الف) خبرها و تحلیلهای مرتبط با تحولات
۱ـ جنگ اخیر بدین صورت رقم خورد: رژیم صهیونیستی در ماه مبارک رمضان فشارهای جدیدی را در قدس و کرانه باختری علیه فلسطینیها به اجرا گذاشت. بر اساس حکم دادگاه عالی این رژیم، ارتش و شهرکنشینهای صهیونیستی برای تصرف محله عربنشین «شیخ جراح» که شامل ۲۶ منزل است و در حد فاصل قدس غربی و قدس شرقی قرار دارد، وارد عمل شدند که با مقاومت ساکنان آن مواجه گردیدند. همزمان با آن رژیم صهیونیستی محدودیتهای جدیدی را علیه رفت و آمد روزهداران و نمازگزاران مسلمان به مسجدالاقصی به اجرا گذاشت و صحن این مسجد مقدس را به محلی برای جولان نظامیان خود تبدیل کرد. علاوه بر این، در نیمه دوم ماه مبارک رمضان بر تعداد حملات یهودیان شهرکنشین به مسلمانان و بهویژه جوانان افزوده شد. این مسایل بیانگر تشدید تلاشهای رژیم صهیونیستی برای کوچاندن اعراب مسلمان از قدس شریف بود.
در پی این تهاجمات، جنبشهای مقاومت حماس و جهاد اسلامی، رژیم غاصب را به انجام اقدامات متقابل علیه شهرکهای صهیونیستینشین مستقر در قدس تهدید کردند. این تهدید ابتدا در سخنان روز قدس اسماعیل هنیه مطرح شد و سپس در روز یکشنبه (۱۹ اردیبهشت) هر دو جنبش فلسطینی، ۲۴ ساعت به رژیم صهیونیستی مهلت دادند تا هر سه اقدامی که شرح آن رفت را متوقف کند، وگرنه به اقدام عملی علیه شهرکهای صهیونیستنشین دست خواهند زد، اما این هشدار از سوی رژیم صهیونیستی جدی گرفته نشد. پس از طی ۲۴ ساعت، مقاومت فلسطین ضربالاجل دوساعتهای را تعیین کرد و همزمان از نظامیان مستقر در مسجدالاقصی خواست برای حفظ جان خود، این مکان مقدس اسلامی را ترک گویند که باز هم با بیاعتنایی صهیونیستها مواجه شد. پس از پایان مهلت دوساعته، جنبشهای حماس و جهاد ۱۱ موشک را به سمت این شهرکهاشلیک کردند.
ساعتی بعد دادگاه عالی رژیم اعلام کرد اجرای حکم تخلیه محله شیخ جراح را به مدت یک ماه به تأخیر انداخته است و نظامیان مستقر در صحن مسجدالاقصی این مکان مقدس را ترک کردند؛ اما شش ساعت پس از انفعالِ ناشی از بهت رژیم، حمله گسترده به غزه آغاز شد. اسرائیل تلاش کرد تا وضعیت دوگانهای را در قدس و کرانه باختری با غزه حاکم و از پیوستن قدس و کرانه به غزه جلوگیری کند. مقاومت فلسطین که از قبل برای مواجهه آمادگی داشت، با اقدامی بیسابقه، انواع و اقسام موشکها را به طرف مناطق مختلف رژیم صهیونیستی پرتاب کرد.
این دو جنبش فلسطین در دقایق اولیه بیش از ۶۰۰ موشک شلیک کردند و طی ۲۴ ساعت تعداد موشکها را به بیش از ۱۳۰۰ فروند رساندند. گستره آتش فلسطینیها از شمال حیفا تا جنوبیترین نقطه فلسطین اشغالی، یعنی «فرودگاه رامون» در نزدیکی خلیج عقبه به وسعت ۲۴۰ کیلومتر مربع را شامل میشد. موشکهای فلسطینی بهشکلی هوشمند باریکه جمعیتی رژیم صهیونیستی را در سواحل دریای مدیترانه از شمال حیفا تا شهرکهای همجوار نوار غزه زیر فشار شدید قرار دادند. در این میان سهم پایتخت این رژیم بیش از بقیه بود و وضعیت بیسابقهای را بر آن حاکم کرد.
