Tag Archives: بن سلمان

17ژوئن/21

بحران یمن، انفعال نهادهای‌ بین‌المللی

مقدمه:

با نگاهی کلی به تحولات قرن بیستم، از یک سو شاهد پیشرفت‌های گسترده علم و فناوری و رشد چشمگیر جنبه‌های مثبت تمدن بشری و از  سوی دیگر نظاره‌گر فجایع عظیم تاریخی‌ای چون دو جنگ خانمانسوز اول و دوم جهانی با ده‌ها میلیون کشته و مجروح و آواره و تخریب کشورهای متعدد هستیم.

با گذر زمان و آغاز قرن بیست و یکم انتظار می‌رفت که جامعه جهانی دیگر شاهد هیچ جنگی نباشد و وقایع دردناک پیشین تکرار نشوند؛ ولی متأسفانه باز هم شاهد فجایعی چون جنگ تجاوزکارانه صدام حسین، رئیس‌جمهور دیکتاتور عراق، علیه ایران، اشغال کویت توسط رژیم بعثی عراق، استمرار تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان، غزه،… و مداخلات نظامی آمریکا و متحدانش در افغانستان و عراق و نیز اقدامات و عملیات جنایتکارانه و وحشیانه گروه‌های تکفیری تروریستی با حمایت برخی از قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بر ضد ملت‌های سوریه و عراق و در نهایت تهاجم نظامی و جنگ علیه مردم یمن هستیم.

در این میان جنگ یمن یکی از مصادیق تداوم تجاوزگری و نقض حقوق بشر دوستانه در روزگار معاصر ماست. کشورهای ثروتمند عرب علیه فقیرترین کشور متحد شدند و با پشتیبانی قدرت‌های بزرگ و سازمان ملل، جنگی نابرابر را شروع کردند. نیروهای موسوم به ائتلاف عربی سعودی همه توان نظامی خود را جمع به مردم بی‌دفاع یمن حمله کردند و جنگی نابرابر را رقم زدند. حاصل این جنگ که هم‌اکنون نیز ادامه دارد کشته شدن هزاران هزار یمنی بی‌دفاع، از کودکان و زنان گرفته تا بیماران و سالخوردگان و زخمی شدن میلیون‌ها انسان و از بین رفتن زیرساخت‌های برق، آب، فرودگاه، تأسیسات حیاتی و تا مراکز درمانی است.

کشور یمن به‌رغم ۷۰۰ کیلومتر مرز مشترک با آب و دریا که می‌تواند اقتصاد این کشور را به یک اقتصاد پویا و پایدار تبدیل کند،  فقیرترین کشور عربی و اسلامی است. این وضعیت نشان‌دهنده تجاوزات طولانی مدت استعمار در این کشور است. در آغاز جنگ، نزدیک به دو میلیون نفر از مردم یمن با کمترین درآمد پست‌ترین کارها را در هتل‌ها، رستوران‌ها و فرودگاه‌های عربستان انجام می‌دادند. همین یک مورد برای درک وضعیت یمن کافی است.

در تحلیلی دقیق، عربستان از دیرباز یمن را حیاط خلوت خود محسوب ‌کرده و آن را تحت انقیاد خود ‌خواسته است. به دنبال خیزش مردم این کشور با تأسی از انقلاب اسلامی به رهبری انصارالله و تلاش برای رهایی از وضعیت نابسامان خود، جنگ در این کشور شروع شد.

در سال ۲۰۱۵ عربستان سعودی حملات هوائی خود را با نام عملیات طوفان علیه یمن آغاز کرد. امارات، قطر، کویت و بحرین نیز در پی کسب منافع خود در این جنگ شرکت کردند و سومالی هم مجوز استفاده از پایگاه‌های نظامی خود را برای این ائتلاف صادر کرد. از آن زمان تا کنون این جنگ وضعیت بسیار فاجعه‌باری را در یمن رقم زده است.

 

۱٫عدم مشروعیت درخواست مداخله

یکی از اصول اساسی حقوق بین‌الملل، عدم توسل به زور علیه استقلال و تمامیت ارضی کشور‌های دیگر است؛ مگر اینکه مورد هجوم نظامی آن کشور قرار بگیرد. یعنی فقط در مقام دفاع مشروع است که یک دولت حق دارد با کشور متخاصم مقابله کند و بجنگد. تجاوز عربستان به یمن به درخواست و دعوت یک رئیس‌جمهور مستعفی انجام گرفته است. فردی که با حرکت انقلابی و مردمی یمنی‌ها از قدرت کنار رفت و در شرایطی که هیچ مسئولیتی نداشت، از ریاض درخواست کمک نظامی کرد.

موضوع درخواست مداخله نظامی در ناآرامی‌های یمن از جهات دیگری نیز قابل بحث است. با توجه به اتمام دوره انتقالی و نامشروع بودن ادامه تصدی منصور هادی به عنوان رئیس‌جمهور یمن، گروه‌های مختلف سیاسی و حزبی و نیز توده مردم نارضایتی خود را از حضور وی ابراز داشته و بخش‌های مهمی از کشور از جمله پایتخت و مراکز دولتی تحت  کنترل  گروه‌های مخالف قرار گرفته‌اند و لذا منصور هادی به دلیل فقدان کنترل مؤثر بر کشور و نیز اتمام دوره انتقالی، فاقد مشروعیت سیاسی هم هست و اساساً درخواست مداخله از کشورهای خارجی از این حیث نیز مخالف ضوابط و مقررات بین‌المللی است.

در این زمینه، شورای امنیت ملل متحد در اقدامی شگفت‌انگیز، ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد، اقدام به صدور قطعنامه‌هایی کرده است. به‌ویژه در قطعنامه‌های ۲۲۰۱ ( بند ۲ مقدمه) و ۲۲۱۶ (بند ۶ مقدمه) با اشاره به نامه رئیس‌جمهور مستعفی یمن مبنی بر درخواست هرگونه کمک از شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب، از جمله دخالت نظامی (بند ۲ مقدمه ۲۲۱۶) شده است. نقطه شروع این جریان هولناک را فردی به وجود آورده که هیچ‌گونه مشروعیتی برای درخواست مداخله نظامی در کشور یمن نداشته و انتخاب او در مقطعی به عنوان رئیس‌جمهور دوره گذار و با نقض قانون اساسی آن کشور صورت پذیرفته است. لذا در مجموع  باید گفت که ماهیت اقدام ائتلاف سعودی، مداخله در یمن است.

 

۲٫تجاوز ائتلاف به رهبری سعودی

بر اساس تحلیل بعضی از حقوقدانان از آنجا که مداخله با رضایت کشور میزبان مجاز است، استفاده از زور توسط ائتلاف سعودی و با اجازه دولت هادی  علیه «حوثی»ها و انصارالله قانونی است، ولی استدلال و ادعای عربستان در باره دلیل حمله و تجاوز، وجاهت حقوقی و منطقی ندارد و این حملات ناجوانمردانه باید به‌سرعت متوقف شوند.

