Tag Archives: ترامپ

17فوریه/21

این عمّار؟

اشاره:

یک سال از شهادت سپهبد سردارحاج‌ قاسم سلیمانی توسط دولت جنایتکار آمریکا و به فرمان شخص ترامپ، رئیسجمهور خودسر و جانی آمریکا گذشت. بر اثر این حادثه جهان اسلام و بیش از همه رهبر معظم انقلاب داغدار شدند. این حزن شدید هم در پیام وهم در نماز ایشان بر پیکر شهدا کاملاً مشهود بود.

رهبر معظم انقلاب با بغض و اشک در نماز برای این شهید گرانقدر عبارات اختصاصی را قرائت کردند. «اللهم أدخلهم برحمتک برضوانک، فإنک توفیتهم متلطخین بدمائهم فی سبیل رضاک مستشهدین بین أیدیهم، مخلصین فی ذلک لوجهک الکریم؛ پروردگارا به رحمتت ایشان رابه بهشت داخل کن. تو جان آنها را در حالی که در راه رضای تو غوطه ور در خونشان شده و به شهادت رسیده و با اخلاص رو به سوی تو بودند، گرفتی.»

به راستی که لقب مالک اشتر زمان برازندۀ سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی است.

ما در این نوشتار بر آنیم که ‌عکس‌العمل‌های اندوه‌بار و حزن شدید امیر مؤمنان علی«ع» در مقابل شهادت برخی از سردارانش را مرور نماییم.

عکس‌العمل حضرت حضرت علی«ع» نسبت به شهادت سردارانش را به دو صورت کلی و خاص می‌توان تقسیم‌بندی نمود:

 

الف)عکس العمل کلی حضرت

حضرت علی«ع» در بخشی از خطبه ۱۸۲، از سرداران خود که به شرف شهادت نائل آمده‌اند یاد مى‌کنند و با تعبیراتى غم‌انگیز و با سوز دل فریاد می‌زنند: «أَینَ إِخوَانِیَ الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟ «کجایند برادران من؟ همان‌ها که در مسیر صحیح گام نهادند و در راه حق پیش رفتند و بهراستى و درستى عمرشان را به پایان رساندند و گذشتند.

و به صورت کلى و عام از همه آنها چنین یاد مى‌کنند: «وَ أَیْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِیَّهِ، وَ أُبْرِدَ بِرُؤُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَه : کجایند مانند آنان از برادرانشان که پیمان بر جانبازى بستند و سرانجام سرهایشان براى فاجران و فاسقان فرستاده شد.»

و سپس روی چند تن از این شهدای گرانقدر انگشت می نهند و می‌فرمایند: «أَیْنَ عَمَّارٌ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْن(۱): کجاست عمّار؟ (عمار بن یاسر که در سن بیش از نود سالگی در صفین شهید شد) و کجاست مالک؟ (ابوالهیثم مالک ابن تیهان) و کجاست ذو‌الشّهادتین؟

خاطره آنان سبب شد که امام«ع» شدیداً متاثر ‌شوند، بهگونه‌ای که راوى این خطبه (نوف بکالى) مى‌گوید: «آن‌گاه امام«ع» دست به محاسن شریف برد و مدتی طولانى گریست و سپس فرمود: «اى بندگان خدا! جهاد! جهاد! آگاه باشید من امروز لشکر را به سوى اردوگاه حرکت می‌دهم. کسی که مى‌خواهد به سوى خدا حرکت کند، با ما کوچ کند.»

امام«ع» در این خطبه نام چند نفر از یاران وفادار و بزرگان اسلام را می‌برند که در زمره صحابه راستین پیامبر اکرم«ص» بودند و سپس پیمان وفادارى با امام بستند و در میدان صفین شربت شهادت نوشیدند. طبق روایتى ۳۰۰ تن از صحابه پیامبر«ص» که در بیعت رضوان و گروهى از آنها از بدریون بودند، در جنگ صفین در رکاب مولای خود بودند. از این جمع ۶۳ نفر شهید شدند که امام«ع» نام چهارتن از آنها را مى‌برند.

  1. عمّار یاسر

کُنیه‌اش ابویقظان و از کسانى است که در مکه اسلام آورد و مرارت‌هاى فراوانى را متحمل شد. پیامبر«ص» درباره وى فرمودند: «اِنَّهُ مَلیئٌ إیماناً إلى أَخمُصِ قَدَمَیْهِ(۲): عمار سراپا ایمان است» و نیز فرمودند: «مَن أَبغَضَ عَمّاراً أبغَضَهُ‌اللهُ: کسى که با عمار دشمنی کند خدا دشمن اوست.» اخبارمتواترى داریم که پیامبر«ص» درباره عمار فرمودند: «تَقْتُلُ عَمّاراً الْفِئَهُ الْباغِیَه(۳): عمار را گروهی ستمگر و متجاوز خواهند کشت.»

 

  1. ابن تیّهان:

نام او مالک و کنیه‌اش ابوالهیثم، از طایفه انصار و از کسانى است که در بیعت عقبه با پیغمبر«ص» بیعت کرد و در جنگ بدر حاضر بود. اکثر مورخان معتقدند او در جنگ صفین حضور داشت و در همان جنگ به شهادت رسید(۴)

 

  1. ذوالشهادتین:

خزیمه بن ثابت اوسی ملقب به ذوالشهادتین فرزند ثابت بن فاکه، از یاران محمد«ص» و از پیروان علی بن ابی‌طالب«ع» و از کشته‌شدگان جنگ صفین است. وی در جنگ بدر و سایر غزوه‌های پیغمبر«ص» شرکت داشت. در مورد این که چرا به نام «ذوالشهادتین» لقب داده شده، ابن اثیر در اسد الغابه مى‌نویسد:
«پیامبر اکرم«ص» از «سواء بن قیس محاربى» اسبی خریده بودند. گروهى از منافقان به آن‌حضرت حسادت ورزیدند و به اعرابى گفتند: «آن اسب در بازار چند برابر قیمت دارد. از این‌رو، هنگامى که پیامبر اکرم«ص» پول اسب را آورد، به ایشان بگو که من اسب را به این قیمت نفروخته بودم. پیامبر«ص» که فردى صالح است، اسب را به تو باز می‌گرداند.» اعرابى نیز به طمع افتاد و خواست معامله را به هم بزند. خزیمه بن ثابت به نفع پیامبر«ص» گواهى داد. پیامبر اکرم«ص» فرمودند: «با اینکه در جریان معامله حضور نداشتى چگونه شهادت دادى؟» عرض کرد: «ما در مسائل بسیار مهمترى مانند وحى الهى شما را تصدیق کردیم و مى‌دانیم جز حق نمى‌گوئید. چگونه در موضوع کوچکى گواهى به صدق شما ندهیم؟»(۵) رسول خدا «ص» فرمودند: «هر کسی که خزیمه به نفع یا زیان او گواهى دهد، همان یک شهادت او کافى است.»(۶)

 

 ب) عکس العمل حضرت به صورت خاص

۱٫محمد بن ابی بکر

زمانی که  حضرت علی«ع» آهنگ کوچ به کوفه و جنگ جمل را داشتند، محمد را به همراه برخی از صحابه مانند عمار یاسر به آنجا فرستادند تا ابو موسی اشعری و مردم کوفه را به سوی خود فرا خوانند و آنها را برای جهاد در نزد خداوند آماده کنند.(۷) محمد در جنگ جمل که عایشه(خواهرش) از سردمداران جبهه مخالف بود، در رکاب علی«ع» جنگید و در جنگ صفین نیز ایشان را همراهی کرد.(۸)
وقتی خبر شهادت محمد را به علی«ع» دادند، ایشان فرمودند: «إِنَّ حُزْنَنَا عَلَیْهِ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ إِلَّا أَنَّهُمْ نَقَصُوا [نُقِصُوا] بَغِیضاً وَ نَقَصْنَا [نُقِصْنَا] حَبِیبا: اندوه ما بر او به اندازه شادى شامیان است؛ زیرا آنها دشمنى را از دست دادند و ما دوستى را تا در پى او روند.»(۹)

