Tag Archives: دولت اسلامی

14ژوئن/21

حکمرانی اسلامی در انتظار دولت اسلامی

اشاره:

 

یکی از آسیب‌های سازمان‌ها، بانک‌ها و بخش‌های مختلف انقلاب اسلامی، در نظر نگرفتن حکمرانی در تدوین قانون و اسناد است، به گونه‌ای که با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی هنوز نقص نبود حکمرانی آشکارا خود را نشان می‌دهد و راهکار چیرگی لحاظ حکمرانی اسلامی در دولت است. حکمرانی اسلامی فرایند راهبردی در سیاست‌گذاری، تقنین و سازمان‌سازی بر اساس مبانی اعتقادی احکامی و اخلاقی در مسیر اهداف کلی دین و حاکمیت است و در صورتی محقق می‌شود که دولت اسلامی در سیاست‌گذاری، تقنین و سازمان‌سازی بر اساس مبانی اعتقادی احکامی و اخلاقی در مسیر اهداف حاکمیت و مقاصد دین قدم بردارد.

 

  1. آسیب‌های نادیده گرفتن حکمرانی اسلامی

همان گونه که اشاره شد، یکی از آسیب‌های اسناد و تقنین در انقلاب اسلامی در نظر نگرفتن حکمرانی در تدوین قانون و سند است. در سال‌های اخیر سندهای فراوانی مانند نقشه جامعه علمی کشور و سند دانشگاه اسلامی تدوین شده‌اند، اما بازخورد مفیدی در سطح جامعه نداشته‌اند. مجلس شورای انقلاب اسلامی – با وجود نمایندگان انقلابی- هنوز کارآمدی مطلوب را ندارد. سرّش این است که تقنین در مجلس با نگاه حکمرانی صورت نمی‌گیرد و بالطبع، مرکز پژوهش‌های مجلس و مرکز فقهی مجلس در قمه به علت فقدان نگاه حکمرانی نمی‌توانند با فرایند تقنین حکمرانی کنند. علت ناکارآمدی گمرک و حرکت نکردن بانک‌ها در راستای تولید، عدم تدوین برنامه با رویکرد حکمرانی است.

تولید حداکثری حکمرانی اسلامی موضوعی میان رشته‌ای و مرتبط با موضوعات دیگر است. بیانیه گام دوم انقلاب که در بخشی از آن به حکمرانی اسلامی و ضرورت دولت‌سازی اسلامی پرداخته شده است، دربردارنده سه کلید واژه است که نیازمند روشنگری است: حکمرانی اسلامی، دولت‌سازی اسلامی و گام دوم انقلاب که ناظر به بیانیه رهبر معظم انقلاب اسلامی است.

 

 

۲٫اعتماد به نسل جوان

بیانیه مقام معظم رهبری با عنوان گام دوم انقلاب اسلامی شامل دو نکته اساسی است. بخشی از بیانیه خطاب به جوانان و بخش دیگر شامل نظریه نظام انقلاب اسلامی است. نظریه نظام انقلاب اسلامی شامل سه رکن است: خودسازی، جامعه‌سازی و تمدن‌سازی. مقام معظم رهبری بر اساس این سه رکن به توصیف دستاوردها و ضعف‌های چهل ساله انقلاب پرداخته‌ و در نهایت هفت توصیه را مطرح کرده‌اند: پیشرفت در علم و پژوهش، معنویت و اخلاق، اقتصاد مقاومتی، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال، آزادی و عزت ملی. تحقق این هفت توصیه به عهده جوانان است. رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب معتقدند که نسل اول و دوم انقلاب باید باور کنند که اگر ظرفیت‌ها و مسئولیت‌ها را به نسل سوم و چهارم انقلاب تحویل ندهند این انقلاب به ثمر نمی‌نشیند. نسل اول و دوم انقلاب باید باور کنند که جوانان نسل سوم و چهارم بهتر از خودشان کار خواهند کرد.

 

  1. ۳. ارکان گوهر بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی

نظریه «نظام انقلابی» که گوهر بیانیه گام دوم انقلاب است بر سه رکن استوار است: خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی. آغاز نظریه نظام انقلابی، خودسازی است و در گام دوم انقلاب، بیشتر بخش انقلابی خودسازی مدنظر است. خودسازی انقلابی یعنی شناخت و تحکیم و تثبیت باورهای دینی و اعتقاد به توحید اجتماعی و ولایت و اسلام ناب محمدی(ص) در برابر اسلام آمریکایی.