از منظر اصول و قواعد حقوق بین‌الملل، عربستان سعودی بدون مجوز قانونی، یکی از مهم‌ترین قواعد حقوق بین‌‌الملل یعنی قاعده ممنوعیت توسل به زور را نقض و در امور داخلی دولت دیگر دخالت نظامی کرده است.

به‌رغم تأکید ماده ۱ منشور ملل متحد بر حفظ صلح و امنیت بین‌المللی و اقدامات دسته جمعی مؤثر برای جلوگیری و برطرف کردن تهدیدات علیه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوزکارانه یا سایر اقدامات ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعدیل و حل و فصل اختلافات بین‌المللی، متأسفانه هیچ اقدام مؤثری از سوی ساز و کارهای بین‌المللی، به‌ویژه شورای امنیت برای خاتمه دادن به کشتار زنان و کودکان بی پناه یمنی انجام نشده است.

عربستان براساس محاسبه‌های خود، با پیروزی در این جنگ می‌توانست برای اهداف جاه‌طلبانه منطقه‌ای خود و اثبات ادعای هدایت منطقه گام مهمی بردارد؛ اما با گذشت تقریبا شش سال از آغاز جنگ، تنها چیزی که عاید عربستان شده، هزینه‌های سنگین مالی و جانی، انتقاد‌های حقوق بشری، هدف قرار گرفتن زیرساخت‌ها و مراکز حساس استراتژیک و… است.

 

۳٫نقد اقدام شورای امنیت

در اقدامات شورای امنیت دو نکته قابل انتقاد مشهودند. اول رفتار دوگانه شورای امنیت در تصمیم‌گیری در باره دو موضوع مشابه است. در بحران اوکراین که رئیس‌جمهور یانکوویچ توسط پارلمان اوکراین از پست خود عزل شد، درخواست کمک او از روسیه توسط مجمع عمومی سازمان ملل و شورای امنیت نامشروع و خلاف قانون ارزیابی گردید، هرچند که این امر توسط خود روسیه در شورای امنیت وتو شد. شورای امنیت سازمان ملل اقدام منصور هادی را که دو ماه قبل از حمله گروه ائتلاف، خود را مستعفی اعلام کرده بود مورد توجه قرار نداد و ضمن مشروع دانستن این عمل، اقدام تجاوزگرایانه مذکور را مجاز دانست و آن را تأیید کرد.

نکته دیگر اینکه در مقدمه همین قطعنامه، شورای امنیت به نامه‌ای که ۲۴ مارس ۲۰۱۵ از سوی منصور هادی خطاب به رئیس این شورا نوشته شده، استناد کرده گفته که دخالت نظامی بر مبنای یک درخواست قانونی صورت گرفته است. این در حالی است که از یک سو دعوت به سرکوب نظامی ملتی که از طریق مسالمت‌آمیز خواسته‌های خود را دنبال می‌کند، وجاهت قانونی ندارد. ضمن اینکه فرد درخواست‌کننده، دو ماه پیش از درخواست، رسماً از سمت خود کناره‌گیری کرده است. لذا استناد شورای امنیت به نامه او به لحاظ حقوقی موجه نیست.

در عین حال که قطعنامه ۲۱۱۶ نمی‌تواند مجوزی برای اقدامات نظامی گروه ائتلاف در یمن باشد، این قطعنامه بدون کوچک‌ترین اشاره‌ای به تجاوز آشکار عربستان و متحدانش به یمن فقط از نیروهای مردمی و جنبش انصارالله خواسته است به جنگ کنونی خاتمه دهند.

 

۴٫نقض اصول حقوق بین‌الملل

ائتلاف و کشورهای حامی آن از جمله عربستان به بحران دامن می‌زنند و مطابق حقوق بین‌الملل در این زمینه مسئولند و باید پاسخگو باشند. این اقدامات باعث نقض حاکمیت یمن و تجاوز به تمامیت ارضی آن شده که مخالف حق تعیین سرنوشت توسط مردم یمن و مغایر با اهداف و مقاصد سازمان ملل متحد است، زیرا نه تنها به صلح و امنیت منطقه کمک نکرده است، بلکه زمینه رشد و گسترش فعالیت گروه‌های تروریستی را در یمن فراهم کرده است.

با نگرش به تحولات یمن از سال ۲۰۱۱  تاکنون مسلم است که کشورهای منطقه به رهبری عربستان سعودی با حمایت بعضی از کشورهای قدرتمند خارج از منطقه، بحران سیاسی را در کشور یمن ایجاد کرده و آن را استمرار بخشیده‌اند و اصول و قواعد حقوق بین‌الملل را زیر پا گذاشته شده و کمترین توجهی به استقلال کشور یمن و اصل حق تعیین سرنوشت آن ملت نکرده‌اند. به این ترتیب سیطره سیاست قدرت و ثروت بر حقوق بین‌الملل حقوق بشر و حقوق بشردوستانه به اثبات می‌رسد.

جنگ نامشروع یمن بار دیگر اثبات کرد که مهم‌ترین قواعد حقوق بین‌الملل به‌راحتی قابل نقض هستند و سازمان مللی که وظیفه‌اش صیانت از این قواعد است، می‌تواند با عدم اقدامات مؤثر، موجب ادامه جنگ به بیش از هفت سال شود.

بدون شک بی کیفر ماندن عاملان این جنایات عاملی برای نقض صلح و امنیت بین‌المللی است. اقدامات سریع برای خاتمه بخشیدن به این جنگ خانمانسوز و محاکمه عاملین و آمرین جنایات جنگی علیه مردم مظلوم یمن فرصتی برای راستی‌آزمایی ساز و کارهای بین‌المللی و اثبات کارآمدی آنها به جامعه جهانی خواهد بود.

 

۵٫نقد مسلم حقوق بشردوستانه

اگرچه حمله نظامی دولت‌های عضو ائتلاف عربی به یمن با استناد به قطعنامه‌های شورای امنیت و تقاضای دولت مستعفی این کشور صورت گرفته است؛ اما این جنگ را باید یکی از مظاهر نقض حقوق بشر در روزگار حاضر دانست. بمباران شهرها و عدم تفکیک میان نظامیان و غیر نظامیان، عدم رعایت اصل احتیاط و آسیب رساندن به مردم عادی و کشتار زنان و کودکان، گواه بارزی از نقض حقوق بشر است.