و در جای دیگری فرمودند: «کان لله عبداً صالحاً و لنا ولداً صالحاً: محمد بنده‌ای صالح برای خدا و فرزندی صالح برای ما بود.»(۱۰)

 

۲٫مالک اشتر

مالک فرزند «حارث بن عبد یغوث نخعی» معروف به «مالک اشتر»، کنیه‌اش ابو ابراهیم است. وی از اهالی یمن بود که در زمان رسول خدا«ص»به شرف اسلام نایل آمد و چون به دیدار پیامبر«ص» توفیق نیافت، او را جزو تابعین به شمار آورده‌اند.(۱۱)

وی از فرماندهان شجاع نظامی و از یاران و اصحاب خاص امیرالمؤمنین علی«ع» محسوب می‌شود. بعد از رحلت پیامبر خدا«ص» و بالاخص در زمان حکومت امیرالمومنین علی«ع» تأثیر واضح و جدی در امور سیاسی و اجتماعی و دینی و فرهنگی داشت. مالک مردی شجاع و دلاوری با تقوا بود و در جنگ‌ها و فتوحات اسلامی، از جمله در جنگ تبوک در سال ۱۳ هجری در عصر خلافت ابوبکر به مصاف رومیان رفت(۱۲) و در فتح دمشق به فرماندهی ابو عبیده جراح شرکت داشت.(۱۳)

رابطه دوستی او با مولای متقیان بهگونهای بود که امام علی(ع) وقتی خبر شهادت او را بعد از جنگ صفین شنیدند، فرمودند: «إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون، و الحمد للّه ربّ العالمین، اللّهمّ إنّى أحتسبه عندک فإنّ موته من مصائب الدّهر، رحم اللّه مالکا فلقد أوفى عهده، و قضى نحبه، و لقى ربّه، مع أنّا قد وطّنّا أنفسنا على أن نصبر على کلّ مصیبه بعد مصابنا برسول اللّه«ص» فإنّها من أعظم المصیبات» ما از خدا هستیم و به سوى او باز مى‌گردیم. ستایش خداوندى را سزاست که پروردگار جهانیان است. بار خدایا! من مصیبت اشتر را نزد تو به شمار مى‌آورم، زیرا مرگ او از سوگ‌هاى روزگار است. خدا مالک را رحمت فرماید که به عهد خود وفا کرد و مدتش را به پایان رسانید و پروردگارش را ملاقات کرد. ما تعهّد کرده‌ایم پس از مصیبت رسول خدا«ص» بر هر مصیبتى شکیبا باشیم، زیرا آن بزرگترین مصیبت‌ها بود.» و فرمود: «خداوند مالک را رحمت کند، او برای من همان‌گونه بود که من برای رسول خدا«ص» بودم.»(۱۴)

 

 

  1. ۳. عمار یاسر

عمار در دوران خلافت امام علی«ع» سالخورده، اما جوان دل، با نشاط و پر تلاش بود. وی پس از قتل عثمان، از دعوت کنندگان مردم به بیعت با امیرالمومنین علی«ع» و از نخستین بیعتکنندگان با آن امام بود. وی در همه صحنه‌ها، یار مخلص و مشاور امین امیرمومنان«ع» و در جنگ‌های جمل و صفین نیز همراه مولای خود بود.

از امتیارات خاص عمار یاسر، خلوص در ایمان به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر«ص» بود. رسول خدا«ص» در نصایح خود به عمار فرمودند: «ای عمار! پس از من، فتنه‌ای بزرگ رخ خواهد داد. پس هرگاه با چنین فتنه‎‌ای رو به‌رو شدی، از علی«ع» پیروی کن؛ زیرا علی«ع» با حق است و حق با علی«ع»است.»(۱۵)  نقل شده است پس از آنکه خبر شهادت مالک در سال ۳۸ به معاویه رسید، گفت: «علی‌بن ابی‌طالب دو دست داشت. یکی از آن دو دست در صفین قطع شد و آن عمار یاسر بود. و دیگری هم امروز قطع شد و آن مالک اشتر بود.»(۱۶)

فقدان عمار، امیرالمؤمنین«ع» را سخت ناراحت کرد و در کنار پیکر بی‌جان او فرمودند: «…إنَّ امرَأً مِنَ‌المُسلِمِینَ لَم یَعظُم عَلَیهِ قَتلُ عَمَّارٍ، ویَدخُلْ عَلَیهِ بِقَتلِهِ مُصِیبَهٌ مُوجِعَهٌ، لَغیرُ رَشِید، رَحِمَ‏ اللَّهُ‏ عَمَّاراً یَومَ‏ أسلَمَ، ورَحِمَ اللَّه عَمَّاراً یَومَ قُتِلَ، ورَحِمَ اللَّهُ عَمَّاراً یَومَ یُبعَثُ حَیّاً: اگر مردی از مسلمانان شهادت عمار را مهم نشمارد و بر او مصیبت دردناک وارد نشود، قطعاً رشد یافته نیست، زیرا انسان رشید مرگ عمار را بزرگ و مصیبت جانکاه می‌داند. خدا عمار را رحمت کند، روزی که  اسلام آورد و روزی که به دنیا آمد، روزی که کشته شد و روزی که دوباره مبعوث می‌شود. همیشه وقتی از چهار نفر صحابی رسول خدا«ص» یاد می‌شد، چهارمی عمار بود. اگر از پنج نفر یاد می‌شد پنجمی عمار بود. عمار محور حق بود و قاتل عمار در جهنم است.»(۱۷)

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. خزیمه بن ثابت انصارى که پیامبر(ص) او را لقب ذو الشّهادتین داد. شهادت او به جاى شهادت دو نفر به حساب مى‌‏آمد.
  2. شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید،
  3. وقعه صفین‏ نصر بن مزاحم‏/ مصحح: هارون، عبد السلام محمدمکتبه آیه الله المرعشی النجفی‏قم‏۱۴۰۴ ق‏,ص۳۲۳
  4. شرح ابن ابى الحدید، جلد ۱۰، صفحه ۱۰۷-۱۰۸٫
  5. اسد الغابه، همان,جلد ۲، صفحه ۱۱۴
  6. همان صفحه ۱۱۵

۷٫الإمامه و السیاسه،ابن قتیبه دینوری ,بتصحیح محمد محمود الرافعی مصر ۱۳۲۷ مط الفتوح الادبیه ,ج ‏۱، ص ۸۴٫

  1. أسد الغابه، ج ‏۴، ص ۳۲۶٫
  2. نهج البلاغه، صبحی صالح,ص ۵۳۲٫
  3. الإختصاص‏مفید، محمد بن محمدغفارى، على اکبر و محرمى زرندى، محمود,الموتمر العالمى لالفیه الشیخ المفیدایران؛ قم‏۱۴۱۳ ق‏، ص۸۱٫
  4. مناقب آل أبی طالب«ع»، ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏ناشر: علامه‏قم‏. ۱۳۷ق.ج۲٫ص۷

۱۲- ابو جعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۸ ه. ج ۴، ص ۴۰۱

۱۳- نهج البلاغه، نامه ۳۸

۱۴- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۵، ص ۹۹)

۱۵- الطبرانی، المعجم الاوسط، طبرانی، ج۲، ص۷۲۳.

۱۶- شرح ابن ابی الحدید، ج ۱۸، ص ۱۷۲٫ الإختصاص‏مفید، محمد بن محمدغفارى، على اکبر و محرمى زرندى، محمودناشر: الموتمر العالمى لالفیه الشیخ المفیدایران؛ قم‏۱۴۱۳ ق‏، ص۸۱٫

۱۷- مکاتیب الأئمه«ع» احمدى میانجى، على‏فرجى، مجتبى‏دار الحدیث‏قم‏۱۴۲۶ق,ج۱,ص۸۲؛  تاریخ مدینه دمشق: ج ۴۳ ص ۴۷۶ کلاهما عن أبی الغادیه.