رکن دوم نظریه نظام انقلابی، جامعه‌پردازی است. فرآیند جامعه‌پردازی از دو رکن مهم تشکیل شده است: خانواده و جامعه اسلامی. یکی از ارکان مهم در خانواده اسلامی تربیت فرزندان است که بر عهده مادر است. بعد از شکل‌گیری خانواده، حرکت به سمت جامعه‌پردازی آغاز می‌شود؛ زیرا جامعه اسلامی متشکل از خانواده‌های متعدد است.

فرآیند دیگر جامعه‌پردازی، فرهنگ است. رهبر معظم انقلاب آغاز جامعه‌پردازی اسلامی را فرهنگ اسلامی می‌دانند. باورها، اعتقادات، روحیات و خلقیات یک جامعه، فرهنگ آن جامعه را شکل می‌دهند که در همه عرصه‌ها اعم از سیاست، اقتصاد، ادارات و… بروز پیدا می‌کنند. حضرت آقا فرهنگ را مثل روحی در کالبد جامعه و هوایی برای تنفس می‌دانند.(۱)

بعد از فرهنگ اسلامی نوبت به تعلیم و تربیت اسلامی می‌رسد. اگر فرهنگ عمومی جامعه، اسلامی باشد، به خودی خود بر تعلیم و تربیت اثر می‌گذارد.

بعد از تعلیم و تربیت، سیاست اسلامی و به تعبیری مردم‌سالاری دینی موضوعیت دارد.

نکته دیگر اهمیت دادن به نقش و وظیفه مردم است.

گام سوم، تمدن‌سازی است. تمدن‌سازی یک حرکت فرآیندی و تکاملی است و تمدن‌ها در همه جوامع فرآیندی چند قرنی داشته‌اند. فرآیند تکاملی در تمدن نوین اسلامی نیز جاری است و تمدن نوین اسلامی در مرحله پنجم شکل گرفته است. به عبارتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پشت سرگذاشتن نظام اسلامی، دولت اسلامی و جامعه اسلامی، نوبت به شکل‌گیری تمدن اسلامی می‌رسد. باید توجه داشت که رهبری در فرآیند تمدن‌سازی، دولت اسلامی را مقدم برجامعه‌سازی می‌دانند. طبیعتاً ما در حال حاضر یک جامعه اسلامی نسبی داریم. بنابراین اول باید جامعه اسلامی شکل بگیرد تا دولت اسلامی محقق شود. وقتی دولت اسلامی محقق شد، یک جامعه اسلامی کامل و فراگیر خواهیم داشت که زمینه را برای تمدن‌سازی فراهم می‌کند. پس مفهوم اول که در بیانیه گام دوم آمده، دولت اسلامی را در ذیل جامعه‌پردازی تعریف می‌کند که زمینه‌ساز تمدن اسلامی می‌شود.

 

  1. چیستی دولت اسلامی

مفهوم دیگر در بیانیه گام دوم، دولت‌سازی اسلامی است. دولت‌سازی در درون جامعه‌پردازی قرار دارد. به عبارتی دولت‌سازی یک فرایند است و اگر دولت اسلامی یک فرایند است، با چه فرایندی می‌توان به آن دست یافت؟ به نظر می‌رسد همان خودسازی معرفتی و عملی و تقویت خانواده اسلامی و جامعه اسلامی ما را به دولت اسلامی می‌رساند.

اما حقیقت دولت اسلامی چیست؟ حقیقت دولت چیست؟ دولت به معنی عام شامل همه قواست، برخلاف دولت به معنی خاص که شامل قوه مجریه است. دولت به معنی عام مجموعه‌ای از ساختارهای بهداشتی، امنیتی و قضایی است و این مجموعه‌ای از ساختارها دولت را تشکیل می‌دهند. حکومت سوسیالیستی و حکومت‌ لیبرال به سبب آنکه ایدئولوژی‌های متفاوتی دارند، با یکدیگر فرق دارند. هیچ حکومتی بدون ایدئولوژی نیست. ایدئولوژی مرام‌نامه دنیوی و اصول حاکم بر زندگی است. مثلاً در آمریکا ایدئولوژی حاکم، ایدئولوژی لیبرال کاپیتالیسم است، لذا هیچ وقت رئیس‌جمهور آمریکا از دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات خارج نیست. البته در آمریکا احزاب گوناگونی فعالیت می‌کنند، ولی قدرت همیشه متعلق به یکی از این دو حزب است که زیرمجموعه دو قدرت بزرگ سرمایه‌داری هستند. در کشورهایی مانند نروژ یا سوئیس، ساختارها بر اساس سوسیالیسم غیرکمونیستی است.