بر اساس مواد ۵۰ الی ۵۳ کنوانسیون چهارگانه ژنو، کشورها موظفند از کشتن افراد غیر نظامی و تخریب اموال عمومی ممانعت به عمل آورند. از آنجا که عربستان و یمن عضو این کنوانسیون هستند، چنین اقداماتی نقض تعهدات آنها به شمار می‌آید.

از سوی دیگر محاصره دریایی یمن توسط نیروهای ائتلاف عربی، نقض فاحش حقوق بشر است، زیرا اولاً جنگ یمن در زمره درگیری‌های مسلحانه غیر بین‌المللی است و انجام محاصره دریایی در این نوع درگیری نامشروع است و ثانیاً این محاصره مانع انتقال کمک‌های بشردوستانه به مردم یمن در مناطق تحت کنترل نیروهای جبهه مقاومت (حوثی‌ها) می‌شود. با توجه به فقر بنیادین اقتصادی کشور یمن، شیوع ویروس کرونا نیز بر رنج‌ها و آلام مردم یمن افزوده است.

ائتلاف تحت رهبری عربستان، با حملات بی‌رویه خود به بیمارستان‌ها، ساختمان‌ها،  بازار و هتل‌ها قوانین حقوق بشر را در مورد حق حیات، مسکن مناسب، غذا، آب سالم و مراقبت‌های بهداشتی و قوانین بین‌المللی بشردوستانه را نقض کرده‌ و با استفاده از مواد منفجره و مهمات در مناطق غیرنظامی، موجب کشتار افراد بی‌گناه شده است.

این اقدامات ناشی از عدم تفکیک اهداف نظامی و غیر نظامی از سوی ائتلاف عربی  و مغایر با اعلامیه شانزدهم سپتامبر ۱۹۲۴ جامعه ملل تحت عنوان «اعلامیه ژنو» و نیز اعلامیه حقوق کودک مصوب ۲۰ نوامبر ۱۹۵۹ م و اعلامیه ۱۴ دسامبر ۱۹۷۴ مجمع عمومی سازمان ملل در خصوص حمایت از زنان و کودکان و همچنین ماده ۷۷ پروتکل نخست الحاقی به کنوانسیون‌های ژنو ۱۹۷۷ در خصوص احترام به کودکان هستند.

 

۶٫مسئولیت فروشندگان سلاح به ائتلاف سعودی

طبق اعلام انستیتوی تحقیقات بین‌‌المللی صلح استکهلم، آمریکا از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ بزرگ‌ترین تأمین‌‌کننده تجهیزات نظامی عربستان بوده و ۷۳ درصد واردات سلاح‌های این کشور را به خود اختصاص داده است. فروش اسلحه به خاورمیانه از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹ حدود ۶۱ درصد افزایش یافته است. فروش سلاح به عربستان ۲۵ درصد از کل صادرات اسلحه آمریکا بین سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۹ بوده است.

آمریکا از اواخر دهه ۱۹۹۰ همچنان بزرگ‌ترین صادرکننده سلاح در جهان و عربستان بزرگ‌ترین مشتری این کشور است. آمریکا در سال ۲۰۱۸ میلادی، ۵۵ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار سلاح فروخته  که در مقایسه با سال قبل از آن ۳۳ درصد رشد داشته است. این کشور تنها در سال ۲۰۱۷، قراردادی به ارزش ۱۸ میلیارد دلار برای فروش سلاح به عربستان امضا کرد و در ۵ سال منتهی به این سال، یک‌پنجم سلاح‌های آمریکا به عربستان فروخته شد. آمریکا بر این باور است که  سرمایه‌گذاری ۱۱۰ میلیارد دلاری سعودی‌ها در آمریکا نباید به دلیل پرونده‌ خاشقچی متوقف شود.

بعد از آمریکا، آلمان، انگلیس، فرانسه و کانادا فروشندگان عمده تسلیحات به عربستان و کشورهای عضو ائتلاف هستند و با حمایت‌های اطلاعاتی و پشتیبانی خود در این جنگ، در نقض حقوق بشر و جنایات صورت گرفته در این منطقه شریک جرم محسوب می‌شوند.

با توجه به آگاهی دولت‌های فروشنده سلاح به کشور‌های عضو ائتلاف در باره استفاده از این سلاح‌ها برای نقض حقوق بشر، بر اساس مواد طرح مسئولیت دولت‌ها در سال  ۲۰۰۱ می‌توان فروشندگان این سلاح‌ها را نیز در جنایات ائتلاف عربی در یمن، مسئول و شریک جرم بر شمرد.

 

۷٫نقش ادعایی ایران

بسیاری از غربی‌ها در طول جنگ نابرابر و ظالمانه علیه ملت یمن همه تاکتیک‌های جنگی یمنی‌ها را به ایران نسبت دادند. هربار موشکی شلیک شد و یا پهبادی اهداف عربستان را هدف قرار داد، بدون به حساب آوردن هوش سرشار مردم یمن، ادعا کردند که این کار ایران است. وقتی تمام بنادر یمن در محاصره سعودی‌هاست و حتی کانتینرهای گندم و سایر مواد غذایی هم اسکن می‌شوند، یک کشور چگونه می‌تواند تجهیزات نظامی برای رزمندگان یمنی ارسال کند؟

هر چند نفوذ انقلاب اسلامی در منطقه را نمی‌توان انکار کرد، اما واقعیت این است که ملت یمن اکنون به چنان درجه‌ای از رشد و قدرت دست یافته‌ که می‌تواند به‌تنهائی درباره آینده خود تصمیم بگیرد. البته نباید این حقیقت را هم فراموش کرد که سیاست جمهوری اسلامی ایران حمایت معنوی از جریان  مقاومت اسلامی منطقه است.

 

  1. اقتدار نظامی یمنی‌ها

نیرو‌های یمنی با پیشرفت در فناوری‌های موشکی و پهبادی موفق شده‌اند معادلات جنگ را به نفع خود تغییر دهند و مناطق وسیعی را از مزدوران عربستان و امارات پس بگیرند. به همان میزانی که حمایت اروپا و آمریکا از تجاوز عربستان به یمن افزایش پیدا کرده، مقاومت مردم یمن موجب شده که تأثیرگذاری آنها هم در اجتماع داخلی، هم در دیپلماسی بین‌المللی و هم در تقویت قدرت دفاعی افزایش یابد تا امروز که ارتش ملی یمن و کمیته‌های مردمی به رهبری انصارالله توانسته‌اند یک قدرت بازدارندگی کامل را در مقابل رژیم سعودی و حامیان آن ایجاد کنند.

شواهد حاکی از آنند که هفتمین سال جنگ یمن نیز مانند گذشته همراه با شگفتی‌آفرینی‌های جدید یمنی‌ها در سطحی وسیع‌تر خواهد بود. هرچند نمی‌توان زمان دقیقی را برای پایان جنگ یمن تعیین کرد، اما در سایه افزایش خسارت‌های مادی و معنوی ائتلاف عربستان و عدم وجود چشم‌اندازی برای خروج از این بن‌بست، سعودی‌ها نمی‌توانند برای مدتی طولانی این جنگ را ادامه دهند.

