Tag Archives: پاسدار اسلام

14ژوئن/21

آیت‌الله خامنه‌ای با تئوریزه کردن انقلاب، آن را در مقابل چالش‌های بزرگ جهانی حفظ کردند

درآمد:

آیت‌الله سید محمد مهدی میرباقری، استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه و نماینده مردم استان البرز در مجلس خبرگان و مسئول فرهنگستان علوم اسلامی می‌باشد.

یکی از مباحث مهم درس خارج فقه ایشان در سال‌های اخیر بحث «ولایت فقیه» بوده که در هشتاد جلسه ارائه و طی آن مبانی فقهی، کلامی و جامعه شناختی ولایت‌فقیه تبیین و تشریح شده است. و در «درس خارج مبانی فقه حکومتی» زوایای نوینی در اندیشه فقه حکومتی ارائه دادند. تدریس در دوره‌های متعدد «اصول فلسفه برنامه‌ریزی»، «فلسفه تطبیقی» و «الهیات و امام‌شناسی» و تألیف کتاب‌های: «درآمدی بر مبانی فقه حکومتی»، «جستاری در مبانی نظری ولایت فقیه»، «ولایت الهیه»، «مراقبه‌های عاشورایی»، «در شناخت غرب»، «ضیافت بلا» و «علم دینی» و «تاملات قرآنی» و….از دیگر آثار استاد می‌باشد.

ایشان در گفتگوی اختصاصی حاضر با «پاسدار اسلام» ابتدا به بررسی ماهیت انقلاب اسلامی و در ادامه با برشمردن ویژگی‌های شاخص امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب، به تبیین ویژگی‌های رئیس‌جمهور تراز پرداخته‌اند.

 

*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیم. در ابتدا تشکر می‌کنیم که این فرصت را در اختیار مجله ماهنامه «پاسدار اسلام» قرار دادید. مستحضرید که درحال حاضر در ماه خرداد هستیم، ماه خردادی که در آن حوادث و اتفاقات متعددی چون سالگرد حضرت امام(ره) و نیمه خرداد را داریم که به تعبیری سرآغاز انقلاب اسلامی است. به عنوان اولین سئوال بفرمایید هویت انقلاب اسلامی‌ با بنیان‌گذاری حضرت امام(ره) از نگاه شما چیست؟

بِسمِ اللّهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم. الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم. خدای متعال را سپاسگزار و خرسندم از اینکه توفیق گفتگو با این مجله وزین را دارم. پاسدار اسلام مجله‌ای با سابقه نسبتاً طولانی است و در طول چهار دهه انقلاب اسلامی،  خط ثابت و مستمر و مستقیمی داشته است. خدا را شاکرم که توفیق گفتگو با مخاطبان این نشریه برایم فراهم شده است و برای شما آرزوی توفیق و توان بیشتر برای خدمت بیشتر به اسلام و مکتب اهل بیت«ع» را دارم.

در تحلیل انقلاب اسلامی باید عرض کنم که این انقلاب چیزی جز ادامه حرکت انبیای الهی نیست. درگیری مستمری که در تاریخ بین جبهه حق و باطل وجود داشته و در دوران ما در شکل انقلاب اسلامی تجلی پیدا کرده، یعنی هم سیره مستمر انبیای الهی درگیری با جبهه باطل در سطوح مختلف بوده و هم دستگاه فقاهت شیعی در طول غیبت همواره در حال مبارزه مستمر و همه جانبه‌ای با دشمنان و دستگاه شیاطین بوده است. هر چند در ادوار مختلف، صور و اشکال جبهه‌ مقابل فرق می‌کرده، اما برخورد با آن یک برخورد مستمر تاریخی بوده است.

رفتار حضرت امام(ره) هم رفتاری در همان مسیر است. هرچند حرکت امام نسبت به حرکت فقهای بزرگوار شیعه از مقیاس وسیع‌تری برخوردار و کاری در مقیاس جهانی و حرکتی عظیم و مقدمه‌ای برای  نهضت جهانی اسلام به رهبری امام زمان«عج» است. ولی جنس کار همان است.

نکته دوم اینکه انقلاب اسلامی ماهیتی اسلامی و دینی دارد و از جنس مبارزات دموکراتیک و پارلمانتاریستی و یا مبارزات مسلحانه سوسیالیستی نیست؛ در حالی که دوره حیات امام مقارن با دوران تسلط این  دو مکتب بر جهان بود و هر دو بلوک شرق و غرب تلاش می‌کردند در کشورهایی که تحت سلطه بلوک دیگر بودند، حرکت‌های انقلابی را ساماندهی کنند و حتی دانش‌های پشتیبان را نیز ایجاد کرده بودند، مکتب مارکسیسم تحت عنوان عدالت‌خواهی با سرمایه‌داری مبارزه می‌کرد و مکتب لیبرالیسم، آزادی را شعار خود قرار داده بود.