بنابراین واژه ایدئولوژی دربردارنده اصولی است که منشاء ساختارهای خاصی است و دولت‌ها را از یکدیگر متمایز می‌کند. پس دولت در دو معنای متفاوت کاربرد دارد. دولت در معنای خاص منحصر به قوه مجریه است و دولت به معنی عام شامل ساختارهاست که دولت را تشکیل می‌دهند.

 

  1. ۵. نقش ساختارها در دولت

ساختارها در دولت شامل چندین بخش هستند. بخش‌هایی مانند سازمان‌ها، وزارتخانه‌ها که هر کدام سازمانی با نظام اداری خاص حاکم بر آن هستند. عقبه سازمان‌ها قوانینی هستند که سازمان را تنظیم می‌کنند و منشاء قوانین مصوبه مجلس‌اند و یا قوانینی که دربردارنده آئین‌نامه‌ها و ضوابط اجرایی مصوبه دولت هستند. بنابراین قبل از سازمان‌های اداری، قوانین  و قبل از قوانین راهبردها و سیاست‌هائی وجود دارند که قبل از تقنین اعلام می‌شوند. دولت با قوانینی سر و کار دارد که تبدیل به آئین‌نامه می‌شوند و درون سازمانی هستند. اما قبل از قوانین، راهبردها و اسناد بالادستی‌ تنظیم شده توسط بعضی از نهادها وجود دارند. مثل سند مهندسی‌ای که شورای‌عالی انقلاب اسلامی تنظیم کرد. یا سند دانشگاه اسلامی که شورای اسلامی دانشگاه‌ها تنظیم کرد. و همچنین برخی از سندهائی که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تنظیم کرد و رهبری آن را ابلاغ ‌کردند. در کشورهای دیگر نیز عالی‌ترین مقامات وظیفه ابلاغ سیاست‌های کلان را به عهده دارند. بنابراین دولت صرفاً متشکل از قوا نیست، بلکه مجموعه ساختارهاست. به عبارت دیگر ساختارها + سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها + قوانین(مصوبه مجلس و دولت) + راهبردها و سیاست‌های کلی = دولت

 

  1. حکمرانی در دولت اسلامی

حکمرانی فرآیندی است که از اسناد بالادستی و سیاست‌ها تا مرحله تقنین و تعیین سازمان‌های ناظر به اهداف را شامل می‌شود. بنابراین حکمرانی چهار رکن دارد: راهبردها، سیاست‌های کلان، قوانین، سازمان‌ها و مقاصد و اهدافی که باید این سه بخش به آن برسد. مثلاً یکی از مقاصد نظام لیبرال کاپیتالیسم آمریکا، تقویت نظام سرمایه‌داری است، بر همین اساس ساختار حکومت، راهبردها، سیاست‌های کلان، قوانین و سازمان‌ها بر اساس اهداف این نظام پیش میروند.

در جامعه دینی مقصود از حکمرانی اسلامی چیست؟ اسلام مجموعه عقاید احکام و اخلاق و بخش چهارم آن شامل مقاصدی است که آن را مقاصد الشریعه می‌نامیم. مقاصد الشریعه در دو بخش عام و خاص مطرح می‌شوند. بخش عام شامل مقاصد کلی شریعت هستند.

قرآن در آیاتی بعد از بیان احکام الهی می‌فرماید:

  1. «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛(۲) اى مردم پروردگارتان را پرستش کنید که هم شما و هم پیشینیان را آفرید تا پرهیزکار شوید.» مقصد کلی عبادت را تقوا معرفی می‌کند.
  2. در آیه دیگر آمده است: «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»(۳) این چنین خداوند آیات خود را براى شما شرح مى‏دهد، شاید اندیشه کنید.» مقصد کلی را تعقل عنوان می‌کند.