 

نتیجه‌گیری 

به دلایل عدیده و بر اساس موازین حقوق بین‌الملل و نیز طرح مسئولیت بین‌المللی دولت‌ها، درخواست مداخله از سوی رئیس‌جمهور مستعفی و فراری یمن مشروعیت ندارد. درخواست مداخله خارجی با استناد به ماده ۵۱ منشور ملل متحد به عمل آمده، در صورتی که اساساً کشور یمن مورد تجاوز خارجی قرار نگرفته و تحولات و ناآرامی‌های آن کشور ریشه داخلی داشته است. اقدامات کشورهای مهاجم خلاف ضوابط و موازین بین‌المللی و ناقض حقوق بشر است و جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود. گرچه در ظاهر اقدام ائتلاف در حمله به یمن بر اساس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفته است، ولی در واقع گونه‌ای از تجاوز محسوب می‌شود. بحران انسانی در یمن تنها در صورتی کاهش پیدا خواهد کرد که دولت‌ها در امور داخلی یمن مداخله نکنند و اجازه بدهند مردم یمن، خودشان سرنوشتشان را تعیین کنند، و گر نه سازماندهی شورش‌ها و اقدامات نظامی علیه غیرنظامیان نتیجه‌ای جز بی‌ثبات کردن منطقه، تحت الشعاع قرار گرفتن استقلال دولت‌های ضعیف ولی مستقل، سرنگونی دولت قانونی و در نتیجه آشوب داخلی نخواهد داشت.

بر اساس اسناد حقوق بین‌الملل ناظر بر مخاصمات مسلحانه و حقوق بشری، ائتلاف سعودیدر  این جنگ  نابرابر، حقوق بشر را زیر پا گذاشته و معاهدات مخاصمات، از جمله کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو را نادیده گرفته است.

رصد دقیق تحولات یمن  نشان می‌دهد که انصارالله یمن در مقام دفاع از حق حاکمیت داخلی و خواست مشروع ملت یمن به مبارزه با گروه‌های تروریستی و ائتلاف پرداخته‌ است و از این نظر طبق حقوق بین‌الملل، این حق را دارد. انصارالله قطعاً نقطه ضعف‌هائی هم دارد، وجود داشته باشد، ولی این مسئله به هیچ وجه قانونی بودن دولت آنها را زیر سئوال نمی‌برد.

برخلاف پیش‌بینی متجاوزان سعودی و هم‌پیمانانش که تصور می‌کردند این جنگ ظرف یک  ماه تمام می‌شود، مردم یمن در پرتو مقاومت و دسترسی به سلاح‌ها توانسته‌اند در میدان نبرد دست برتر را داشته باشند؛ به‌گونه‌ای که متجازان سعودی از اقدام خود پشیمان شده‌اند و و در صددند که به این جنگ خاتمه بدهند.

جنگ یمن در حالی وارد هفتمین سال خود می‌شود که انصارالله با تثبیت معادله بازدارندگی، عربستان و متحدانش را در شوک فرو برده و آنها را مجبور کرده است برای فرار از این مخمصه دست و پا بزنند.

رژیم سعودی نمی‌تواند در مقابله با جبهه مقاومت، در یمن برنده جنگ باشد. خروج از یمن و توقف حملات ائتلاف سعودی و واگذاری حل اختلاف در چهارچوب سیاست‌های یمنی ـ یمنی، راهکار خروج این رژیم از پیامد‌ها و عواقب بعدی است.

مسئولیت بین‌المللی ائتلاف سعودی به عنوان آغازگر جنگ و ارتکاب جرایم جنگی کاملاً محرز است و نهادهای مسئول بین‌المللی باید به نقض مستمر حقوق بین‌الملل و حقوق بشر توسط آنها رسیدگی کند.

29جولای/20

و حالا نوبت یمن است

پیروزی‌های پیاپی رزمندگان یمن بسیار توجه‌برانگیز است. آنان این پیروزی‌ها را در «مظلومیت مطلق» به دست آورده‌اند، زیرا در حالی می‌جنگند که از زمین، دریا و آسمان در محاصره‌ کامل به سر می‌برند و در مقابل آنان فقط یک کشور ثروتمند و بی‌پروا قرار ندارد، بلکه با یک «جهان بی‌رحم» مواجهند. سازمان ملل که براساس رسالت خود باید از آغازکنندگان و تشدیدکنندگان جنگ بخواهد به جنگ و تجاوز علیه یک عضو این سازمان خاتمه دهند، با صدور قطعنامه‌ و اصرار بر اجرای بندهای آن، از جنایتکاران حمایت می‌کند و چشمش را بر کشتار گسترده‌ی مردم یمن فرو بسته است.

رزمندگان یمنی در این شرایط با تکیه بر امکانات محدود داخلی خود به مصاف دشمنان ثروتمندِ تا بن دندان مسلح خود رفته‌ و با عملیات‌های پی‌درپی شگفتی آفریده‌اند. یمنی‌ها تا حدود یک سال پیش به صورت دفاعی عمل می‌کردند و معتقد بودند با محدود نگهداشتن دایره‌ جنگ می‌توانند دشمنان خود را فرسوده کنند، اما گسترش عملیات‌های تهاجمی هوایی دشمن آنان را وادار کرد در سیاست خود تجدیدنظر کنند و لذا از حدود یک سال پیش به عملیات‌های تهاجمی روی آورده‌اند.

 

عملیات ینبوع

عملیات علیه تأسیسات نفتی نظامی و زیرساخت‌های پروازی، بخشی از سیاست تهاجمی جدید یمنی‌ها بود که از ۲۴ اردیبهشت ماه ۹۸ به مرحله‌ اجرا درآمد. عملیات نظامی علیه دو تأسیسات نفتی «الدوادمی» و «عفیف» در منطقه‌ ینبوع عربستان واقع در کرانه‌ شمالی دریای سرخ که به وسیله‌ پهپادهای تهاجمی صورت گرفت، اولین اقدام بزرگ آنان علیه عربستان بود که به توقف بخش مهمی از صادرات نفت سعودی منتهی شد. این عملیات از آنجا اهمیت ویژه داشت که پهپادهای یمنی حدود ۱۰۵۰ کیلومتر راه را طی کردند، بی‌آنکه شناسایی شوند و باید در منطقه‌ای عملیات می‌کردند که بنا به اعلام رسمی «آرامکو» ـ کمپانی مشترک نفتی آمریکا و سعودی ـ با بهره‌مندی از انواعی از سیستم‌های پدافندی مورد «حفاظت ویژه» قرارگرفته بودند.