انقلاب اسلامی به هیچ‌یک از این دو مکتب شباهت ندارد؛ بلکه حرکتی بدیع مبتنی بر فرهنگ اسلامی است. رهبر این انقلاب هم دانش‌آموخته دانشگاه نبود؛ بلکه فقیهی برآمده از دل حوزه بود. این پدیده برای سیاستمداران شگفت‌انگیز بود که در دنیائی دوقطبی که تنها دو قدرت مسلط بر جهان وجود دارند، چگونه انقلابی از جنس دین اتفاق افتاده است؟

یادم هست در پاریس خبرنگاری از حضرت امام(ره) پرسید: «با توجه به اینکه رهبری، نیازمند دانش‌های مدرن است؛ آیا شما این دانش‌ها را برای رهبری مطالعه کرده‌اید؟» امام در پاسخ فرمودند: «من آنها را نخوانده‌ام و از این بابت خوشحالم. مکتب اسلام معارف لازم را برای تشکیل حکومت دارد.» این سخن امام واقعاً برای آنها شگفت‌انگیز بود. پس انقلاب اسلامی حرکت بدیعی است که به مدل سرمایه‌داری و انقلاب‌های پارلمانتاریستی یا مدل مبارزات مسلحانه سوسیالیستی شباهتی ندارد، بلکه مدل جدیدی است که امام ابداع کردند و بعد هم الگوی مبارزات بعدی شد و شکل جدیدی پیدا کرد.

 

*به نظر شما امام برای رهبری چنین انقلاب بزرگی از چه ویژگی‌هائی برخوردار بودند؟  

کارهای بزرگ نیازمند شخصیت‌های خاص و بزرگ است. بدیهی است که ایشان دارای شخصیت ممتازی بودند که چنین بار سنگینی روی دوششان قرار گرفت. من معتقد نیستم که ایشان برای خود تکلیف ایجاد کردند، بلکه این تکلیف به عهده ایشان قرار گرفت. همه این موضوع را قبول دارند که امام بر اساس احساس تکلیف، این حرکت را آغاز کردند. البته بار تکلیفی که بر دوش این فقیه قرار گرفت، متناسب با شانه‌ها و توانایی‌های ایشان بود. به اعتقاد بنده، فقهای دیگری که به این کیفیت وارد میدان نشدند، نباید می‌شدند، زیرا توان انجام آن‌ را نداشتند. بنابراین انتخاب امام یک انتخاب الهی بود.

 

*آیا می‌توان ولایت‌فقیه را که مهم‌ترین میراث امام خمینی است بزرگ‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی تلقی کرد؟

این انقلاب دستاوردهای با عظمت فراوانی داشته است. اگر منظورتان نظریه ولایت‌فقیه است، این یک نظریه‌ای است که در تاریخ فقاهت شیعه مسبوق به سابقه بوده است. اما اگر منظورتان تغییر مقیاس ساخت جامعه شیعه از پادشاهی به نظام ولایت‌فقیه است، باید گفت که بله، این دستاورد عظیم انقلاب اسلامی است. البته به نظر من هنوز کافی نیست تا آن را دستاورد کاملی بدانیم، زیرا این نهضت، حرکت دامنه‌دار و پر استمراری است. به فرمایش حضرت امام، انقلاب ما مقدمه انقلاب جهانی اسلام به رهبری حضرت بقیه‌الله «ارواحنا فداه» است و ما در واقع ممهدون و زمینه‌ساز  آن انقلاب جهانی هستیم. با این مبنا، انقلاب اسلامی هنوز تمام نشده است، بلکه تا اتصال به ظهور حضرت ادامه خواهد داشت.

مسئولین جمهوری اسلامی ایران، مثلاً در تراز ریاست‌جمهوری، باید در پی تحقق این ایده باشند. حضرت امام می‌فرمایند: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب مردم ایران محدود به ایران نیست، بلکه نقطه شروع انقلاب بزرگ اسلام به پرچمداری حضرت حجت «ارواحنا فداه» است که خداوند به همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر ظاهر قرار دهد.»(۱)

آنها می‌خواهند نظام جمهوری اسلامی مانند یکی از نظام‌های مادی باشد. دولت جمهوری اسلامی ایران و رئیس‌جمهور آن باید تمام سعی و توان خود را مصروف اداره مردم کنند، ولی معنایش این نیست که از هدف عظیم انقلاب اسلامی که ایجاد حکومت جهانی اسلام است غافل بمانند. از نگاه امام نباید به سبب اهداف کوچک از هدف بزرگ نظام که بسترسازی  برای ظهور حضرت است باز ماند؛ چون خیانت به این ملت و خیانت به اسلام است.