این جنگ از یک سو فلسطینیهای ساکن در غزه، کرانه باختری و قدس، ساکنان سرزمینهای ۱۹۴۸ و ساکنان اردوگاههای فلسطینی در اردن، سوریه و لبنان را متحد کرد و از دیگر سو، اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی را طوری به هم ریخت که در حین جنگ، انتقادات زیادی از درون این رژیم علیه سیاستها و اقدامات نظامی اسرائیل در رسانهها و بیانات و بیانیههای رسمی مطرح شدند که در نوع خود بیسابقه بودند. از درون ارتش هم انتقادات تندی علیه جنگ غزه به گوش رسید.
مقاومت دلیرانه فلسطینیها بر حوزه عربی نیز تأثیر گذاشت و همبستگی نسبتاً یکپارچهای ـ حتی در میان کشورهای دارای رابطه رسمی با رژیم صهیونیستی نظیر مصر، اردن، بحرین و دولت خودگردان محمود عباس ـ به نفع مقاومت پدید آمد و تقریباً همه دولتهای عربی علیه اقدامات اسرائیل موضع گرفتند.
۲ـ ارتش رژیم صهیونیستی در آغاز عملیات خشن علیه باریکه غزه اعلام کرد که بمباران ۲۵۰ نقطه از غزه را در دستور کار قرار داده است و با زدن این نقاط، توان نظامی مقاومت فلسطین را نابود خواهد کرد. این اهداف در دو ساعت اول مورد حمله جنگندههای رژیم اسرائیل قرار گرفتند و فرماندهی ارتش گمان کرد میتواند فاتحانه پایان جنگ را اعلام کند؛ اما تداوم پرتعداد شلیک موشکهای مقاومت ثابت کرد که ارتش اسرائیل از یک سو در برآورد توان نظامی مقاومت فلسطین دچار ضعف و خطای اساسی است و از سوی دیگر در اعلام آن دچار خطا شده است؛ به گونهای که با ادامه حملات مقاومت، ارتش اسرائیل مورد انتقاد احزاب، شخصیتها و میلیونها یهودیای واقع شد که به پناهگاهها رفته بودند.
۳ـ فراگیری شلیک موشکهای مقاومت از شمالیترین تا جنوبیترین مکانهای نظامی و صنعتی رژیم صهیونیستی از یک سو ضربات خردکنندهای را متوجه موجودیت این رژیم کرد و از سوی دیگر وحدت همه بخشهای فلسطینی را در پی داشت به گونهای که مقامات اسرائیلی اعتراف کردند برای اولین بار ناگزیر شدهاند بهطور توأمان در دو بخش مناطق ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ بجنگند. درگیری بهخصوص در شهرهای ساحلی منطقه ۱۹۴۸، وحشت زیادی را در صهیونیستها به وجود آورد، بهگونهای که اسرائیل تلاش کرد تا با تماس با شخصیتها و نهادهای فلسطینی، این بخش از فلسطین را آرام کند؛ اما چندان موفق نبود و ناگزیر شد در این مناطق از نیروهای ذخیره ارتش استفاده و گارد مرزی را برای بازپسگیری شهر اللُّد در شمال تلآویو وارد عمل کند.
۴ـ براساس شواهد و قرائن و بررسیهای نظامی، رژیم صهیونیستی پس از شلیک موشکهای مقاومت به سمت شهرکهای صهیونیستنشین در قدس تصمیم گرفت با بهرهگیری ار بمبافکنها و ناوهای جنگی مجاور غزه و یگانهای زمینی، غزه را به تصرف خود درآورد؛ ولی با شلیک حجم سنگینی از موشکهای مقاومت متوجه قدرت نظامی مقاومت شد و به توصیه فرماندهان ارشد ارتش از این تصمیم عقبنشینی کرد. زمانی که مقاومت، «آتشبس» را ناکافی اعلام کرد، رژیم صهیونیستی برای ارعاب مقاومت، مکرراً از تصمیم خود برای اشغال غزه خبر داد، ولی در درون متوجه خطرات چنین اقدامی بود. ر
پیش از این، رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۸۴ ـ ۲۰۰۵ ـ در حالی که سلاح چندانی در غزه نبود، ناگزیر شد با بر جای گذاشتن اماکن و تجهیزات، از این باریکه فرار کند. در آن زمان یکی از مقامات بلندپایه این رژیم گفت: «ما از جهنم فرار کردهایم، ولی هنوز کابوس روزهای حضور در این منطقه هنوز با ماست.» و یکی دیگر از نظامیان صهیونیست که بهشدت مستأصل شده بود گفت: «دوست دارم یک روز از خواب بیدار شوم و به من بگویند غزه زیر آب رفته است.»
