگیر فردی و اجتماعی است. سرمایه اجتماعی که طی سالهای گذشته، بسیاری طمع ربودن آن از انبان حاکمیت را داشتند، با فعالیتهای فرهنگی عمیق و متفکرانه ارتقا مییابد و… دهها اصل دیگری که نشان میدهد هیچ مشکل اقتصادی و سیاسیای جز از طریق اصلاح فرهنگ حل نخواهد شد. بنابراین دولت آینده اگر بخواهد برای حل مشکلات مردم اقدامی ماندگار و نه مسکن و مقطعی انجام دهد، باید به تمام ساحات نیازهای جامعه بهویژه مسئله فرهنگ اهتمامی ویژه و بایسته داشته باشد.
- ۳. تجربه زیسته چهار دهه پس از انقلاب نشاندهنده آن است که حتی بهترین برنامهها اگر با فرماندهی اجرایی مقتدر و هماهنگ پشتیبانی نشوند، در کتابخانهها بایگانی خواهند شد. تحولات مهم دولتهای قبل مانند هدفمندی، مسکن مهر و… بیش از اتقان برنامه، نیازمند اقتدار و شجاعت اجرایی بود. در سخنان کاندیداها دهها برنامه معرفی شدند که اگر ده درصد آنان بهدرستی اجرا شوند، مشکلات کشور تا حد زیادی رفع میشوند. نیاز رئیسجمهور منتخب به مدیران شجاع و مقتدری است که بتوانند در برابر تبلیغات وابستگان و خودباختگان غرب مقاومت کنند و به شکل جهادی و منسجم در تحقق برنامهها بکوشند.
- ۴. دسترسی به مدیران با ویژگیهای بند قبل از طریق سهمخواهیهای متعارف و قبیلهگراییهای رایج محقق نمیشود. از رئیسجمهور منتخب که بهدرستی خود را از کلیشه اصلاحطلب و اصولگرا جدا ساخت، انتظار میرود در تشکیل کابینه نیز تسلیم فشارهای جناحی و توصیهها نشود. این دولت میتواند نخستین دولت متناسب با گام دوم در چهل سالگی دوم انقلاب باشد، مشروط به آنکه مدیرانش به گام دوم باور داشته باشند.
- ۵. شعارهای اصلی انقلاب، چند مفهوم یا فریاد هیجانی نیستند، بلکه خطوط اصلی مسیر را تعیین میکنند. در دولتهای اخیر، حقیقت عدالتخواهی، سادهزیستی، مردمی بودن، فسادستیزی، اتکای به وعدههای الهی، خودباوری و… بسیار مظلوم واقع شدند. این شعارها یا از طرف غربگرایان مورد تمسخر و بیاعتنایی قرار گرفتند و یا اجرای ناقص و نمایشی آنها، زمینه را برای انحراف و سطحینگری مهیا کرد. انتظار جامعه ایمانی از رئیسجمهور منتخب آن است که تحقق عالمانه این مفاهیم را مبنا قرار دهد و دچار افراط و تفریط نشود. تحقق این شعارها میتواند مدلی از حکمرانی اسلامی را در عرصه عمل محقق سازد.
- ۶. کشور ظرفیتها و اولویتهای گوناگونی دارد که نخبگان و مشاوران حتماً به رئیسجمهور منتخب منتقل خواهند کرد. مسئله جمعیت از مهمترین اولویتهای کشور است که اضلاع متنوعی دارد. این امر بیش از فرهنگسازی نیازمند زمینهسازی و رفع موانع است. کشاورزی از مقولات استراتژیک کشور است. در چرخه بحرانهای اقتصادی چند سال اخیر همواره به موضوع دام و نهادههای دامی میرسیم که در اثر تحریم و معطلی در گمرک، کشور را ماهها در فشار قرار میدهد؛ در حالی که با چند تغییر ساده میتوان نیاز داخلی کشور به ذرت، سویا و… را مرتفع کرد تا در صدر بزرگترین وارد کنندههای ذرت از آمریکا نباشیم. حاشیه چند صد میلیون نفری همسایگان بهترین بهانه برای توسعه کشاورزی و البته دیپلماسی کشاورزی است.
- ۷. این یادداشت را با سخنی از وصیتنامه سردار دلها به پایان میرسانیم که خطاب به مسئولین فرمودند و بهویژه همراهان رئیسجمهور منتخب باید مکرر به آن توجه کنند:
«در دوره حاکمیت خود و در هر مسئولیتی که هستید، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانید. خدمتگزاری واقعی و توسعهگر ارزشها باشید، نه با توجیهات واهی ارزشها را بایکوت کنید… مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آراءیاحساسی زودگذر از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند.»