مقاصد شرعیه در بخش خاص مربوط به بخش‌های جزئی عبادت‌اند که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛(۴) اى کسانى که ایمان آورده‏اید روزه بر شما نوشته شده است آن‌گونه که بر امت‌هایى که قبل از شما بودند نوشته شده بود شاید پرهیزکار شوید.
  2. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمْ فِئَهً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛(۵) اى کسانى که ایمان آورده‏اید هنگامى که گروهى از دشمنان را در برابر خود در میدان نبرد دیدید، ثابت قدم باشید و خدا را فراوان یاد کنید تا رستگار و پیروز شوید.

بنابراین رکن چهارم اسلام مقاصد است که بر سه بخش دیگر حاکم است. یعنی از ابتدای سندنویسی، راهبردها، توسعه سیاست، تقنین و آیین‌نامه‌ها باید در راستای اهداف کلی نظام قدم بردارند. تمام این مجموعه، حکمرانی است.

در یک دولت اسلامی به معنی عام، همه فعالیت‌ها اعم از تقنین باید در راستای اهداف و مقاصد کلی باشند. مقام معظم رهبری شعار سال گذشته را «جهش تولید» قرار دادند. این مقصدی است که همه فعالیت‌ها باید به آن سمت حرکت کنند.

آیا سازمان‌های اداری، بانک‌ها و قوانین حاکم بر آنها با توجه به مقاصد حاکمیت حرکت کرده‌اند؟ آیا بیشتر در مسیر سرمایه‌داری حرکت کرده‌اند یا فقرزدایی؟ با توجه به مقاصد حاکمیت آیا بانک‌ها در مسیر رشد قدم برمی‌دارند یا در مسیر تعطیل کردن کارخانه‌ها فعالیت می‌کنند؟ مشکل ما این است که تا کنون نگاه حکمرانی نداشته‌ایم یعنی عده‌ای برای خود سند می‌نویسند و عده‌ای دیگر برای خود قانون وضع می‌کنند و به راهبردها و اهداف توجه ندارند.

بنابراین حکمرانی فرآیندی است که از سیاست‌گذاری تا قانون‌گذاری را شامل می‌شود و سازمان‌ها باید در راستای مقاصد کلی دین و حاکمیت و هم‌تراز با مجموعه دین یعنی، عقاید، اخلاق و احکام قدم بردارند. در چنین شرایطی است که دولت اسلامی شکل می‌گیرد. بنابراین، دولت اسلامی مجموعه ساختارهاست و ساختارها تامین‌کننده مقاصدی هستند که از قرآن و سنت استخراج می‌شوند.

بر همین اساس قوانین باید به‌گونه‌ای تنظیم شوند که ساختارها اهداف را تأمین کنند. تا کنون نگاه ما به بانک‌ها حکم محوری بوده است و تلاش کرده‌ایم که بانک‌ها ربوی نشوند، ولی به مقاصد در بانک‌ها توجه نکرده‌ایم و اینکه ساختارها و قوانین در بانک‌ها باید بر اساس اهداف کلی شکل بگیرند تا بانک‌ها در خدمت اغنیا قرار نگیرند. ما احکام شرعی را از قرآن و سنت می‌گیریم، ولی ادارات و سازمان‌ها باید طوری تنظیم شوند که مقاصد کلی دین تأمین شوند. به همین دلیل مقاصد الشرعیه در ساختارسازی بسیار نقش دارند، اما متأسفانه در حکم‌سازی نقشی ندارند.

 

نتیجه‌گیری

  1. حکمرانی اسلامی فرآیند راهبردی در سیاست‌گذاری، تقنین و سازمان‌سازی بر اساس مبانی اعتقادی احکامی و اخلاقی درمسیر مقاصد الشریعه است.
  2. دولت اسلامی به معنی عام دربردارنده ساختارهای اسلامی و ساختارهای راهبردی مبتنی بر احکام اخلاق و مبتنی بر مقاصد الشرعیه است. وقتی دولت اسلامی شکل بگیرد، حکمرانی اسلامی تحقق پیدا می‌کند.
  3. تحقق هفت توصیه‌ رهبری در بیانیه گام دوم با نگاه حکمرانی در دولت اسلامی میسر است و زمانی اتفاق می‌افتد که نگاه حکمرانی اسلامی در میان مدیران کلان، مخصوصاً وزارتخانه‌ها تحقق پیدا کند.