17فوریه/21

حاج قاسم، «مکتب امام» و ما

مقدمه

«سردار بزرگ و پرافتخار اسلام، آسمانی شد.» [پیام تسلیت]

از هر زاویه‌ای به این واقعه جانسوز نگریسته شود، آثار و پیامدهای عظیمی دارد. حتی اگر از جهات معنوی و باطنی فراوان آن هم صرف‌نظر و یا از تحلیل‌های عمیق تربیتی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تمدنی مرتبط با آن نیز چشم‌پوشی و فقط با نگاهی سطحی بدان نگریسته شود، باز هم برای همه بسیار روشن و ملموس است که واقعه‌ای عظیم، کلان و دارای ابعاد فراوان ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی رخ داده است.

این حادثه عظیم را شخصی باید تحلیل کند که «حکیم» باشد. برخی انسان‌ها هرچند در مقام ارائه تحلیل تفصیلی یک واقعه هم نباشند، اما به دلیل آنکه فضیلت «حکمت» بدان‌ها اِعطا و در آنها ملکه شده است، حتی در سخنان به‌ظاهر عادی آنان هم حکمت موج می‌زند. مقام معظم رهبری از این سنخ افرادند و حکمت (چه حکمت نظری، چه حکمت عملی) در نظر، گفتار، رفتار و منش ایشان به‌وضوح مشاهده می‌شود: «عبد صالحی که حکیم امروز اسلام و تشیع و ایران و جهان سیاسی اسلام است.» [از وصیت‌نامه شهید] (۱) با دقت در تحلیل‌های صورت گرفته از این شهادت توسط مقام معظم رهبری، می‌توان سه مقوله مکتب شهید سلیمانی، مکتب امام و ما را درک کرد.

 

الف. علل طولی شهادت سردار بزرگ اسلام

در علوم عقلی گفته می‌شود که باید بین علت و معلول سنخیت باشد، یعنی هر علتی نمی‌تواند موجب پیدایش هر معلولی شود و باید تناسب‌های لازم بین یک پدیده با علت یا عللش برقرار باشد. بر این اساس، وسعت و عمق شهادت سردار سلیمانی و آثار و پیامدهای گسترده و مختلفش نشان می‌دهد که این رویداد در اثر اسباب و علل عادی پدید نیامده و غایتی معمولی را هم هدف نگرفته است. چنین واقعه عظیمی باید از عللی عظیم‌تر از خود (یا حداقل، عللی به همان میزان عظمت) سرچشمه گرفته باشد. به بیان دیگر، هر علتی نمی‌تواند چنین مرگ (و به تعبیر دقیق‌تر تولدِ) مبارک و پربرکتی را رقم بزند که البته، هنوز طلیعه‌های دمیدن آن اندکی رخ نموده است.

علت پیدایش این پدیده، یعنی شهادت سردار سلیمانی چه بود؟

چنانچه اشاره شد، یکی از منابع مهم تحلیل این قضیه و از جمله علل پیدایش آن، کلام مقام معظم رهبری است که در چندین لایه می‌توان به تحلیل آن پرداخت. با توجه به سخنان ایشان، مهم‌ترین علل پیدایش این واقعه به‌اختصار عبارتند از:

 

۱) «مجاهدت بیرونی مخلصانه» یا «جهاد اصغر» و «جهاد کبیر»: و به تعبیر ایشان: «سال‌ها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدان‌های مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سال‌ها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رساند و خون پاک او به دست شقی‌ترین آحاد بشر بر زمین ریخت. او همه عمر خود را به جهاد در راه خدا گذراند. شهادت، پاداش تلاش بی‌وقفه او در همه این سالیان بود [پیام تسلیت]. جهاد او جهاد بزرگی بود و خداوند نیز شهادت او را شهادت بزرگی قرار داد. حاج قاسم باید همین ‌جور به شهادت می‌رسید.» [دیدار با خانواده شهید]

اما مسئله، در همین حد باقی نمی‌ماند و علت باطنی‌تر و قوی‌تری نیز برای آن در کار است، یعنی:

 

۲) «مجاهدت درونی مخلصانه» یا «جهاد اکبر» و به تعبیر مقام معظم رهبری: «جهاد بیرونی، متکی به جهاد اکبر، یعنی جهاد درونی است.» [دیدار با خانواده شهید]

اما باید باز هم عمیق‌تر و ژرف‌تر نگریست. همین دو علت یادشده نیز باید معلول علت عظیم‌تری باشند. به تعبیر دیگر، این جهاد بیرونی و درونی باید در ظرفی مناسب و در چهارچوب بستر و زمینه‌ مستعدی شکل گرفته باشند که ظرفیت، استعداد و قابلیت پرورش چنین پدیده‌هایی را داشته باشد. به‌راستی چه زمینه و ظرفی است که این ظرفیت را دارد که چنین انسان‌های مجاهدی را در متن خود می‌پروراند که قادرند در باطن و ظاهر، بدین‌گونه مجاهدت‌های عظیم دست بزنند؟

پاسخ بدین پرسش، بیانگر همان علت اصلی‌تر است که عبارت است از:

 

۳) «مکتب امام»: در این برهه تاریخی، یعنی عصر خمینی، «مکتب امام» یا همان امتداد اسلام ناب محمدی(ص) است که می‌تواند چنین فرزندان برومند و رشیدی را تربیت کند. به تعبیر مقام معظم رهبری: «… او نمونه برجسته‌ای از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود.» [پیام تسلیت]

شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و دیگر همرزمان شناخته شده یا (ظاهراً) گمنام و ناشناس آنان، فرزندان مکتب امام هستند و از چنین علت عظیمی، چنین نتایج و ثمره‌هایی نیز انتظار می‌رود؛ البته به‌شرطی که انسان یا جامعه، خود را در معرض این مکتب قرار دهد و اندکی به روح و جوهره آن و لوازم و اقتضائاتش تن بدهد. در اینجا پرسش مهم‌تری مطرح می‌شود: «روح مکتب امام یا ویژگی جوهری آن چیست که می‌تواند چنین تحول‌آفرین، انسان‌ساز و تاریخ‌ساز باشد؟»

به‌اختصار، روح مکتب امام، همان روح نهضت پیامبران، اوصیا و اولیای الهی«ع» است، یعنی «توحیدمحوری و توحیدگستری». در واقع، مکتب امام، امتداد اصیل و حقیقیِ «نهضت توحیدگستری» انبیا«ع» است که در طول تاریخ بشر، از حضرت آدم«ع» تا خاتم‌الانبیا «ص» و از خاتم‌الاوصیا «ص» تا خاتم‌الاولیا«عج» دارد. به بیانی دیگر، مکتب امام، تبلور «معرفت توحیدیِ معطوف به اقدام و عمل»، یعنی «قیام‌لله» و همان یکتا موعظه الهی برای سعادت دوسرایی بشر اشت که امام خمینی مکرر بدان دعوت می‌کرد و خود، مثال اعلا و تبلور بی‌بدیل آن بود.