اسرائیل اینک چگونه میتواند به این منطقه که سازمانهای دفاعی مستحکمی پیدا کرده و هزاران قبضه موشک در اختیار دارد، وارد درگیری شود؟ محمد الضیف، فرمانده نظامی جنبش حماس، پس از تهدید اسرائیل به حمله زمینی گفت: «ما از این تصمیم استقبال میکنیم، چون جنگ زمینی برای ما بسیار راحتتر است.»
۵ـ در این جنگ، رژیم صهیونیستی از چهار سامانه دفاعی پرهزینه یعنی سامانه گنبد آهنین برای مواجهه با راکتها؛ سامانه فلاخن داوود برای مواجهه با موشکهای بالستیک برد کوتاه؛ سامانه تاد برای مواجهه با موشکهای بالستیک برد بلند و پاتریوت استفاده کرد؛ ولی نتوانست موشکهای مقاومت را مهار کند و حدود نیمی از موشکها توانستند در نقاط مختلف فرود بیایند و تلفات و خسارت وارد کنند. شکست این سامانههای دفاعی در واقع نشانه شکست اقتدار آمریکا و رژیم اسرائیل بود.
از سوی دیگر شلیک این حجم عظیم موشک از یک جغرافیای کوچک محاصره شده اعجابانگیز است و از شکست سنگین اطلاعاتی رژیم اسرائیل حکایت میکند؛ زیرا انواعی از سامانههای جاسوسی رژیم اسرائیل طی ۱۶ سال گذشته، نقطه نقطه این جغرافیای کوچک را زیر نظر داشتهاند. نتانیاهو در روز دهم جنگ اعلام کرد که «اسرائیل تا کنون مورد اصابت ۴۰۰۰ موشک قرار گرفته است.» که از حجم موشکهای شلیک شده در چهار جنگ قبلی غزه بیشتر است. این در حالی است که دقت این موشکها و قدرت تخریبی آنها از موشکهای شلیک شده مقاومت در جنگهای ۵۱ روزه، ۲۲ روزه، ۱۱ روزه و ۸ روزه قبلی بیشتر است.
۶ـ پس از این جنگ و مواجه شدن اسرائیل با حجم عظیم موشکهای ارتقا یافته، یأس بر جامعه صهیونیستی مستولی شد و در همین فاصله دهها مقاله که منعکسکننده یأس صهیونیستها از آینده بود، در مطبوعات و رسانههای مختلف این رژیم از جمله جروز المپست، هاارتص، اسرائیلالیوم، اسرائیلپست و معاریو چاپ شدند. در این مقالات شخصیتهای مهم اسرائیلی فلسفه تأسیس اسرائیل و ادعاهایی نظیر هولوکاست و وجود هیکل سلیمان در زیر مسجدالاقصی را زیر سئوال بردند. «آری شبیت» در مقاله «اسرائیل آخرین نفسهای خود را میکشد.» در هاآرتص نوشت: «ما با سختترین ملتی که تاریخ شناخته روبهرو هستیم و راهحلی جز به رسمیت شناختن آنها و پایان دادن به اشغال سرزمینشان نداریم … ما باید با دوستان خداحافظی و به سانفرانسیسکو، برلین یا پاریس مهاجرت کنیم.»
۷ـ همه خبرها حاکی از بهت رژیم صهیونیستی از حجم موشکها، کیفیت ارتقایافته آنان و اراده پشت شلیک آنها هستند. در این میان «جدعون لیفی»، صهیونیست سرشناس در هاآرتص نوشت: «گفتیم خانههایشان را منهدم میکنیم و سالهای طولانی آنها را به محاصره درمیآوریم؛ اما دیدیم که آنان از غیرممکنها، موشک خارج کردند و ما را با آنها مورد هدف قرار دادند.» یکی از فرماندهان قسام، چند روز پیش گفت: «ما صخرهها را شکافتیم و مواد را استخراج کردیم و به سر و روی غاصبان کوبیدیم.»