انقلاب اسلامی در مرحله اول با نظام پادشاهی ۲۵۰۰ ساله و رژیم وابسته به نظام سلطه جهانی مواجه بود. حاکمان آن دوره، کشور را به سمت لیبرال دموکراسی می‌بردند و آن را رسیدن به دروازه‌های تمدن بزرگ می‌نامیدند! در چنین موقعیتی حضرت امام پرچمدار عبور از این وضعیت شدند و جامعه شیعه را یک مرحله جلو بردند.

مرحله دوم پس از انقلاب اسلامی، تشکیل نظام اسلامی، یعنی نظام مبتنی بر ولایت‌فقیه است که دستاوردی عظیم و بسیار متفاوت با حرکت‌های قبلی جامعه شیعه است. حضرت امام در مرحله‌ اول بساط پادشاهی را جمع کردند و در مرحله‌ بعد طرح جامعه شیعه و حکمرانی اسلامی را که در ادامه باید جامعه اسلامی را بسازد، پیش بردند. حضرت امام مأموریت ولایت‌فقیه را خیلی بیشتر از اینها می‌دانستند و می‌فرمودند در دوران معاصر،  این مستکبرین هستند که استراتژی حاکم بر جهان را تعیین می‌کنند، در حالی که باید اسلام تعیین کند. حضرت امام معتقد بودند که ما باید به دنبال حکومت جهانی اسلامی باشیم، یعنی ظرفیت جامعه شیعی و ملت ایران و در کنار آنها ظرفیت دنیای اسلام را مستعد ایجاد یک حکومت جهانی و انقلاب اسلامی را نقطه جوشش این حرکت عظیم می‌دانستند.

امام در بیانیه سالروز ۱۵ خرداد می‌فرمایند: «من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می‌خواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه‌داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدم‌های اول مبارزه جهانی خود علیه غرب و شرقیم.»(۲)

امام، زمانی که بیانیه پذیرش قطعنامه را دادند، فرمودند: «خدایا! این باب را به روی ما نبند. ما هنوز در میانه راهیم.»

بنابراین اولین دستاورد این حرکت بزرگ در مرحله اول بعد از پیروزی، جمع کردن نظام سلطنتی بود که به نظرم در زمره کرامت‌های حضرت امام است؛ زیرا فرهنگ پادشاهی در کشور ما فرهنگ راسخ و ریشه‌داری بود. ما حتی امامزاده‌های خودمان را هم شاهزاده می‌نامیدیم که حاصل فرهنگ شاهنشاهی بود. امام این شجرۀ خبیثه را از ریشه در آوردند. حرکت عظیمی که حضرت امام شروع کردند، در مرحله اول پیروزی بر نظام پادشاهی و سپس مرحله تثبت نظام بود. لذا تحقق نظام مبتنی بر ولایت‌فقیه، دستاورد عظیم حرکت حضرت امام است که در ادامه تبدیل به حکمرانی اسلامی می‌شود که تأثیر آن از نگاه ایشان فراتر از مرزهاست.

 

*بعد از رحلت امام خمینی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جایگاه ولایت‌فقیه قرار گرفتند. ارزیابی شما از نقش ایشان در ادامه نهضت امام خمینی و اهداف انقلاب چیست؟ 

از نگاه حضرت آقا پیروزی انقلاب اسلامی آغاز عصر جدیدی است. این انقلاب داعیه مبارزه با عصر روشنگری غرب را دارد که با صدای بلند با دین مخالفت می‌کند. بعضی‌ها می‌گویند غرب سرمایه‌داری مخالف دین نیست که البته کاملاً اشتباه می‌کنند. متاسفانه در ایران هم امثال مهندس بازرگان چنین تفکری داشتند. آقای بازرگان در کتاب«راه طی شده» می‌گوید دین همان چیزی است که الان غرب دارد به آن عمل می‌کند.  حضرت آقا معتقدند عصر حاضر، عصر حاکمیت فرهنگ مادی بر جهان است و این تفکر طبیعتاً بر کشورها و فرهنگ‌های دیگر هم تأثیر می‌گذارد. از منظر حضرت آقا مسئله مستحدثه ما تمدن، عصر و دوران جدیدی با ایدئولوژی، مکتب و فلسفه‌ خاص خود است. مسئله دوران ما همان مسئله عصر روشنگری است که تمدنی مبتنی بر ایدئولوژی مادی با فلسفه‌های پشتیبان بود و بعدها با انقلاب‌های علمی و صنعتی تحقق عملی پیدا کرد. با چنین تمدنی که سایه‌اش را بر سبک زندگی انداخته است، باید مقابله‌ عملی کرد و این امر بر عهده انقلاب اسلامی است.