 

ب. حاج قاسم و «مکتب امام»

حاج قاسم فرزند مکتب امام و پاسدار آن بود، زیرا «اسلام را در این برهه… تداعی‌یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی» می‌دید و خوب می‌دانست پایگاه کنونی اسلام ناب و مکتب امام، جمهوری اسلامی است. به همین دلیل هم در حفظ و حراستش می‌کوشید و بدین کار تشویق می‌کرد: «… جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیع است. امروز، قرارگاه حسین‌بن علی«ع» ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین ببرد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی«ع» و نه حرم محمدی«ص». [وصیت نامه]

حاج قاسم، قدر مکتب امام را تا پای جان دانست و نفس نفیسش را نثار پاسداری از آن کرد. اما آیا ما هم به این ظرف و بستر تحقق مکتب شهید سلیمانی، آن‌ طورکه باید توجه کرده و از ظرفیت‌های آن بهره گرفته‌ایم؟

اگر تعداد به‌ظاهر معدودی از فرزندان مجاهد حضرت روح‌الله با امکاناتی بسیار محدود و اندک می‌توانند هیمنه ظاهری نظام استعمار را بشکنند و میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری طاغوت‌های زمانه را بر باد دهند و مهم‌تر از آن، قادرند باعث تحول روحی و معنوی گسترده و عمیق میلیون‌ها انسان شوند و نسیم خوش و دلربای توحید و عطر و بوی معنویت ناب و عمیق و فطری را در جوامع مختلف به وزیدن درآورند و موجب همگرایی و اتحاد طیف‌های وسیع ملی، منطقه‌ای، بین‌المللی در راستای مبارزه با جبهه باطل شوند؛ پس باید گفت که اگر این مکتب به‌درستی شناخته و از ظرفیت‌ها و امکانات عظیم همه‌جانبه‌اش به‌خوبی بهره گرفته شود، حداقل نتیجه آن، برپایی و اقامه تمدن نوین اسلامی و بلکه ان‌شاءالله ظهور منجی بشریت«عج» خواهد بود. آیا ما چنین دیدگاهی نسبت به مکتب امام داریم و رفتارهای ما بر چنین معرفتی استوارند؟

 

ج. ما و «مکتب امام»

با کمال تأسف،باید پاسخ داد که در نظر و عمل، چندان که باید و شاید، قدر مکتب امام دانسته نمی‌شود و کم و بیش بدان بی‌مهری می‌شود و از ظرفیت‌های ثبوتی گسترده و بی‌نظیرش بهره گرفته نمی‌شود. حکیمان می‌گویند: «علت پیدایش یک شئ، علت بقائش هم هست.» مکتب امام، علت وقوع انقلاب اسلامی بود؛ لذا فاصله گرفتن از مکتب امام یا تحریف آن، موجب فاصله گرفتن از انقلاب اسلامی و تحریف آن می‌شود. فاصله‌گیری از مکتب امام، غفلت و نقصی راهبردی است که باید در مقام نظر، عمل و سبک زندگی ما، هرچه ممکن است کاهش یابد و جبران و ترمیم شود.

یکی از ابتدایی‌ترین وظایف ما نسبت به مکتب امام، شناخت تفصیلی‌تر و عمیق‌تر آن است که به‌طور طبیعی زمینه تحریفش را نیز مسدود می‌کند. بدون معرفت کافی نسبت به یک مکتب، نمی‌توان اقامه صحیح و دقیق آن را توقع داشت، اما با تأسف، حتی بسیاری از فرزندان مکتب امام و معتقدان جدی آن نیز آن طور که باید و شاید با اندیشه و حیات و مکتب امام خمینی و ویژگی‌ها و شاخصه‌های تفصیلی‌ و لوازم و اقتضائات آنها آشنا نیستند. چنین ضعف‌هایی، فقط کاستی‌های معرفتی صِرف نیستند، بلکه پیامدهای منفی چندجانبه‌ای دارند که کمترین آنها تحریف مکتب امام با نتایج منفی فرهنگی، اجتماعی، حکومتی و تمدنی متعدد و خطیر است.

از همین روی مقام معظم رهبری بارها و بارها مردم را به ضرورت آشنایی با مکتب امام و جلوگیری از تحریف آن دعوت کرده‌اند: «راه امام… مسیر تاریخ کشور ما را عوض کرد. اگر ملت ایران بخواهد این راه را ادامه بدهد، باید راه امام‏ بزرگوار را درست بشناسد و نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند که تحریف شخصیت و راه امام، منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملت ایران است. اگر راه امام را گم یا فراموش کنیم و یا خداى نکرده عمداً کنار بگذاریم، ملت ایران سیلى‏ خواهد خورد.» (۲) و (۳)

بنابراین کمترین وظیفه ما برای جلوگیری از تحریف مکتب امام و انقلاب اسلامی و شناخت صحیح، تفصیلی و دقیق آن است. یعنی حداقل باید در سطح «صحیفه امام» با این مکتب آشنا شد. کتاب گرانقدری که دریایی ژرف از معارف مختلف مکتب امام را در سینه دارد و انس هدفمند و روشمند با آن، حدود چهل فایده را تأمین می‌کند. کوشش مجاهدانه برای ترویج و تبیین مکتب امام و تلاش برای اقامه و تحقق اهداف آن در حد توان و وسع فردی، اجتماعی و صنفی، وظایف بعدی ما در این زمینه هستند.

 

د. حاج قاسم، مکتب امام و ما

حاج قاسم وظیفه‌اش را نسبت به مکتب امام به بهترین وجه ایفا و مزدش را نیز دریافت کرد. اما انتقام سخت خون پاک او و همرزمانش بر دوش ما مانده است. هرچند چنین انتقام در بعد نظامی، به‌تدریج و حکیمانه محقق شد، اما نباید اشتباه کرد و این انتقام را مقطعی و فقط بر دوش عده یا گروه خاصی دانست. مهم‌تر و راهبردی‌تر اینکه نباید چنین انتقامی را تنها به جنبه‌های نظامی یا مادی و حتی بیرون کردن آمریکا از منطقه و… محدود کرد.

هرگز نباید فراموش کرد که انتقام سخت‌تر و نهایی‌تر آنگاه رخ می‌دهد که استکبار و طاغوت متجسّد و متبلور در کالبد تمدن‌نمای موسوم به «غرب»،(۴) از همه ابعاد و جوانب زندگی فرزندان مکتب امام و بلکه از عرصه زندگی بشر بیرون رانده شود؛ زیرا مصاف فرزندان مکتب امام با این فرد یا آن گروه و… نیست، بلکه مبارزه آنها هویت تمدنی و بلکه، فراتر از آن ایت. فرزندان روح‌الله با مظاهر جبهه باطل، یعنی طاغوت‌های عصری و پیشوایان کفر و شرک در نبردند؛ آن هم نبردی در همه ابعاد تمدنی با تمدن‌نمای ماده‌گرای نفس‌محوری که استعمار و نظام سلطه، آن را بنا کرده‌اند و با حربه‌ها و دام‌های مختلف، انسان‌ها و جوامع بشری و فطرت پاک توحیدی‌شان را فریفته و به بند اسارت مادی و معنوی کشیده‌ و از توجه به اقامه تمدن توحیدی‌ای بازداشته‌اند که می‌تواند سعادت جمعی و کمال نهایی انسان را در دو سرای ملک و ملکوت رقم بزند. به فرموده امام خمینی(ره):

«جنگ‏ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمى‏شناسد. اذناب آمریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئله‏اى نیست که بشود با پیروزى یا شکست در صحنه‏هاى نبرد مقایسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگى و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و یا شهرهاى دیگر آزاد شدند. تمامى اینها خیالات باطل ملی‌گراهاست. ما هدفمان بالاتر از اینهاست. ملی‌گراها تصور کردند ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین‌الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است. ما مى‏گوییم تا شرک‏ و کفر هست، مبارزه هم هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم لااله الّاالله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم.»(۵)

 

 

خاتمه

حاصل سخن آنکه شهید سلیمانی‌ها به‌ظاهر از میان ما رفتند، ولی مکتب آنها ذیل مکتب امام باقی است و بار وظایف آنها، یعنی اقامه هرچه بهتر اهداف توحیدی اسلام ناب و کامل‌ترین تبلور عصری‌ آن، یعنی مکتب امام، نباید بر زمین بماند. بدین جهت هر فرد، گروه و جماعتی باید در فضای مساعد و میدان وسیعی که در بستر مکتب امام و به برکت آن برای انواع جهاد و مجاهدت بیرونی و درونی فراهم شده است، مثنی و فرادا به‌پا خیزد و قیام‌لله کند و با گرداندن چشم بصیرت در افق گسترده تمدنی فراروی فرزندان مکتب امام، نقش تاریخی و تمدنی خود را در منظومه دادخواهی از جبهه باطل و مستکبران عالم و به‌ویژه، در انتقام نهایی آخرالزمانی از جبهه باطل بیابد و ادا کند.