در حال حاضر هراس رژیم اسرائیل این است که در نتیجه مقاومت شکوهمند غزه، گروههای مبارز جدیدی در کرانه باختری و قدس سربرآورند و سلاح به دست به جان اسرائیلیها بیفتند. اویگدور لیبرمن، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی نومیدانه خطاب به فرماندهان ارتش گفت: «وقتی وضع ما در مواجهه با حماس این است، در برابر ایران و حزبالله چگونه خواهد بود؟»
۸ـ در این جنگ ما شاهد همبستگی طیفهای مختلف مقاومت بودیم و علاوه بر مقاومت لبنان و مقاومت یمن، همبستگی طیفهای مختلف عراقی را هم شاهد بودیم که بیسابقه بود. در این میان بعضی از گروههای عراقی که نیروی نظامی هم دارند، اعلام آمادگی کردند تا در کنار مقاومت فلسطین به سمت تأسیسات اسرائیلی هجوم ببرند. ائتلاف فتح عراق به ریاست هادی عامری اعلام کرد: «با مال، جان و همه وجود خود از فلسطینیها در مقابل رژیم اسرائیل دفاع میکند.» صدور بیانیه از سوی حضرت آیتالله سیستانی نیز فضای عراق را کاملاً به نفع مقاومت فلسطین تغییر داد.
این حمایتها از یک سو تأثیر زیادی بر تداوم مقاومت فلسطینیها بهخصوص ساکنان غزه که تحت فشار شدید اسرائیل بودند داشت و از سوی دیگر نگرانی شدید اسرائیلیها را به دنبال آورد. بر این اساس یک روز پس از شلیک سه موشک از سمت لبنان به مناطق شمالی فلسطین به وسیله گروه «احمد جبرئیل»، نتانیاهو دست به دامن فرانسه شد تا حزبالله را از ورود به درگیری منع کند که با پاسخ هوشمندانه سید حسن نصرالله مواجه شد و نگرانیاش رفع نشد. یک مقام آمریکایی هم با ابراز نگرانی از گسترش مقاومت به کرانه باختری اعلام کرد: «آمریکا نمیخواهد در طرف فلسطینی و بهخصوص در کرانه باختری، مقاومت جایگزین تشکیلات خودگردان شود.» به دلیل همین نگرانیها، بایدن در روز چهارشنبه، ۲۲ اردیبهشت، در تماس تلفنی از نتانیاهو خواست تا دیر نشده به این درگیری خاتمه دهد. البته روز پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت، نخستوزیر رژیم صهیونیستی گفت به حملات علیه غزه ادامه میدهد.
ب) ابتکارات و شگفتیهای مقاومت فلسطین در این جنگ
۱ـ فلسطینیهای ساکن نوار غزه که تا پیش از این در موضع «دفاع از غزه» در برابر تهاجمات نظامی رژیم صهیونیستی قرار داشتند، استراتژی دفاع از کل سرزمین فلسطین و بهخصوص قدس را در مواجهه با تهاجمات رژیم در پیش گرفتند و از موضع دفاعی به موضع هجومی تغییر وضعیت دادند. این جنگ برخلاف جنگهای پیشین برای دفاع از غزه و رفع مشکلات آن نبود، بلکه برای دفاع از قدس روی داد و در واقع گروههای مقاومت غزه چتر خود را باز کردند و همه فلسطین و مردم آن را تحت پوشش قرار دادند و با استقبال کل فلسطینیها هم مواجه شدند.
۲ـ این جنگ همه مناطق تحت اشغال اسرائیل، بهخصوص سرزمینهای ۱۹۴۸ را دربرگرفت و کل سرزمینهای اشغالی تبدیل به صحنه جنگ علیه اسرائیل شدند. این در حالی بود که بنا به اعتراف مقامات اسرائیلی، رژیم صهیونیستی برای ورود به چنین جنگی و مدیریت آن آمادگی نداشت.