 

عملیات علیه فرودگاه‌ها

عملیات بعدی رزمندگان یمنی در این ایام متوجه فرودگاه‌های نظامی و مدنی سعودی در استان‌های سه‌گانه‌ جیزان، عسیر و نجران شد و توقف پروازها در این سه استان جنوبی عربستان را در پی داشت. انهدام پایگاه نظامی هوایی ملک خالد در «خمیس مشیط» و توقف پروازها در فرودگاه مدنی «اَبها» علاوه بر آنکه خسارت‌های زیادی را روی دست مترفان سعودی گذاشت، به حیثیت امنیتی آن کشور نیز آسیب‌های فراوانی را وارد کرد.

 

عملیات الشیبه

اقدام دیگر رزمندگان یمنی عملیات موشکی علیه منطقه‌ی‌ «الشیبه» در شرق سعودی و در ده کیلومتری مرز امارات بود که در ۲۶ مرداد ماه گذشته صورت گرفت و خسارات زیادی را به تأسیسات نفتی در این منطقه وارد کرد. تأسیسات نفتی سعودی در الشیبه روزانه حدود ۹۰۰ هزار بشکه‌ نفت تولید می‌کرد که با عملیات موشکی یمنی‌ها دچار بحران جدی شد. موشک‌های یمنی در این عملیات باید ۱۳۰۰ کیلومتر را می‌پیمودند و به هدف اصابت می‌کردند.

 

عملیات بقیق

عملیات بعدی یمنی‌ها علیه رژیم سعودی، حمله‌ موشکی و پهپادی به دو منطقه نفتی بقیق و خریص در استان الشرقیه عربستان بود که شدیدترین ضربه‌ اقتصادی، سیاسی و نظامی به عربستان به حساب آمد. تأسیسات بقیق و خریص مهم‌ترین تأسیسات نفتی مشترک آمریکا و رژیم سعودی با تولید روزانه حدود ۵/۴ میلیون بشکه‌ نفت بودند. آرامکو در سال ۲۰۱۸، بیش از ۱۱۱ میلیارد دلار درآمد داشت و ارزش تأسیسات آن در بقیق بیش از ۵/۲ تریلیون دلار برآورد شده است؛ از این‌رو این دو مرکز نفتی از طریق یک سیستم چندلایه پدافندی شامل استقرار هواپیماهای شناسایی و رهگیری B52 و ۲۵  آتشبار «پاتریوت» حمایت می‌شدند.

ضربه‌ ۲۳ شهریور ماه ۹۸ یمنی‌ها به این پایگاه سبب توقف کامل صادرات نفت در این حوزه شد و بازسازی آن تا کنون به انجام نشده است. خسارت‌های وارده به این تأسیسات به‌حدی بود که مسئولان آرامکو رسماً اعلام کردند هزینه‌ نوسازی این دو پایانه نفتی بسیار کمتر از بازسازی و تعمیر آن است. ضربه‌ یمنی‌ها به تأسیسات بقیق و خریص به‌قدری سخت و سهمگین بود که سعودی‌ها ابتدا آن را به ایران نسبت دادند و بعضی از آمریکایی‌ها به افسانه‌سرایی درباره‌ نقش ایران روی آوردند. حتی یک منبع پنتاگون در عراق مدعی شد اطلاعاتی در دست دارد که حرکت این پهپادها از شمال استان خوزستان آغاز شده است. سعودی‌ها و آمریکایی‌ها که در مخمصه گیرکرده بودند، نهایتاً اعلام کردند که اسناد قطعی برای اینکه معلوم شود حمله به «مهم‌ترین تأسیسات مشترک آمریکا و رژیم سعودی در عربستان» کار ایران است، وجود ندارد.

 

عملیات نَصرُ مِنَ ‌الله

اقدام دیگر نیروهای یمن اولین عملیات تهاجمی بزرگ علیه مناطقی از جنوب عربستان در مرداد گذشته بود. پیش از این یمنی‌ها گاه و بی‌گاه حملاتی را علیه استان‌های سابقاً یمنی نجران، جیزان و عسیر انجام می‌دادند، ولی این اقدامات هیچ‌گاه گسترده و با هدف آزادسازی نبود. عملیات «نَصرُ مِنَ الله» در داخل خاک عربستان این پیام مهم را به همراه داشت که جنگ ممکن است به داخل خاک سعودی کشیده شود. در این عملیات که دو هفته به درازا کشید، رزمندگان یمن توانستند به‌رغم حضور انواع هواپیماهای جاسوسی دشمنان، یعنی سعودی، امارات، فرانسه، انگلیس و آمریکا عملیات را تا زمان اجرا مخفی نگه دارند. آماده‌سازی چند تیپ رزمی در این شرایط کار بسیار دشواری بود که یمنی‌ها به‌رغم همه‌ محدودیت‌ها به‌خوبی از عهده‌ آن برآمدند. عملیات نَصرُ مِن الله سبب کشته شدن حدود ۲۰۰۰ نفر از نیروهای سعودی و مزدوران آن و اسارت ده‌ها نفر شد. در میان کشته‌شده‌ها، چند سرتیپ هم به چشم می‌خوردند.

عملیات «شهید ابوعبدالله حیدر» مرحله‌ اول سلسله عملیات نَصرُ مِنَ الله بود که طی آن ۳۵۰ و در ادامه ۶۰۰ کیلومتر مربع از خاک سعودی در استان پهناور نجران به تصرف مقاومت یمن درآمد و نیروهای یمنی به پنج کیلومتری مرکز استان رسیدند. سه تیپ سعودی تحت عناوین «لواء توحید»، «لواء وحده» و «لواء فاروق» به فرماندهی عالی سرلشکر «رداد الهاشمی» از این منطقه محافظت می‌کردند. در این زمان انصارالله در دو خط عملیاتی در شمال غرب و شمال شرق این منطقه دست به عملیات زد و عملاً این سه تیپ را به محاصره‌ کامل خود در آورد و با سه یگان موشکی، پهپادی و عملیات زمینی به‌سرعت بر این نیروها سیطره یافت، به‌گونه‌ای که در همان ساعات اولیه هر سه تیپ متلاشی ‌شدند؛ چهار گردان با استعداد حدود ۳۰۰۰ نفر به اسارت در‌آمدند که یک گردان از آنها نیروهای افسر و درجه‌دار ارتش سعودی و دو گردان دیگر، نیروهای مزدور یمنی و غیریمنی وابسته به منصور هادی بودند.