به عبارت دیگر، هر یک از ما باید جایگاه تاریخی تمدنی خود را در شبکه اقامه همه‌جانبه دین و بسط هرچه بیشتر معرفت و حیات توحیدی در همه ابعاد و زوایای زندگی بشر، جستجو و پیدا و با تمام توان و پایداری هرچه تمام‌تر و با صبری راهبردی ایفا کنیم. به تعبیر مقام معظم رهبری: «همه دوستان ‌و نیز همه دشمنان بدانند که خط جهاد مقاومت با انگیزه مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است. فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است، ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی، کام قاتلان و جنایتکاران را تلخ‌تر خواهد کرد.» [پیام تسلیت]

«فَاصبِر صَبراً جَمیلاً * إِنَّهُمْ‏ یَرَونَهُ‏ بَعیداً * وَ نَراهُ قَریباً: پس، صبر کن؛ صبری نیکو. همانا آنها آن را دور می‌بینند و ما آن را نزدیک می‌بینیم.»(۶)

 

پی‌نوشت:

۱- مقام معظم رهبری در همان دو موضع‌گیری مختصر ابتدایی درباره شهادت سردار سلیمانی، یعنی پیام تسلیت و بیانات در دیدار خانواده شهید، با آنکه در مقام تحلیل تفصیلی واقعه نبودند، اما می‌توان تحلیل‌های بسیار ناب و ژرفی از این حادثه و علل و ابعادش را در آنها یافت. محتوای سخنان بعدی ایشان نیز تفصیل همان مجملی است که در این دو مورد بیان شده و این‌گونه سخن گفتن، از ویژگی‌های حکیمان الهی است.

۲- بیانات، ۱۴/۳/۱۳۹۴٫

۳- جهت تفصیل بیشتر، ر.ش: https://farsi.khamenei.ir/tag-content?id=8741

۴ . منظور از «غرب»، غرب جغرافیایی، یعنی یک منطقه سرزمینی در مغرب زمین نیست، بلکه مراد، «غرب معرفتی و فرهنگی و اجتماعی و تمدنی» است. مصداق بارز و مثال اعلای غرب در قرون اخیر، تمدنی است که بر محور اندیشه مشرکانه ماده‌گرا و ماده‌محور و به تعبیر دقیق‌تر، نفس‌محور بنا شده است. به بیان دقیق‌تر، غرب هر اندیشه‌ای است که مانع از بسط توحید ناب و دین حق در جان‌ها و جوامع بشری بشود. جلوه و نمود بارز فعلی غرب در عصر کنونی، نظام سرمایه‌داری لیبرال و حکومت‌هایی چون آمریکا، اسرائیل و دنباله‌های آنها هستند.

۵- صحیفه امام، ج۲۱، ص۸۷-۸۸٫

۶- معارج: ۵-۷٫

17فوریه/21

افق تحولات سیاسی درعراق و جهت‌گیری‌های جدید آن

اشاره:

تحولات عراق در سال گذشته، چالش‌های فراوانی را فراروی دولت جدید عراق، آمریکا، کشورهای منطقه و مقاومت قرار داده است. عبور از این چالش‌ها نیازمند دقت، درایت و آینده‌نگری است تا پیامدهای تلاش‌های حشدالشعبی و بزرگانی چون سردار سلیمانی و مهدی المهندس در معرض خطر قرار نگیرد. بنابراین رصد لحظه به لحظه این تغییر و تحولات و چاره‌اندیشی به‌موقع برای خنثی کردن آنها به وظیفه تاریخی مقاومت تبدیل شده است تا این جریان تاریخ‌ساز بتواند به هدف مقدس خود که کوتاه کردن دست امریکا از عراق و منطقه است منجر شود.

سال گذشته در چنین روزهایی نیروهای نظامی واشنگتن بنا به دستور مستقیم ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در جاده فرودگاه بغداد دست به اقدامی جنایتکارانه زد و سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس فرماندهان  پیروز بر جریان‌های تروریستی تکفیری در عراق را ترور کرد. ایران بلافاصله به این اقدام پاسخ  نظامی داد و پایگاه آمریکایی عین‌الاسد را موشکباران کرد و پارلمان عراق طی جلسه فوری خروج کامل نیروهای آمریکایی را از خاک عراق تصویب کرد. از سال گذشته تا کنون هرچند امریکا حضور خود را به دو پایگاه محدود کرده و تعداد نیروهای خود را به ۲۵۰۰ نفر تقلیل داده است، اما به بهانه ادامه جنگ علیه تروریسم، با رفتارهای قلدرمآبانه حاضر به عقب‌نشینی نظامی از عراق نیست. نیروهای مقاومت عراقی نیز از سال گذشته تا کنون ده‌ها عملیات علیه نیروهای اشغالگر آمریکایی انجام داده‌اند و اکنون نیز اعلام می‌کنند که تا خروج کامل آمریکا از عراق، مقاومت ادامه خواهد داشت.

از سال گذشته تا اکنون چند تغییر در معادلات عراق اتفاق افتاده که در فهم تحولات این کشور اهمیت زیادی دارد. استعفای عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر عراق و روی کار آمدن مصطفی الکاظمی یکی از تحولاتی است که آمریکا به صورت غیرمستقیم مدیریت کرده است. به دنبال تظاهرات گسترده ضد فساد طبقه سیاسی در عراق، ده‌ها سازمان جامعه مدنی که آمریکا در دو دهه اخیر در عراق به وجود آورده و با امکانات مالی شیخ‌نشین‌های عرب نهادینه ساخته و با تسلط بر فضای مجازی، آنان را تغذیه کرده است، بر این جریان اعتراضی مردمی سوار شده و فساد ناشی در دولت‌های ساخته و پرداخته اشغالگران آمریکایی را به ایران و رهبران شیعه نسبت داده‌اند. با استعفای آقای عادل عبدالمهدی نخست‌وزیر، نامزد آمریکا، مصطفی الکاظمی به بالاترین مقام یعنی نخست‌وزیری عراق رسیده است. طبق این سناریو، آمریکا تصمیم داشت با روی کار آوردن کاظمی انتخابات جدیدی را برگزار کند و با تغییر پارلمان ضد آمریکایی فعلی همراهان با آمریکا را به قدرت برساند و کار را در عراق به نفع خود  یکسره کند. گفته می‌شود که آمریکا برای اجرای این سناریو از فقر مادی و سیاسی مردم عراق سوءاستفاده وده‌ها میلیارد دلار هزینه کرده تا اشغال نظامی عراق به اشغال کامل اجتماعی تبدیل شود.

گستاخی آمریکا در ترور فرماندهان پیروز بر تروریسم، به‌ویژه ابومهدی المهندس که جانشین فرمانده حشدالشعبی، یعنی نیروهای مسلح رسمی و مردمی بود که زیر نظر نخست‌وزیر عراق فعالیت می‌کرد، شوک مهم سیاسی بزرگی را در عراق ایجاد کرد و مردم این کشور به‌رغم مخالفت با فساد، این توهین به صاحبخانه را برنتابیدند و حضور گسترده و میلیونی مردم عراق در تشییع شهدا در کاظمین، بغداد، کربلا، و نجف نشان داد که جریان مردمی طرفدار مرجعیت و حشدالشعبی به‌مراتب مؤثرتر از جریانی است که آمریکا به ضرب و زور رسانه‌ها و فضای مجازی و تشکل‌های قائم به ریخت و پاش پولی ایجاد کرده است. این اقدام معادلات عراق را تغییر داد. پس از حادثه تشییع فرماندهان شهید عراق، بسیاری از نیروهای سیاسی به‌ویژه جریان صدر به رهبری مقتدی صدر از میدان‌های اعتراض و تحصن خارج شدند و حساب خود را از نیروهای طرفدار آمریکا جدا کردند.