۳ـ مقاومت فلسطین با اعلام قبلی حمله به شهرکهای صهیونیستی در قدس و تلآویو، قدرت برنامهریزی و ابتکار عمل خود را نشان داد. در این صحنه «عمل به وعدهها» هم اتفاق افتاد و به تهدیدات طرف فلسطینی علیه رژیم اسرائیل «اعتبار» بخشید. این در حالی بود که طرف اسرائیلی کاملاً منفعل عمل کرد. تأخیر شش ساعته ارتش اسرائیل در ورود به جنگ، اضطراب در مواجهه با اعراب فلسطین ساکن در سرزمینهای ۱۹۴۸، آماده شدن برای حمله زمینی به غزه و سپس رها کردن آن و نداشتن تحلیل در مقابل شلیک چند فروند موشک از لبنان و سوریه، ناشی از انفعال و به همریختگی سیستم نظامی و سیاسی اسرائیل بود.
۴ـ جنگ غزه علیه اسرائیل در بهترین زمان ممکن یعنی زمان اعلام تأسیس رژیم صهیونیستی ـ یوم النکبه ـ از یک سو و به هم ریختگی سیاسی رژیم اسرائیل از سوی دیگر صورت گرفت. این رژیم در دو سال گذشته چهار انتخابات پارلمانی را برگزار کرد؛ اما نتوانست کابینه جدید را تشکیل دهد. درگیری بین حزب لیکود و احزاب دیگر به اوج رسیده بود تا جایی که نتانیاهو از ضرورت برگزاری انتخابات پنجم و انتخاب مستقیم نخستوزیر توسط مردم خبر داد که به معنای بیاعتبارسازی زمینه تشکیل دولت در این رژیم بود.
بر این اساس، این جنگ به تفرقه بیشتر میان احزاب و نهادهای رژیم صهیونیستی دامن زد و فلسطینیها را یکپارچه کرد. این در حالی بود که یک هفته پیش از آن محمود عباس با اعلام ملغی کردن زمان برگزاری انتخابات پارلمانی فلسطین و به تأخیر انداختن انتخابات درون سازمان آزادیبخش فلسطین، فلسطینیها را دچار تفرقه و درگیریهای لفظی کرده بود.
۵ـ غافلگیر شدن اسرائیل، یکی دیگر از خصوصیات این جنگ بود. این رژیم با اراده عمل، سرعت عمل و توانایی عمل طرف فلسطینی غافلگیر شد، زیرا مدیریت این سه موضوع در سرزمین کوچک غزه که شدیداً زیر رصد سرویسهای جاسوسی و تجهیزات مدرن کنترلی اسرائیل قرار دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است.
۶ـ این جنگ آسیبپذیری «عمق اسرائیل» ـ یعنی سرزمینهای ۱۹۴۸ ـ را آشکار و امکان فروپاشی اسرائیل در زمانی نزدیک را برای ساکنان غاصب صهیونیستی و برای مردم مظلوم فلسطین، باورپذیر کرد.
۷ـ این جنگ موازنه نظامی را میان دو طرف برقرار کرد، در حالی که تا پیش از این روند نظامی ـ امنیتی، یکطرفه و به نفع رژیم اسرائیل بود. اعلام راهبرد دفاع از قدس در برابر اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل، مقاومت فلسطینی را به جایگاه موازنهدهنده رساند. از این پس اسرائیل در پی هر اقدام علیه فلسطینیها در قدس، کرانه و سرزمینهای ۱۹۴۸، نگران واکنش پرقدرت و فوری نظامی مقاومت فلسطین خواهد بود. شهید بزرگوار سردار سلیمانی که در طول این ۱۶ سال به دستور رهبر معظم انقلاب، «مشت فلسطینیها را پر کرده» گفته بود: «ما باید گروههای مقاومت را به اندازهای قوی کنیم که هر اژدهایی خواست آن را ببلعد، احساس کند این لقمه بسیار بزرگتر از دهان اوست.»
۸ـ این جنگ، فلسطینی را که چهار تکه شده بود تبدیل به «حرف واحد» و اسرائیلی را که تلاش میکرد کل فلسطین را یهودی کند، تبدیل به «حروف متفرق» کرد.