 

پی‌نوشت:

۱- بیانات در حرم رضوی، ۱/۱/۹۳٫

۲- بقره، آیه ۲۱٫

۳- بقره، آیه ۲۴۲٫

۴- بقره، ۱۸۳٫

۵- انفال، ۴۵٫

03ژانویه/21

سیره پیامبر(ص) و مفهوم شهر در تمدن اسلامی

اشاره:

تمدن اسلامی از زوایا و ابعاد گوناگون مورد توجه اندیشمندان واقع شده و کتاب‌ها و مقالات بسیاری در این زمینه نوشته شده‌اند. حضور پیامبر اکرم(ص) در مدینه و تشکیل حکومت را باید اقدام عملی ایشان پس از بعثت و دعوت، در جهت تمدن‌سازی اسلامی برشمرد. پیامبر اکرم(ص) با اقبال مناسب مردم یثرب، نخستین اصول و پایه‌های شهر اسلامی را بر پایه سعه صدر، حسن تفاهم، نفی استبداد، مهربانی و همزیستی انسان بنیان نهادند. در هر تمدنی بخش گسترده‌ای از مظاهر جغرافیایی و کالبدی در ارتباط با انسان تحول و تکامل یافته است. تنوع و چگونگی مناظر کالبدی شهری، در رابطه با عوامل گوناگونی چون سطح فرهنگ، بنیه اقتصادی، روش سیاسی حاکم بر جامعه و اصول قابل قبول جامعه و محیط زیست پدیدار می‌شود. از میان عوامل مذکور، اصول اعتقادی و جهان‌بینی از توان و نفوذ بیشتری برخوردار است و به عنوان زیرساخت دیگر نیروها در بسیاری از جاها اثر و مُهرِ خود را بر مناظر کالبدی شهرها می‌نهد که نه تنها چهره بخش پدیده‌هایی چون مساجد، بازارها، زیارتگاه‌ها، مکان‌های عمومی و… را نشان می‌دهند، بلکه در چگونگی روابط و آداب اجتماعی، فرهنگ، شعر، نثر و موسیقی و… نیز مؤثر واقع می‌شود. بی‌تردید جهان‌بینی اسلامی و سیره پیامبر(ص) در ساختن و پرداختن مناظر و ساختار کالبدی تمدن اثر به‌سزایی داشته است که در این مقاله به تحلیل آن پرداخته است.

 

۱٫تمدن شهری در اسلام

تمدن از ریشه‌ «مدن» به معنای اقامت کردن و پیدا کردن اخلاق شهرنشینی(۱) معادل(۲)Civilization  است.(۳) در فرهنگ‌های فارسی نیز تمدن به معنای شهرنشین شدن، به اخلاق و آداب شهریان خوگرفتن، همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی، اقتصادی، دینی، سیاسی و مانند آن آمده است.(۴)

«ویل دورانت» بر این باور است که تنها تمدن است که انسان را به فکر ایجاد مدینه و شهر می‌اندازد. از یک لحاظ، تمدن با مؤدب بودن و حسن معاشرت یکی می‌شود و این حس معاشرت، خود صفای اخلاقی است که در شهر دست می‌دهد.»(۵) او تمدن را این گونه تعریف می‌کند: «تمدن نظامی است اجتماعی که موجب تسریع دستاوردهای فرهنگی می‌شود و به منظور بهره‌گیری از اندیشه‌ها، آداب و رسوم و هنر، دست به ابداع و خلاقیت می‌زند. نظامی است سیاسی که اخلاق و قانون، آن را سر پا نگه می‌دارند و نظامی است اقتصادی که با تداوم تولید، پایدار می‌ماند.(۶)

در اندیشه اندیشمندان مسلمان نیز تعریف تمدن، تشکل هماهنگ انسان‌ها در حیات معقول با روابط عادلانه بین همه افراد و اشتراک گروه‌های جامعه در پیشبرد اهداف مادی و معنوی انسان‌ها در همه ابعاد مثبت است.(۷) می‌توان گفت تمدن، حاصل تعالی فرهنگی و پذیرش نظم اجتماعی و خروج از بادیه‌نشینی و گام نهادن در شاهراه نهادینه شده امور اجتماعی و عمران است.(۸)

 