به قدرت رسیدن مصطفی کاظمی با کمک نیروهای آمریکایی هرچند یک موفقیت آنی برای آمریکا بود، اما معلوم نیست که اهداف آمریکا را تامین و صحنه عراق را به نفع آمریکا یکسره کند. کاظمی پس از به قدرت رسیدن از تظاهرکنندگان خواست تا مراکز تجمع و تحصن را جمع‌آوری کنند و دستور داد تا با هرگونه مخالفت با این فرمان برخورد شود. نیروهای پلیس در شهر ناصریه به نیروها و عشایر  معترضی که حاضر به پایان دادن به اعتراض نبودند حمله‌ور شدند و تعدادی از آنان را به قتل رساندند. این حوادث این واقعیت را نشان داد که جریان اعتراضی به فساد تنها ابزاری برای رسیدن نامزد موردنظر آمریکا به قدرت بوده و پس از انجام نقش وظیفه‌ای خود باید از بین می‌رفته است. این رفتار از سوی بسیاری از گروه‌های  معترض توهینی به شعور مردم عراق تلقی و به بروز چند دستگی در میان معترضان منجر شد.

دومین خواسته موج اعتراضات مردمی در عراق انجام انتخابات زودرس بود که آقای کاظمی فرمان برگزاری آن را در اواسط خرداد سال آینده اعلام کرد. اعتراض کنندگان اعلام ‌کردند که مجلس نماینده واقعی آنان نیست و باید نمایندگان واقعی مردم در پارلمان حضور یابند و اهداف مردم را تامین کنند و ریشه فساد را بخشکانند. آمریکا امیدوار بود که با انتخابات زودرس از شرایط هیجانی مردم و نارضایتی گسترده اجتماعی به نفع خود استفاده کند و با تاسیس احزاب جدید طرفدار آمریکا در عراق شرایط را در این کشور به نفع خود تغییر دهد. سقوط وحشتناک قیمت نفت که نزدیک به نود در صد از بودجه عراق را تامین می‌کند، بسیاری از نقشه‌های آمریکا را برهم زد. کسری شدید بودجه موجب شد که دولت آقای کاظمی حتی از تامین بودجه جاری و پرداخت حقوق کارکنان دولت نیز ناتوان شود. تاخیر سه ماهه پرداخت حقوق موجب شد نقشه آمریکا برای فشار بر مناطق شیعه‌نشین به دیگر مناطق سرایت کند و تظاهرات کردها در سلیمانیه و حلبچه در دو هفته اخیر و به آتش کشیدن دفاتر احزاب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی و تصاویر ملا مصطفی بارزانی و واکنش نیروهای پیشمرگه محلی در کشتن تعدادی از تظاهرکنندگان حوادثی است که نشان می‌دهد نقشه‌های آمریکا با چالش‌های جدی روبرو شده است. تلاش سریع دولت آقای کاظمی برای گرفتن وام از صندوق بین‌المللی پول نیز نمی‌تواند به اقتصاد بیمار و بحران‌زده عراق کمک کند.

در سال‌های گذشته دولت عراق با گرفتن وام از صندوق بین‌المللی ممکن است که نیازهای آنی خود را تامین کرده باشد، اما تراکم این بدهی‌ها و افزایش میزان سود آنها موجب شده که فشار جدیدی بر بودجه عراق وارد شود و بدون راه حل اساسی برای اقتصاد این کشور و بدون چشم‌انداز افزایش قابل توجه قیمت نفت در بازارهای جهانی در آینده نزدیک، این شرایط به علتی برای بروز بحران‌های اقتصادی پی در پی تبدیل خواهد شد.

روی آوردن دولت آقای کاظمی به کاهش قیمت دینار عراق نیز که اخیراً فرآیند آن آغاز شده است، بازی خطرناکی است که احتمالاً نتایج منفی بسیاری برای جریان آمریکایی در عراق خواهد داشت. فقیر کردن مردم و کاهش رفاه اجتماعی و قطع حقوق برخی از خانواده‌های آسیب دیده از رژیم گذشته نمی‌تواند بدون پیامد اجتماعی در آینده باشد.

یکی دیگر از سناریوهای آمریکا از به قدرت رساندن کاظمی، ایجاد حزبی جدید است که افکار لیبرالی غربی را ترویج دهد و در انتخابات آتی قدرت را کسب کند و حضور سیاسی آمریکا در این کشور را نهادینه سازد و آمریکا را ازتحمل هزینه‌های سنگین حضور نظامی در این کشور معاف کند. در چهارچوب این سناریو قرار است الکاظمی دست به تشکیل حزبی جدید بزند که «رائد حوجی»، مدیر دفتر نخست‌وزیر دبیر آن خواهد بود.

تا کنون نامی برای این حزب انتخاب نشده است، ولی گفته می‌شود که ممکن است از نام «تجمع ملی» استفاده شود. کاظمی در دوران رژیم گذشته صدام در چهارچوب حزب کنگره ملی به ریاست «احمد چلبی» در لندن فعال بود و بعید نیست از هم‌حزبی‌های قدیم نیز در تشکل جدید استفاده کند. آنچه مسلم است ایجاد حزبی ایدئولوژیک در چند ماه آینده امکان پذیر نیست و ایجاد حزب شخصی برای کسب انتخابات، عملاً الکاظمی را در مقابل احزابی قرار می‌دهد که تاکنون از او حمایت کرده‌ و او را به قدرت رسانده‌اند.

مقتدا صدر که الکاظمی را پیشنهاد داده در آینده به دلیل رقابت‌های سیاسی در مقابل کاظمی قرار خواهد گرفت. بسیاری از کارشناسان معتقدند که زمان کافی برای اجرای این سناریو وجود ندارد و به همین علت الکاظمی ناگزیر است تاریخ انتخابات را تا مهرماه به عقب بیندازد تا زمان کافی برای اجرای این سناریو پیدا کند و ستاد انتخابات در این زمینه با کاظمی همراه است. فراهم کردن زمان مناسب برای کاظمی الزاماً پیروزی‌ساز برای او نیست چرا که مردم بر اساس عملکرد رأی می‌دهند و نه بر اساس بمباران تبلیغاتی متکی بر پول‌هایی که از جیب مردم به سرقت رفته است.

17فوریه/21

یک بام و دو هوا در آسمان انتخابات!

مقدمه

انتخابات پرمناقشه ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا به‌طرز قابل ملاحظه‌ای خاطر انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ ایران را در اذهان زنده کرد. در این میان طیفی از شباهت‌ها، تفاوت‌ها و تناقضات وجود دارد که در مقایسه بین این دو انتخابات خود را نشان می‌دهد. در ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ در حالی که رأی‌گیری برای انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری ایران در بسیاری از شعبه‌ها هنوز ادامه داشت، «میرحسین موسوی» در یک کنفرانس خبری پیش از پایان رأی‌گیری، خود را «با اختلاف رأی بالا» برنده قطعی انتخابات اعلام کرد!. وی حتی پیش از برگزاری انتخابات نیز اشاره کرده بود در صورتی که تقلبی در کار نباشد، او برنده انتخابات خواهد بود. دونالد ترامپ نیز در نیمه‌شب نخستین روز رأی‌گیری و پیش از پایان شمارش ‌آرا مدعی شد در انتخابات با اختلاف زیاد پیروز شده است و ضمناً تصریح کرد هر نتیجه‌ای غیر از این نتیجه اعلام شود، تقلب در انتخابات است.

این موضوع را شاید بتوان نخستین و مهم‌ترین وجه شباهت دو انتخابات ریاست ‌جمهوری ۱۳۸۸ ایران و ۲۰۲۰ آمریکا دانست؛ اما آنچه این دو انتخابات را از یکدیگر متمایز می‌سازد رویکرد دوگانه آمریکا و غرب و رسانه‌های غربی به این دو مقوله است. در این یادداشت بنا داریم ضمن مقایسه دو انتخابات ریاست‌ جمهوری ۱۳۸۸ ایران و ۲۰۲۰ آمریکا، رویکرد دوگانه غرب به حواشی این دو انتخابات را بررسی کنیم.