۹ـ عزیمت اردوگاهنشینهای فلسطینی در اردن و اردوگاهنشینهای فلسطینی در لبنان به سمت مرزها و حمله به دیوارها و سیمهای خاردار و درگیر شدن با نظامیان غاصب اسرائیل که به شهادت دو تن از اردوگاهنشینهای اردنی و لبنانی انجامید و شلیک موشکهای فلسطینی از لبنان و سوریه به سمت مناطق شمالی رژیم صهیونیستی، اردوگاهنشینهای فلسطینی را وارد معادله قدرت کرد. این در حالی است که جمع ساکنان اردوگاههای فلسطینی در سه کشور اردن، سوریه و لبنان بیش از شش میلیون نفر میشود. این موضوع، مخاطرات زیادی را برای رژیم صهیونیستی در پی دارد و موقعیت امنیتی آن را بهشدت تضعیف میکند.
۱۰ـ این جنگ، توهم حل مسئله فلسطین به نفع اسرائیل را که در قالب طرحهای مختلف غربی ـ عربی از جمله معامله قرن، طرح دو دولت، یهودیسازی کامل فلسطین، تصرف کرانه باختری توسط رژیم اسرائیل، عادیسازی روابط عربی ـ اسرائیلی (طرح ابراهیم) دنبال میشد، از بین برد. فلسطین به دو دولت یا به یک دولت اسرائیلی تبدیل نخواهد شد. این جنگ نشان داد کل فلسطین بهزودی یک دولت فلسطینی با ترکیبی از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان خواهد داشت.
۱۱ـ این جنگ ظرفیت بالای کرانه باختری، قدس، ساکنان عرب مناطق ۱۹۴۸ و ساکنان اردوگاههای فلسطینی را برای تبدیل شدن به یک «انتفاضه بزرگ» به همه نشان داد. این موضوع ذهن اسرائیل و آمریکا را به هم ریخته و امیدهای زیادی را در مقاومت فلسطین پدید آورده است.
۱۲ـ در این جنگ «طی دو روز حجم شلیک موشکهای مقاومت» از کل شلیکهای موشکهای فلسطینی در جنگ ۲۲ روزه فراتر رفت. در جنگ ۲۲ روزه حدود ۸۰۰ فروند موشک شلیک شدند، در حالی که در دو روز اول این جنگ ۲۲۰۰ موشک شلیک شدند. در این جنگ، کف خواسته مقاومت که آزادی عمل فلسطینیها در قدس و کرانه است، از سقف خواسته مقاومت در جنگهای قبلی که «آتشبس» بود بالاتر است. به عبارت دیگر از نظر امنیتی نظامی، مقاومت فلسطین در نقطه بسیار بالاتری قرار دارد، حال آنکه در اول این جنگ، اسرائیل دست به عقبنشینیهایی زد و مثل گذشته، سقف خواستهاش همان آتشبس بود.
۱۳ـ در این جنگ لزوم توجه به خواستههای فلسطینیها و حتی لزوم بازگرداندن سرزمین غصب شده فلسطین به مردم واقعی آن در محافل مختلف اسرائیلی مطرح شد و در قالب مقالات و اظهارنظرهای مختلف به رسانههای سرشناس آن راه یافت. در جنگهای پیشین نه تنها این اظهارات مطرح نشدند، بلکه کل اسرائیلیها ـ از دولت تا احزاب و تا یهودیان غاصب ـ در موضعی واحد از جنگ علیه فلسطینیها حمایت میکردند و حتی به ارتش میگفتند: «ما ماندن در پناهگاهها را برای مدتی طولانیتر تحمل میکنیم تا شما برای همیشه ما را از شر گروههای مقاومت فلسطینی راحت کنید.» هماینک بخش زیادی از صهیونیستها درک کردهاند که آیندهای در فلسطین ندارند، زیرا فلسطین، سرزمین بدون ملت نیست.