 

عملیات بنیان مرصوص

عملیات بعدی یمنی‌ها عملیات «بنیان مرصوص» بود که با هدف عمق‌بخشی به امنیت پایتخت صورت گرفت. مدت‌های مدیدی بود که اشغال پایتخت به یک سیاست جدی مشترک بین سعودی‌ها، اماراتی‌ها و عوامل آنان تبدیل شده بود. بر این اساس اقدامات فراوانی در استان «جوف» واقع در شمال صنعا و استان مأرب که جبهه‌ شرقی صنعا را پوشش می‌داد صورت گرفته بود و سعودی‌ها توانسته بودند با برخورداری از آتش سنگین، به موقعیت‌هایی دست یابند که اشغال فرمانداری نهم Nehem از توابع استان صنعا و تصرف بخش وسیعی از استان جوف را شامل می‌شد. در این میان سعودی‌ها با تجمیع نیروها و با اغفال حزب اخوانی اصلاح که به‌طور ضمنی با انصارالله یمن توافقی را امضا کرده بود، امیدوار بودند بتوانند بر مرکز یمن سیطره پیدا کنند و بر این اساس ۱۷ تیپ را آماده کرده بودند. این همه در حالی بود که آنان براساس توافق آذر ماه ۱۳۹۷ استکهلم، موظف بودند از دامنه‌ تنش بکاهند و به سمت صلح حرکت کنند.

بر این اساس رزمندگان یمن با فاصله‌ کمی پس از عملیات مرداد ماه نَصرُ مِنَ الله، خود را برای عملیات بزرگ دیگری آماده کردند. سعودی‌ها خود را برای عملیات در اواخر دی ماه آماده می‌کردند که یک هفته پیش از آن، با پیشدستی رزمندگان یمن مواجه شدند و رزمندگان یمن توانستند ظرف چند روز فرمانداری نهم را از سیطره‌ سعودی خارج سازند؛ بخش‌هایی از استان مهم مأرب را آزاد کنند؛ بخش وسیعی از استان شمالی جوف را به تصرف درآورند و در روزهای پس از آن کاملاً بر آن مسلط شوند و «الحزم» مرکز استان را نیز به تصرف خود درآورند. رزمندگان یمنی در این عملیات توانستند ۱۷ تیپ سعودی ـ اماراتی و عوامل آنها را منهدم کنند که در نتیجه حدود ۳۵۰۰ نفر از آنان کشته شدند و ده‌ها نفرشان به اسارت درآمدند. در این عملیات ۲۳۰۰ کیلومتر مربع از یمن ـ تقریباً به اندازه‌ عملیات ایرانی فتح‌المبین در سال‌ ۱۳۶۱ ـ آزاد شد و صدها دستگاه نظامی به تصرف رزمندگان یمنی درآمدند.

این عملیات بزرگ‌ترین عملیات رزمندگان یمن به حساب آمد. اما با مرور عملیات‌های رزمی یمنی‌ها که از اردیبهشت ماه شروع شده بود می‌توان گفت جنگ در سال ۹۸ کاملاً به نفع یمنی‌ها و به ضرر سعودی‌ها جریان پیدا کرده است. آزادسازی استان جوف توسط نیروهای انصارالله به‌قدری مهم بود که به یک زلزله در جبهه‌ سعودی منجر شد. در این بین احمد بن‌ دغر، مشاور منصور هادی در سلسه توئیت‌هایی به شکست سخت جبهه سعودی ـ اماراتی اذعان کرد و نوشت، «سقوط الجوف شاید موازنه نظامی قدرت‌ها را به شکل نهایی در نبرد سرنوشت‌ساز با [انصارالله] حوثی تغییر دهد. اگر ما با این مسئله با همان سطح تعامل خود با سقوط نهم رفتار کنیم، در صحنه‌ داخلی یمن این احتمال هست که سرنوشت نبرد ما به نفع [انصارالله] حوثی و در صحنه منطقه‌ای به نفع ایران تمام شود و دیگر نقش ائتلاف در یمن به پایان برسد.»

او افزود، «همه‌ ما شکست تاریخی تلخی خواهیم خورد؛ چون دشمن (منظور دولت نجات ملی یمن) به وسایل و منابع قدرت دست یافته و توانایی مقاومت پیدا کرده است. به همین دلیل هم پیشروی می‌کند، در حالی که ما در ائتلاف [سعودی ـ امارات] به دلیل اختلافات و دودستگی‌ها و دشمنی با یکدیگر که با اصرار عجیبی هم ادامه دارد، این شکست (سقوط جوف) را به [انصارالله] حوثی و ایران در این نبرد تاریخی هدیه داده‌ایم.»

 

اهمیت آزادسازی الجوف

عملیات «بنیان مرصوص» دستاوردهای نظامی، سیاسی و اقتصادی عدیده‌ای دارد، زیرا استان الجوف در نزدیکی مرزهای عربستان سعودی و مشخصاً منطقه نجران قرار دارد و سیطره نیروهای یمنی بر این استان به معنای محاصره استان مأرب از چند محور و نیز نزدیک‌تر شدن به این استان و باز کردن خطوطی است که به پیشروی به سمت آن کمک می‌کند. افزون بر این، آزادسازی الجوب ضربه‌ای مهلک به نیروهای ائتلاف متجاوز و طرح‌های تجزیه‌طلبانه آن علیه یمن به شمار می‌رود. در کنار این عوامل، ذکر اهمیت اقتصادی الجوف با توجه به غنی بودن آن از ذخایر نفتی قابل توجه است.

آزادسازی استان الجوف غیر از اینکه چه از منظر ژئوپولیتیکی و چه از منظر اقتصادی، از اهمیت استراتژیک برخوردار است، عناصر قدرت نیروهای صنعا را از نظر تأمین امنیت این جبهه و از بین بردن هر گونه تهدیدی افزایش می‌دهد و مسیر پیشروی ارتش و کمیته‌های مردمی به استان‌های شرقی را هم تسهیل می‌کند. این مؤلفه‌ها در واقع یک تحول استراتژیک در جنگ یمن هستند و نشان می‌دهند که از یک سو نیروهای صنعا زمام امور را در دست دارند و از سوی دیگر فروپاشی‌ها در صفوف نیروهای ائتلاف سعودی همچنان ادامه دارد.

 

عملیات شهید سلیمانی

عملیات یمنی‌ها در مثلث صنعا، مأرب و جوف کمی پس از زمان شهادت سردار سلیمانی صورت گرفت. طرف یمنی اصرار داشت نام آن عملیات را «سردار سلیمانی» بگذارد که با مخالفت ایران با نام «بنیان مرصوص» صورت گرفت. این عملیات غیر از تأثیر میدانی و یأسی که بر جبهه سعودی ـ امارتی وارد کرد، یک پیام آشکار هم داشت و آن هم اینک با شهادت سردار سلیمانی، جبهه مقاومت دچار رکود نمی‌شود و خللی در عملیات‌های بزرگ آن پدید نمی‌آید. پیش از این تحلیل‌گران آمریکایی و از جمله «مایکل نایتز» مأمور پنتاگون در عراق طی یادداشتی که توسط یک اندیشکده‌ آمریکایی چاپ شد، گفته بودند با از میان برداشته شدن سلیمانی، عملیات‌های بزرگ جبهه مقاومت به پایان می‌رسند و از این پس می‌توان به‌راحتی از پس عملیات‌های طرف ایرانی یا متحدان منطقه‌ای آن برآمد. عملیات بزرگ بنیان مرصوص در یمن این انگاره را از بین برد و نشان داد که روح سلیمانی هم پیروزی در عملیات‌های بزرگ را تضمین می‌کند.