 

  1. دموکراسی با رویکردی دوگانه

اگر تنها دستاورد انتخابات ایالات متحده را این بدانیم که چشم همه مردم جهان را به ماهیت واقعی دموکراسی آمریکا باز کرد، سخنی به‌گزاف نگفته‌ایم. گرچه تاکنون هیچ «رقابت عادلانه‌ای» در هیچ یک از انتخابات‌های این کشور وجود نداشته است؛ اما اتفاقاتی که در جریان انتخابات ۲۰۲۰ در آمریکا به وقوع پیوستند، این تردید را حتی برای بسیاری از رسانه‌های غربی از جمله گاردین ایجاد کردند که آیا مفهومی به نام «دموکراسی» در آمریکا وجود دارد؟(۱)

واقعیت این است که تردید در مفهوم دموکراسی فقط مخصوص آمریکا نیست؛ بلکه آن را با توجه به رویکرد دوگانه به این مفهوم در سایر کشورهای غربی نیز می‌توان مشاهده کرد. دولت‌های فرانسه، آلمان، انگلیس و به‌طور کلی اتحادیه اروپا، کانادا، استرالیا، و سایر کشورهای غربی که در برابر اغتشاشات خیابانی غیرقانونی پس از انتخابات ۱۳۸۸ ایران موضعی موافق با این اغتشاشات را اتخاذ کردند و از جمهوری‌ اسلامی صریحاً خواستند با پذیرش خواست معترضان، انتخابات مجدد برگزار کند، در نخستین واکنش به اعتراضات خیابانی در آمریکا و نپذیرفتن نتایج انتخابات ریاست ‌جمهوری در آن کشور با اتخاذ موضعی واحد، مخالفت معترضان با نتایج انتخابات را «تهدید دموکراسی» خواندند و آن را به‌‌شدت محکوم کردند!(۲)

در این میان حتی از معترضان به نتایج انتخابات آمریکا به عنوان «اراذل و اوباش و تروریست‌های محلی» نام برده شد.(۳) آنان در حالی نپذیرفتن نتایج انتخابات آمریکا را «تهدید دموکراسی» خواندند که رقیب ترامپ (بایدن) با رأیی بسیار شکننده و تنها با ۵۱ درصد آرای مردمی پیروز انتخابات خوانده شد؛ در حالی‌ که منتخب قانونی مردم ایران در انتخابات ۱۳۸۸ بیش از ۶۵ درصد از آرا را به دست آورده بود. با این حال از دیدگاه قدرت‌های غربی اعتراض ۴۹ درصدی در مقابل ۵۱ درصدی در آمریکا «حمله جدی به دموکراسی» خوانده شد؛(۴) اما در انتخابات ۱۳۸۸ ایران، غرب از جمهوری ‌اسلامی انتظار داشت با نادیده گرفتن آرای ۶۵ درصدی مردم، با ادعای جعلی تقلب انتخابات را ابطال کند، زیرا منتخب اکثریت مطابق میل قدرت‌های غربی نبود! اکنون باید پرسید چرا زمانی که ادعای تقلب در انتخابات آمریکا مطرح می‌شود بسیاری از مقامات و رسانه‌های غربی و آمریکایی برای نجات دموکراسی صف می‌کشند، اما زمانی که منافع نامشروع آنها در سایر کشورها از جمله ایران به خطر میافتد، حرفی از دفاع از دموکراسی به میان نمی‌آید؟!

 

  1. آزادی اعتراضات

یکی از مهم‌ترین اتهامات قدرت‌های غربی، به‌ویژه آمریکا به جمهوری اسلامی، محدودیت آزادی و عدم امکان بیان اعتراضات در ایران بوده ‌است. آنان در حالی همواره این اتهام را متوجه جمهوری ‌اسلامی ایران کرده‌اند که رسانه‌های این کشور برای جلوگیری از انتشار اعتراضات خیابانی در آمریکا، سانسور گسترده‌ای را اعمال کردند و در برخی از ایالت‌های آمریکا، از جمله در واشنگتن ممنوعیت تردد و حکومت ‌نظامی برقرار شد. (۵) در حالی که در ایران با حمایت رسانه‌های غربی، ماه‌ها تحت عنوان اعتراض، آشوب و بلوا به راه افتاد و جمهوری‌ اسلامی حکومت‌ نظامی یا ممنوعیت ترددی را اعمال نکرد. در آمریکا به‌محض باز شدن صفحه‌ای در فیس‌بوک برای بیان اعتراضات خیابانی و جذب ۳۰۰ هزار عضو در ظرف چند ساعت، این صفحه به‌سرعت مسدود شد. روند عضوگیری این صفحه‌ نشان می‌داد که طی چند روز فعالیت به‌راحتی می‌توانست با جذب ده‌ها میلیون عضو، بستر مناسبی را برای اعتراضات خیابانی فراهم ‌آورد.

اتفاقی که در حاشیه انتخابات ۱۳۸۸ ایران روی داد و فیس‌بوک و توییتر نه تنها مانع از چنین فعالیت‌هایی نشدند، بلکه به آن پر و بال هم دادند و به‌ مدت ۸ ماه ایران را درگیر آشوب و التهاب کردند و همزمان از عدم آزادی اعتراض در ایران سخن راندند.

 

  1. رفتار دوگانه رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی

در حاشیه انتخابات آمریکا شبکه‌های اجتماعی از جمله توییتر، فیس‌بوک و اینستاگرام، پس از تحریک معترضان از سوی ترامپ، دسترسی وی به این شبکه‌ها را به حالت تعلیق درآوردند و توییتر اعلام کرد که در پی اعتراضات خیابانی اطراف کنگره آمریکا، دسترسی ترامپ به حساب کاربری‌اش را به حالت تعلیق درآورده و حتی او را تهدید به مسدود کردن دائمی هم کرد!

اخبار اعتراض به نتایج انتخابات حتی از سوی شبکه‌های خبری MSNBC، CBS،ABC  نیز سانسور شدند و این رسانه‌ها پخش زنده سخنان ترامپ را به دلیل آنچه که آن را اشاعه دروغ و تشویش اذهان عمومی درباره نتیجه انتخابات می‌خواندند، قطع کردند. شرکت فیس‌بوک نیز با حذف همه عکس‌ها و ویدیوهای منتشر شده از اعتراضات مردمی به انتخابات آمریکا به دلیل «مجرمانه خواندن ماهیت آنها» اعلام کرد که ترامپ به مدت ۲۴ ساعت نمی‌تواند در این شبکه اجتماعی پست جدیدی بگذارد. (۶) در مقابل این اتفاق، نقش رسانه‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی، به‌خصوص توییتر در انتشار وسیع ادعاهای تقلب سران فتنه ۸۸ در ایران و بروز آشوب و ناامنی در کشورمان بسیار برجسته بود. این شبکه‌ها نه تنها دسترسی اغتشاشگران را هیچ‌گاه محدود نکردند، بلکه خود با پخش بی‌وقفه دروغ‌های بزرگی مانند کشته شدن تعدادی دختر جوان توسط حکومت ایران به جرم اعتراض به نتایج انتخابات و اخبار جعلی دیگر، در شعله‌ور کردن آتش فتنه ۸۸ ایران و دامن‌زدن به آشوب، بیشترین تاثیر را داشتند.(۷) کلینتون بعدها ضمن اشاره به حمایت پشت‌ پرده آمریکا از سران فتنه و اغتشاشات در ایران گفت: «ما خیلی کارها از بیرون انجام دادیم. مثلا به توئیتر گفتیم تعمیراتش را به تعویق بیندازد تا مردم بتوانند ارتبا‌طشان را با خارج از ایران حفظ کنند.»(۸)