۱۴ـ این جنگ و قدرت تهاجم فلسطینی ها نشان داد که حکایت فلسطین از حکایت بقیه ملتهایی که طی ۱۰۰ سال گذشته کشورهایشان را از دست داده و در ملت دیگری ادغام و یا تکهتکه شدهاند، جداست. فلسطین یوگسلاوی نیست که بعد از تجزیه فراموش شود. عثمانی نیست که بعد از تکهتکه شدن از یاد برود. امپراتوری «اتریش مجارستان» نیست که به ادغام در ملت دیگری تن بدهد و پس از آن هیچ خبری از مقاومت مردم و تلاش آنان برای احیای دوباره کشورشان نباشد. فلسطین سرزمینی الهی است و بار رسالتی سنگین را برای هدایت معنوی انسانها بر دوش دارد و لذا از نفس نمیافتد. فلسطین رمز بقای دنیای اسلام است و همان طور که چند بار پس از تصرف اغیار به دامن صاحبان خود بازگشته است، باز هم این اتفاق خواهد افتاد.
۱۵ـ آلمان و فرانسه و بعضی دیگر از کشورهای اروپایی در اقدامی بیسابقه مانع از به صحنه آمدن مردم در دفاع از مردم مظلوم فلسطین و مخالفت با اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی شدند. دلیل این برخورد از یک سو رشد ظرفیت ضدصهیونیستی در این کشورها و از سوی دیگر موج پرقدرت مقاومت فلسطینیها در این جنگ است. این جنگ، آسیبپذیری جدی رژیم صهیونیستی را آشکار کرد و سبب نگرانی شدید در اروپا شد.
۱۶ـ در این جنگ، دولت آمریکا در وضعیت انفعالی شدیدی قرار گرفت تا جایی که واکنش کنگره، بهخصوص جمهوریخواهان را در پی داشت. در این میان مقامات دولت ترامپ خطرات ناشی از انفعال آمریکا را به بایدن گوشزد کردند. از نظر آنان وضع انفعالی آمریکا، حیات اسرائیل را در معرض تهدید و فروپاشی قرار میدهد. این در حالی است که همه از موضع حزب دموکرات آمریکا در دفاع از رژیم اسرائیل و جنایتهای آن آگاهی دارند و میدانند که تعهد دموکراتها در حفظ رژیم صهیونیستی بیش از جمهوریخواهان است. دلیل این انفعال، ضعف آمریکاست. این در حالی است که بعضیها آن را به حساب تغییر راهبرد آمریکا و نارضایتی دموکراتها از عملکرد نتانیاهو میگذارند. ضعف آمریکا در حمایت جدی از رژیم صهیونیستی سبب تغییر بیشتر معادلات منطقه به نفع جریان مقاومت میشود. این در حالی است که پیش از این جنگ هم مقاومت در منطقه غرب آسیا تعیینکننده معادلات بود، نه جریانات وابسته به آمریکا.
در این میان رئیسجمهور آمریکا با اعزام یک عرب لبنانیتبار ـ هادی عمرو ـ وانمود کرد که میخواهد به طرف فلسطینی نزدیک شود و ریاکارانه اعلام کرد: «از حقوق شهروندی فلسطینیها حمایت میکند و مایل است آنان زندگی راحتی داشته باشند.» همه اینها وضعیت انفعالی و استیصال آمریکا را به تصویر کشید و نشان داد که اگر فلسطینیها متحد به صحنه بیایند، آمریکا نمیتواند حمایت کارساز و مؤثری از رژیم صهیونیستی داشته باشد.
۱۷ـ موضع علمای مصر، بهخصوص احمدالطیب، رئیس جامعه الازهر در حمایت از فلسطین و مقاومت، در جنگهای گذشته سابقه نداشت. وی در موضعگیری خود نه تنها از مقدسات فلسطین شامل مسجدالاقصی حمایت کرد، بلکه با صراحت اعلام کرد: «از حماس به دلیل دفاع از مقدسات حمایت میکند.» این در حالی است که به دلیل وابستگی الازهر به حکومت مصر، موضع احمد الطیب موضع مصر هم به حساب میآید که نویددهنده رابطه جدیدی میان فلسطینیها و مصر، در جهت مخالف اسرائیل است. البته این فقط رهبر الازهر نبود که از مقاومت فلسطین حمایت کرد، بلکه اکثر رهبران مذهبی اهل سنت و شیعه در اغلب کشورها و مجامع اسلامی، مواضع مناسبی در دفاع از مقاومت فلسطین داشتند که قابل توجه است.