 

تغییر استراتژی

«مقاومت یمن» تا پایان سال ۲۰۱۸ یعنی در طول ۴۵ ماه جنگ، براساس نظریه «محدود نگهداشتن دامنه‌ جنگ» فعالیت می‌کرد. تصور می‌شد که گسترش میدان جنگ از یک‌ سو سبب پراکنده شدن انرژی آن و از سوی دیگر به تشدید حملات بی‌رحمانه «ائتلاف غربی ـ عربی» علیه توده‌های مردم یمن منجر می‌شود؛ لذا در این دوران، مقاومت یمن اگرچه گاهی به صورت نمادین به بعضی از مناطق عربستان از جمله پایتخت حمله می‌کرد؛ اما در عمل عملیات برون‌مرزی آن به یک شعاع ۱۰ تا ۱۵ کیلومتری محدود می‌شد.

با گذشت زمان کم‌نتیجه بودن این راهبرد برای آنان به اثبات رسید، چون عربستان و امارات در این دوران دایره بمباران‌های هوایی و حتی تهاجمات زمینی خود را گسترش می‌دادند و دائماً بر تعداد قربانیان یمنی در بازارها، خانه‌ها، بیمارستان‌ها، مدارس، کوچه‌ها و خیابان‌ها می‌افزودند. از سوی دیگر گسترش دامنه درگیری با انصارالله در استان‌های جوف، مأرب و حدیده، عملاً توان زیادی از مقاومت یمن می‌گرفت و به نیروی رزمی بیشتری نیاز بود.

عملیات بازپس‌گیری بندر استراتژیک الحدیده توسط ائتلاف سعودی که از اوائل سال ۱۳۹۷ آغاز شد و در آذر ماه این سال به اوج خود رسید و در نهایت به «توافق استکهلم» منجر شد، جمع‌بندی عملیاتی مقاومت یمن را تغییر داد. این در حالی بود که به‌خصوص طی سال‌های ۹۶ و ۹۷، جنگ‌افزارهای انصارالله در دو بخش موشکی و پهپادی به پیشرفت‌های شگفت‌انگیزی رسیده و تا حدودی موازنه تسلیحاتی برقرار شده بود.

انصارالله در پایان استراتژی عملیاتی «محدود نگهداشتن دایره جنگ» ناگزیر به مصالحه درباره حدیده شد؛ حال آنکه کاملاً واضح بود که توافق ـ آذر ۹۷ـ استکهلم توسط عربستان و امارات اجرا نمی‌شود و تا حدی به تثبیت متجاوزین در بخش مهمی از سواحل یمنی دریای سرخ هم می‌انجامد. بر این اساس وقتی هیئت انصارالله عملاً دست خالی از استکهلم به صنعا بازگشت، مقاومت یمن به جمع‌بندی تازه‌ای از جنگ رسید و خود را برای جنگ جدیدی آماده کرد.

پنج ماه زمان نیاز بود تا جنگ جدید یمنی‌ها آغاز شود. در این فاصله مقاومت یمن شبانه‌روز سرگرم به پایان رساندن پروژه‌های تسلیحاتی خود بود و توانست سه نوع موشک جدید بالستیک ـ یعنی موشک‌های برد بلند با سر جنگی سنگین ـ را آزمایش کند و سرعت عمل و زمان پرواز پهپادهای تهاجمی خود را نیز به چند برابر افزایش دهد. این در حالی بود که ائتلاف متجاوز امارات و عربستان سرخوش از پیروزی بادآورده در بخش‌هایی از سواحل الحدیده، سرگرم باز کردن جبهه‌های جدیدی در شمال و غرب استان‌های حجه و صعده بودند و در نهایت توانستند رخنه‌ای در حجه پدید آورند. نقشه آنان این بود که اشغال سواحل را که تا راسته‌های شهر حدیده رسیده بود تا آخرین نقطه‌ ساحلی یمن یعنی سواحل استان حجه امتداد دهند و مقاومت یمن را از خطوط پشتیبانی دریایی خود محروم کنند.

هم‌اینک قواعد جنگ یمن تغییر کرده است. مقاومت یمن در جنگ‌افزار به توازن نسبی رسیده و این در حالی است که در ابعاد نیروی انسانی ـ رزمنده ـ دست برتر دارد. ترکیب سه نوع رزم در جریان مرحله‌ اول، دوم و سوم عملیات نَصرُ مِنَ الله نشان داد که مقاومت یمن به‌طور کامل به فنون جنگ و مدیریت میدان‌های بزرگ رزم احاطه پیدا کرده است. وقتی یمنی‌ها چنین عملیات بزرگی را در خاک دشمن و در زیر حدود ۳۰۰ حمله هوایی به نتیجه می‌رسانند و می‌توانند چندین ماه نیات عملیاتی خود را پنهان و از نیروهای خود به گونه‌ای محافظت کنند که در چند هفته عملیات نَصرُ مِنَ الله به تعداد انگشت‌های یک دست شهید ندهند، سطح عملیاتی و برتری عملیاتی آنان اثبات می‌شود که می‌تواند برای سعودی‌ها و آمریکایی‌ها رعب‌انگیزتر از عملیات‌های نجران و بقیق باشد. سعودی باید بداند که اینک مقاومت یمن از بعد نیروی انسانی، اراده و تسلیحات بسیار توانمند‌تر از روزی است که جنگ علیه او را در ششم فروردین ۹۴ آغاز کرد.

 

سعودی در انتظار حوادث

رزمندگان یمنی البته در پایان راه قرار ندارند و قرائن بیانگر آن است که سعودی‌ها به‌رغم ضربه‌های سنگینی که خورده‌اند هنوز به «رخدادهای محاسبه‌ناپذیر» چشم دوخته‌اند و انتظار دارند برای طرف مقابل اتفاقاتی روی دهد تا بتواند از آن به نفع خود بهره‌برداری کند. آنان به‌خصوص روی شرایط داخلی ایران چشم دوخته‌اند. کما اینکه رژیم سعودی که پس از ضربه خوردن تأسیسات آرامکو در خریص و بقیق به کما رفت و علامت‌هایی از گرایش به صلح نشان داد، پس از ارزیابی‌ای که آمریکایی‌ها از انتخابات ایران به آنان ارائه کردند، به مواضع قبلی بازگشتند. هر چند نتایج انتخابات و مشارکت نسبتاً قوی مردم ایران، آنان را تا حد زیادی سرخورده کرده است، ولی به نظر می‌آید هنوز هم در انتظار رخدادهای شگفتی‌ساز به نفع خود هستند.