۲٫تمدن و تشکیل دولت اسلامی

ویژگی‌های ساختار سنتی قبیله‌ای در جامعه پیش از اسلام، خشونت‌گرایی در اشکال مختلف از قیبل چپاول، حمله به افراد دیگر، جنگ و کشتار، اسطوره‌گرایی و رواج خرافات، انحطاط اخلاقی و فرهنگی و محدودیت زیستگاه‌های مناسب زندگی و مهاجرت (۹) مانعی برای توسعه و تمدن به شمار می‌رفتند. پیامبر(ص) با تشکیل دولتی دینی در مدینه، مدنیت و تمدن اسلام را با اصول و بینش‌های جدیدی پایه‌گذاری کردند. اسلام اعراب بادیه‌نشین را به دلیل دوری از احکام و حدود الهی مذمت کرد. در قرآن آمده است: «الأَعْرَابُ أَشَد کُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلا یَعْلَمُواْ حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ : کفر و نفاق بادیه‌نشینان عرب شدیدتر است و به ناآگاهى از حدود و احکامى که خدا بر پیامبرش نازل کرده، سزاوارترند و خداوند دانا و حکیم است.»(۱۰) و شرایط و زمینه‌های ظهور فرهنگ و تمدن اسلامی را فراهم ساخت.

اسلام که در جامعه‌ای شهری ظهور کرد و در مدینه استقرار یافت، کاملاً با زندگی شهری تناسب داشت و پیامبر(ص) با متحد ساختن قبایل کوچک و بزرگی که دائماً با یکدیگر در حال نبرد بودند، ملت واحدی را پدید آوردند و نظام قبائلی را در راستای اهداف توسعه مدنیت به کار گرفتند و به دنبال آن، حکومتی متمرکز در عربستان پدید آمد که اساس آن به جای پیوندها و روابط قبیله‌ای بر ایدئولوژی دینی بود.

پیامبر اکرم(ص) با اعلام اولین پیمان‌نامه عمومی یا قانون اساسی مدینه، نظام شهروندی جدید را با معیارهایی نوین مطرح ساختند و بدین وسیله، ضمن سامان بخشیدن به اوضاع اجتماعی، جامعه را به سوی وحدت تازه‌ای رهبری فرمودند.(۱۱) با پیمان اخوت، مرزهای دینی، جایگزین مرزهای قبیله‌ای و خانوادگی(۱۲) و روابط و پیوندهای جدید با تعالیم دینی و اجتماعی، مانند عبادات جمعی نماز، حج، جهاد، تحکیم شد.

عامل دیگری که در مدنیت جدید در تاریخ اسلام تأثیر بسیار داشت، هجرت پیامبر اسلام«ص» بود. پیامبر«ص» با هجرت خود، گذار از مرحله تبلیغ اسلام به مرحله تثبیت و استقرار دولت اسلامی را آغاز کردند و سبب ایجاد تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در جامعه اعراب شدند که به پیدایش تمدن اسلامی منجر شد. (۱۳)

 

۳٫پیامبر(ص) و فضای شهری

بین اصول اعتقادی ـ مذهبی و پدیده‌های جغرافیایی پیوند آشکاری وجود دارد. بین مفهوم شهر و جهان‌بینی اسلامی از ابتدا روابط نزدیکی وجود داشت. در شهر بود که پیامبر بزرگ اسلام«ص» اولین دولت خود را بر مبنای جهان‌بینی اسلامی تشکیل دادند. شهر دوران اسلامی قبل از هر چیز یک قلعه ایمان و از نظر سیاسی و قانون تابع مقررات ناشی از شریعت است، از این رو نقش مذهبی شهر بر اهداف نظامی ـ اقتصادی حکومت‌های مستقر در آن شهر اولویت دارد.(۱۴)

در آغاز تمدن اسلامی، مسلمانان تحت تأثیر اندیشه والای پیامبر(ص)، به هنگام احداث شهرهای جدید و یا توسعه شهرهای موجود عامل محیط را در نظر می‌گرفتند و موقعیت جغرافیایی شهر از نظر سیاسی، حائز اهمیت خاصی بود. بسیاری از مظاهر کالبدی تمدن اسلامی از فرهنگ و تمدن سرزمین‌های فتح شده گرفته شده‌اند. شهرنشینی و شهرگرایی از قرن یک تا چهارم هجری در شهرها و روستاهای پیرامون آنها در پیوند نظام‌های منطقه‌ای با یکدیگر به وجود آمدند و مجموعه‌ای را به وجود آوردند که تقسیم کار میان شهر و روستا به صورتی که در شهرهای قرون وسطایی اروپا دیده می‌شود، در منطقه‌های شهری ایران شکل نگرفت.