 

  1. مواجهه دوگانه غرب با ادعای تقلب

پس از اتمام انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و بر اساس اعلام نتایج اولیه، دونالد ترامپ نامزد حزب جمهوری‌خواه در برابر رقیبش جو بایدن با اختلاف اندکی در آرای مردمی شکست خورد. ترامپ در نخستین واکنش به نتایج انتخابات، آن را حاصل یک تقلب بزرگ خواند و از پذیرش این نتیجه خودداری کرد. با توجه به نزدیکی آرای دو رقیب، عدم پذیرش نتیجه انتخابات از سوی رقیب شکست‌خورده چندان دور از انتظار نبود؛ به‌ویژه آنکه دست‌کم ۱۹ ایالت این کشور و ۱۰۶ نماینده جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان، ادعاهای دونالد ترامپ در زمینه وقوع تقلب در انتخابات را تایید کردند.(۹)

اما نکته قابل ‌توجه در این زمینه، رفتار دوگانه غرب با ادعای تقلب در دو انتخابات ایران و آمریکاست. در حالی‌ که ادعای تقلب از سوی ترامپ با مخالفت یکپارچه کشورها و رسانه‌های غربی مواجه شد و برخی از شبکه‌های آمریکایی مثل «سی.ان.ان» زمانی‌که ترامپ به صورت زنده درباره تقلب در انتخابات صحبت می‌کرد، سخنانش را قطع کردند و شبکه‌های اجتماعی آمریکا از قبیل فیس‌بوک و توییتر نیز با محدود کردن کاربران خود به‌سرعت پیام‌های مربوط به تقلب و اعتراضات خیابانی در آمریکا را از دسترس خارج کردند، همین جریانات از میرحسین موسوی، کاندیدای ریاست‌جمهوری در انتخابات سال ۱۳۸۸ ایران که با ادعای تقلب به نتایج انتخابات اعتراض کرد، حمایت همه‌جانبه کردند و بر دامنه آشوب و اغتشاشات خیابانی افزودند.

جان بولتون در ۱۶ می ۲۰۰۷ در دیلی‌تلگراف لندن با صراحت اعلام کرد: «اکنون شاهد تلاش‌های آمریکا در تهران برای دامن زدن به یک انقلاب رنگی هدایت ‌شده از سوی سازمان سیا هستیم.» هیلاری کلینتون در مصاحبه سوم آبان ۹۰ با بی‌بی‌سی فارسی، به حمایت بی‌دریغ آمریکا از اغتشاشگران و مدعیان تقلب در انتخابات اعتراف کرد. باراک اوباما رئیس‌جمهور وقت آمریکا در ۱۹ شهریور۱۳۸۸ ضمن تقبیح برخورد نظام جمهوری‌ اسلامی با آشوبگران، از معترضان به نتیجه انتخابات خواست «با شجاعت به  اعتراضات خود ادامه دهند.» بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم غاصب صهیونیستی نیز با ستودن رفتارهای میرحسین موسوی گفت: «وی را سرمایه بزرگ خود در ایران می‎داند!» سارکوزی رئیس‌جمهور فرانسه و وزیر خارجه این کشور در روز ۱۰ شهریور ۱۳۸۸ نیز خود را حامی مدعیان تقلب دانستند و اعلام کردند: «آنانی که در ایران دست به تظاهرات زدند، بدانند تنها نیستند.»

 

  1. توجه به امنیت و منافع ملی

ترامپ با بالاگرفتن اعتراضات و پس از اوج‌گیری آن که به کشته شدن چند تن از معترضان انجامید، از آنان خواست فوراً به خانه‌هایشان بازگردند.(۱۰) او در نهایت با اعلام رسمی «جوبایدن» به عنوان رئیس‌جمهور منتخب آمریکا توسط کنگره این کشور، در پیامی ویدیویی گفت، «حالا که کنگره آمریکا نتایج انتخابات را تأیید کرده، من نیز به آن پایبند‌ خواهم بود.» وی با «شنیع» خواندن حمله طرفدارانش به کنگره گفت: «از این بی‌قانونی، آشوب و خشونت خشمگین شده است. شما نماینده کشور ما نیستید. بهای کارتان را خواهید پرداخت.»(۱۱) در حالی ‌که سران فتنه در ایران تا آخرین لحظه در کنار دشمنان سرسخت جمهوری اسلامی ایران بر آتش فتنه دمیدند و هرگز به نتایج قانونی انتخابات گردن ننهادند.

آیا عجیب نیست شخصی مانند ترامپ که غالباً او را «احمق»، «دیوانه» و «دیکتاتور» می‌دانند، پس از اعلام نتایج انتخاباتی که از دیدگاه وی یک «تقلب بزرگ» بود، به ‌جای دعوت به شورش و بی‌قانونی به هوادارانش وعده داد که از طریق قانونی این موضوع را پیگیری خواهد کرد و خود درخواست بازشماری آرا در برخی از ایالت‌ها را داد؛ اما شکست‌خوردگان انتخابات ۸۸ ایران، حتی پیشنهاد نظام برای بازشماری کل آرای انتخابات با حضور وکلای خود را هم نپذیرفتند و راه آشوب خیابانی و براندازی را در پیش گرفتند؟! آنان متأسفانه با بیانیه‌های پی‌درپی، هواداران خود را برای حمله به مراکز نظامی، غارت فروشگاه‌ها، خسارت زدن به بانک‌ها و اماکن عمومی و… تهییج و زمینه را برای اعمال تحریم‌های فلج‌کننده علیه کشورمان فراهم کردند. از این منظر شاید بتوان گفت ترامپ با همه لجاجت و حماقتش حداقل به کشور خود خیانت نکرد و از این ‌جهت از سران فتنه در ایران بهتر عمل کرد.

 

نتیجه‌گیری

مقایسه دو انتخابات ۱۳۸۸ایران و ۲۰۲۰ آمریکا نتایج مهمی را برای جوامع بشری، به‌ویژه ملت ایران آشکار می‌سازد. اول آنکه ایران و جهانیان این تجربه را به دست آوردند که ادعاهای مدعیان آزادی و دموکراسی را باید مجدداً به آزمون بگذارند. دوم آنکه نسبت به استانداردهای دوگانه رسانه‌های غربی در مواجهه با وقایع ایران مستقل تأمل بیشتری داشته باشند. در نهایت شایسته است که مردم ایران با یادآوری حوادث تاسف‌بار سال ۸۸ بیش از گذشته با دوستان و دشمنان خود آشنا شوند.

 

پی‌نوشت:

۱-  https://www.irna.ir/news/84093975

۲- https://www.farsnews.ir/news/13991018000274

۳- https://www.farsnews.ir/news/13991018000849

۴- https://www.farsnews.ir/news/13991018000005

۵-https://www.farsnews.ir/news/13991018000005

۶- https://www.farsnews.ir/news/13991018000005

۷- از جمله این اخبار، خبر جعلی به قتل رسیدن دختری به نام ترانه موسوی توسط ماموران دولتی ایران در خیابان‌های تهران بود که آن را در سطح وسیعی منتشر کردند، در حالی که وی اساساً در ایران نبود و مجبور شد از کانادا خبر سلامتی خود را رسانه‌ای کند! خبر دیگر انتشار سازمان‌یافته اتهام قتل ندا آقا‌سلطان توسط ماموران حکومتی ایران بود؛ در حالی که انتشار تصاویر حضور وی در تظاهرات از سوی این رسانه‌ها، بدون آنکه مشخص شود که چرا دوربین، او را دنبال می‌کند و این تصاویر با چه هدفی ضبط شده‌اند، سناریوهای پشت پرده این ماجرا را برملا می‌کرد.

۸- https://donya-e-eqtesad.com

۹-  https://www.magiran.com/article/4125031

۱۰-  https://www.farsnews.ir/news/13991018000005

۱۱- https://www.alef.ir/news/3991019012.html