بر این اساس قاعدتاً رزمندگان یمنی عملیات‌های سنگین دیگری در شرق و جنوب در پیش دارند. عملیات اخیر یمنی‌ها در مثلث صنعا، مأرب و جوف اگرچه برای پایتخت امنیت زیادی را به همراه آورد، اما هنوز تهدیدات علیه آنان ادامه دارد. عملیات‌های زنجیره‌وار هوایی اخیر سعودی‌ها علیه صعده، الحدیده و صنعا که به کشته شدن ده‌ها نفر از مردم یمن منجر شد، بیانگر آن است که تهدید تمام نشده و نتیجه‌ طبیعی آن ادامه‌ عملیات‌ یمنی‌هاست.

 

 

بداقبالی سعودی‌ها

همزمان با عملیات رزمندگان یمنی در محور شرق و شمال صنعا، مردم در استان «المهره» در مرز عمان به مراکز بندری متعلق به سعودی‌ها حمله و مسئولان محلی وابسته سعودی را از شهر خود بیرون کردند. عملیات قبایل المهره علیه سیاست سعودی‌ها در جنوب یمن فشار زیادی را متوجه عربستان می‌کند و ممکن است به سایر استان‌های جنوب شامل شبوه، بیضاء و حضرموت هم کشیده شود. اعتراضات جنوبی‌ها به سیاست سعودی‌ها اگرچه عمدتاً جنبه اجتماعی دارد، اما می‌تواند به‌سرعت سیاسی شود؛ زیرا سال‌هاست که در جنوب یمن یک حکومت چپ‌گرای مخالف سعودی با محوریت ابوبکر العطاس و علی ناصر محمد وجود دارد که هنوز زمینه‌های اجتماعی دارند و می‌توانند اعتراضات را سیاسی کنند و ادامه بدهند. اگر سعودی‌ها و اماراتی‌ها به‌طور جدی در جنوب شرق یمن درگیر شوند، برتری خود را در استان‌های عدن، تعز و… از دست می‌دهند و این می‌تواند زمینه‌ساز عملیات‌های جدید انصارالله در استان‌های جنوب غربی یمن شود.

 

اختلافات لاینحل با امارات

بداقبالی دیگر سعودی‌ها لاینحل ماندن اختلافات میان نیروهای وابسته به سعودی به رهبری منصور هادی و نیروهای وابسته به امارات با محوریت «شورای انتقالی جنوب» یا «کمربند امنیتی» است که در عمل سبب بی‌اعتمادی نیروهای محلی و فرماندهان سعودی اماراتی به یکدیگر در جنوب شده است. حدود چهار ماه پیش اختلافات امارات با عربستان سبب سیطره امارات بر عدن شد و نیروهای دولتی وابسته به سعودی از جمله رئیس‌جمهور مستعفی و دولت او ناچار به جلای وطن و استقرار در ریاض شدند. این در حالی است که دایره‌ اختلاف میان آنان به این میزان محدود نماند و امارات ناچار به درگیری خونینی با حزب اخوانی اصلاح که مورد حمایت عربستان است، شد. حزب «اصلاح» قدرتمندترین جریان در ائتلاف متجاوز سعودی ـ اماراتی به حساب می‌آید که تا پیش از درگیری‌های اخیر بر دو استان حساس مأرب و تعز سیطره داشت؛ اما درگیری امارات با آنان سبب تضعیف موقعیتشان در مأرب شد. در این درگیری‌ها بیش از ۵۰۰ تن از نیروهای حزب اصلاح به وسیله نیروی هوایی و موشک‌های امارات کشته شدند و در یک مورد در حمله‌ موشکی امارات به مقر آنان در مأرب بیش از ۱۳۰ نفر از نیروهای این حزب از بین رفتند.

وضعیت کنونی به‌گونه‌ای است که حزب اصلاح ماندن در کنار ائتلاف سعودی ـ اماراتی را بی‌نتیجه می‌داند و این می‌تواند برای ریاض و ابوظبی خطرناک باشد، زیرا حزب اصلاح به یک طعمه برای یمن تبدیل شده است.

آخرین خبرها حاکی از آنند که عناصر وابسته به دولت امارات مانع ورود نیروهای ارتش سعودی به بندر «الزیت» در عدن شده‌اند. شبه‌نظامیان «کمربند امنیتی» که به همراهی با دولت امارات شناخته می‌شوند، به‌رغم موافقت دولت مستعفی منصور هادی، مانع سوخت‌گیری یک کشتی تجاری در بندر «الزیت» شدند. با وجود اینکه توافق ریاض برای پایان چهار ماه درگیری شدید، میان دولت مستعفی منصور هادی و شورای انتقالی جنوب (همسو با امارات) در ۱۴ آبان ماه گذشته امضا شد، اما با گذشت سه ماه از آن، بیشتر بندهای این توافق اجرا نشده‌اند و دو طرف یکدیگر را به نقض تعهدات متهم می‌کنند.

 

پیوستن رهبران قبایل

در شرق صنعا که بزرگ‌ترین عملیات آنان طی پنج سال اخیر به حساب می‌آید، تعداد زیادی از سران قبایل مأرب به انصارالله پیوسته و برای کمک به آزادسازی این استان مهم به انصارالله قول همکاری داده‌اند. اطمینان از پیروزی انصارالله سبب شد که این اعلام ائتلاف رهبران قبایل مأرب به صورت علنی و اعلامی صورت گیرد. انصارالله پس از عملیات بنیان مرصوص با قبایل مأرب وارد گفتگو شد که «صالح الجبوانی» وزیر حمل و نقل منصور هادی آن را یک تحول خطرناک ارزیابی کرد. بعد از مذاکرات، این قبایل به انصارالله پیوستند و متعهد شدند که در جریان آزادسازی مأرب، جبهه‌ شمالی را آرام نگه دارند و مانع نفوذ سعودی‌ها از شمال به این استان شوند.

همه‌ شواهد و قرائن نشان می‌دهند که عملیات آزادسازی استان مهم مأرب به‌زودی آغاز می‌شود و با آزادسازی آن نیروهای انصارالله پیکان حملات خود را برای آزادسازی تعز متوجه جنوب خواهند کرد. در این بین رهبران انصارالله به حزب یمن اصلاح پیام داده‌اند که به توافق گذشته با انصارالله بازگردد که می‌تواند به آزادسازی جنوب سرعت بدهد.