یکی از مظاهر عدم وجود مالکیت خصوصی‌، نظام وقف در اسلام است. وقف عبارت است از خبس عین ملک یا مال از طرف مالک به طریقی که هرگز فروخته و یا گرو گذارده نشود و سود و بهرۀ آن موافق نظر واقف در راه خدا به مصارف خیریه برسد.(۱۵)

شهرنشینی در تمدن اسلام که به وسیله پیامبر«ص» بنیاد نهاده شد از قرن سوم گسترش یافت و تا سه قرن پس از آن به کمال رسید مهم‌ترین عاملی که موجب رشد شهرنشینی در این دوره شد، گسترش سریع بازارهای داخلی و داد و ستد خارجی بود. در قرن چهارم هجری بزرگ‌ترین شهرهای ایران در مسیر راه‌های کاروان رو و طرق بازرگانی دریایی قرار داشتند.

شیوه تولیدی بر اساس کشاورزی و بازرگانی استوار بود. هرچند اعراب مسلمان آشنایی چندانی با کشاورزی نداشتند، اما با پیشرفت فتوحات در عراق و شام و پس از آن در ایران و مصر زمین‌های کشاورزی بسیاری در اختیار آنها قرار گرفتند. بسیاری از محصولات از سرزمینی به سرزمین دیگر می‌رفتند و به دنبال آن فنون کشت نیز منتقل می‌شدند. در این زمینه کتاب‌هایی نیز تألیف شده‌اند، از جمله کتاب «النبات» که توسط ابوحنیفه دینوری ریاضیدان، منجم و طبیعت‌شناس و مورخ قرن سوم نوشته شده است. بنا به نوشته برخی از محققان در قرن چهارم هجری تقریباً تمام ممالک اسلامی از نان تغذیه می‌کردند و کشت گندم در عراق بیشتر بوده است.

سازمان اجتماعی عربستان پیش از اسلام بر روابط ابتدایی خویشاوندی، طایفه‌ها و قبیله‌ها استوار بود. عرب بدوی، زندگی شهرنشینی را تحقیر می‌کرد، زیرا نتیجۀ آن اطاعت از مقررات، قانون و مقتضیات تجارت بود. اما نکته مهم آن است که در دوران اسلامی بر اساس اندیشه و سیره پیامبر«ص» این دیدگاه از میان رفت. بر اساس جهان‌بینی برابری، اسلام میانه‌ای با قومیت نداشت و تأثیر اسلام در ایران باعث از میان رفتن طبقات اجتماعی موجود در دورۀ ساسانی شد.

سازمان‌های اجتماعی این دوره عبارت بودند از: «اُمت اسلامی» که سه جامعه ایلی، شهری و روستایی را ممزوج کردند که در نتیجه آن، ساز و کار دو جانبه‌ای بین شهر و روستا برقرار می‌شود و به همین دلیل است که از «مناطق شهری» بعد از اسلام می‌توان از «اصناف» که صاحبان حرفه‌ها را در خود متشکل می‌کردند و وظایف اجتماعی وسیعی داشتند و «محلات» که مقام و موقعیت حاکم شهر و توابع آن را حکومت مرکزی تعیین می‌کردند، سخن گفت.

 

۴٫ارکان مهم شهر در تمدن سازی پیامبر«ص»

مسجد: مسجد در شهرسازی اسلامی علاوه بر نقش مذهبی، نقش‌های اجتماعی و سیاسی بسیاری داشت. در مسجد مسئولیت‌های دولت و بحران‌های آن با امت در میان گذاشته می‌شد و گاه جدایی شهر از روستا با وجود مسجد جامع تحقق می‌یافت. اولین مسجدهایی که برای مجتمع ساختن مؤمنان برای انجام مراسم نماز جماعت و نماز جمعه به وجود آمدند عبارت بودند از محوطه‌های چهارگوشی که به سوی مکه معطوف بودند و از اطراف نیز به وسیلۀ ساقه‌های نی و یا گودالی محدود می‌شدند.

بازار: دومین رکن در شکل‌گیری شهرهای دوره اسلامی بازار است که در گرداگرد مسجد ساخته می‌شدند. نخستین بازار در کنار مسجد جامع، بازار فروشندگان اشیای مذهبی بود و در کنار آن بازار کتابفروشان و صحافان و سپس بازار چرم‌سازان قرار داشت. پس از آن نوبت به بازار پارچه‌فروشان می‌رسید که «قیصریه» نامیده می‌شد و پراهمیت‌ترین مرکز بازرگانی بازار بود.

محله: محله‌های مسکونی گرداگرد بازارها جای داشتند و در هریک از محله‌های شهرهای نوبنیاد مردمی می‌زیستند که از گروه قومی خاصی بودند. در واقع شهرهای اسلامی مجموعه‌ای از اجتماعات کوچک محله‌ای با تمام خصوصیات جامعه‌شناختی یک جامعه بودند که واحدی اجتماعی و جغرافیایی است.

مراکز علمی: مراکزی مانند مراکز آموزش پزشکی و بیمارستان‌ها، حمام‌ها، رصدخانه‌ها، کتابخانه‌ها، مدارس علمیه، و… از مهم‌ترین مراکز شهر اسلامی بودند و هستند.

 

۵٫تأثیر تمدن‌سازی پیامبر«ص» در شهرسازی اسلامی

بناهای به جا مانده از نخستین قرون اسلام در بلاد اندک‌ا؛ اما نشانه تأثیر ژرف تمدن اسلامی هستد. نخستین بقایای قابل ذکر از ابنیه اسلامی در ایران متعلق به اوایل سده پنجم هجری است. حدود بیست بنا که تاریخ آنها پیش از۳۹۰ ه.ق است در سرزمین ایران شناسایی شده‌اند. گرچه بافت اصلی آنها در زیر تعمیرات مکرر بعدی مدفون شده، ولی تقریباً عموم آنها بنای مساجدی بوده‌اند که نمایانگر اولویت نوع معماری در آن دوران است. در سدۀ چهارم هجری بنای مسجد کاملاً متداول بوده و بقایای بناها حاکی از رواج گونه‌های مختلف مسجد است. از آن جمله می‌توان به مساجد نیشابور، هرات، نایین، دامغان، مسجد جمعه اردستان، جامع سیراف، جامع عتیق اصفهان، تاری‌خانه دامغان، مسجد حاجی پیاده در بلخ و… می‌توان اشاره کرد.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱- لوئیس معلوف، المنجد، ترجمه محمّد بندر ریگی، تهران، ایران، ۱۳۷۴، ج۲، ص ۱۷۶۶٫

۲- محمّدرضا باطنی و دستیاران، فرهنگ معاصر، ویراست دوم، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۶، ص۱۳۶٫

۳- ویل دورانت، تاریخ تمدّن، ترجمه احمد آرام، چ هشتم، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۱، ج ۱، ص ۵٫

۴- محمّد معین، فرهنگ فارسی، چ هشتم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۱۱۳۹٫

۵- ویل دورانت، تاریخ تمدّن، ج ۱، ص ۵٫

۶- همو، درآمدی بر تاریخ تمدّن، ص ۲۵۶٫

۷- محمّدتقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۹، ج ۵، ص ۱۶۱٫

۸- علی‌اکبر ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدّن اسلام و ایران، چ دوم، تهران، مرکز اسناد و خدمات پژوهشی، ۱۳۸۲، ج ۱، ص ۳۰٫

۹- ابن کثیر دمشقی، اسماعیل‌بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، بیروت: دار الکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون، ۱۴۱۹ ه‍. ق ، ج ۷، ۴۲٫

۱۰- توبه، آیه ۹۷٫

۱۱- ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، ترجمه: سید هاشم رسولی، تهران: انتشارات کتابچی، ۱۳۷۵ ه‍ ش، ج۲، ۱۳۷ـ۱۵۰٫

۱۲- ابن کلبی، هشام، الاصنام، تحقیق احمد زکی باشا، قاهره: افست تهران، نشر نو، ۱۳۶۴ ه‍ ش ، ج ۲، ۹۲٫

۱۳- عجاج کرمی، احمد، الإداره فی عصر الرسول، قاهره: دار السلام، ۱۴۲۷ ه‍. ق، ج ۲، ص ۱۱۵٫

۱۴- حبیبی، محسن، سیر تحول مجتمع‌های زیستی در ایران، دانشکده هنرهای زیبا، گروه شهرسازی. تهران، ۱۳۶۴ش، ص ۴۱.

۱۵- سعیدی، عباس، بینش اسلامی و پدیده‌های جغرافیایی، چاپ دوم، تهران، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، ص۱۳۷.