انقلاب اسلامی جوششی عظیم از متن جامعه اسلامیِ پیرو اهل‌بیت«ع» و به تعبیر حضرت امام(ره) اسلام ناب محمدی «ص» است که علیه تمامیت مدرنیته به پا خاسته است.  من تئوریزه شدن تمدن انقلاب اسلامی در سه مرحله بعدی را در بیانات حضرت امام ندیده‌ام. البته در زمان ایشان، دو مرحله محقق شدند که عبارتند از پیروزی بر نظام سلطنتی و سپس عبور انقلاب از مرزهای جغرافیایی به کل جهان و ایجاد یک نظام اسلامی. ولی ندیده‌ام که حضرت امام مراحل بعدی را تئوریزه کرده باشند؛ ولی حضرت آقا این کار را که شامل سه مرحله دولت‌سازی، جامعه اسلامی و تمدن‌سازی است، تبیین کرده‌اند. مقصود حضرت آقا از دولت‌سازی، دولت به معنی قوه مجریه نیست، بلکه مجموعه نظامی است که در آن حکمرانی اسلامی محقق شود. رهبری به الزامات این نظام اعم از نرم‌افزاری و سخت‌افزاری آگاهی دارند و می‌دانند که باید نیروی انسانی متناسب با این نظام تربیت شود.

بنابراین تقابل با دوران روشنگری در گرو ایجاد یک عصر جدید است. حضرت امام این عصر را که با انقلاب اسلامی شروع می‌شود و مرحله بعدی آن ساخت نظام اسلامی است، ایجاد کردند و قانون اساسی‌ای متفاوت با قانون ‌اساسی کشورهای سوسیالیستی و سرمایه‌داری را شکل دادند. رهبر انقلاب هم سه مرحله بعدی یعنی دولت‌سازی،حکمرانی اسلامی و جامعه اسلامی را که نهایتاً به تمدن اسلامی منتهی می‌شود، مدیریت کردند.

یکی از خدمات حضرت آقا ایجاد زیرساخت‌های حکومت اسلامی است و ایشان در این راستا کمک شایانی به شکل‌گیری نهضت نرم‌افزاری و بحث کرسی‌های نظریه‌پردازی و علوم انسانی اسلامی کرده‌اند. یکی دیگر از خدمات حضرت آقا محافظت از انقلاب اسلامی در مقابل استحاله شدن و فاصله گرفتن از اهداف اصلی است. ایشان با تئوریزه کردن انقلاب اسلامی، آن را از افتادن در دام اشرافیت و خوی پادشاهی نجات دادند. رهبریِ چنین نظامی، نیازمند فرد توانمندی است که در این مقیاس می‌اندیشد و اراده‌ای پولادین متناسب با این مقیاس دارد.

رهبری با ارایه مراحلی پنجگانه، انقلاب اسلامی را در مقیاس عصر جدید در مقابل عصر روشنگری قرار داده و با هوشیاری پیش برده‌اند. ایشان به‌خوبی می‌دانند که حرکت‌های بزرگ برای رسیدن به نتیجه، زمان می‌برند. به همین دلیل هم با دولت‌ها مدارا می‌کنند، زیرا می‌دانند در کنار کارهای روزمره‌ دولت‌ها، کار بزرگ‌تری به عهده انقلاب اسلامی است و این انقلاب با ظرفیتی که دارد، از این دولت‌ها عبور می‌کند.

متاسفانه دولت‌ها تا کنون هم‌تراز انقلاب اسلامی نبوده و آسیب‌هایی را به انقلاب اسلامی وارد آورده‌اند. دوره سازندگی درکشور، دوره لیبرالیسم اقتصادی بود. دولت اصلاحات به سمت گسترش لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی و فرهنگی رفت و اسم این کار را اصلاحات اساسی گذاشت. اینها در همان ‌سال اولی که روی کار آمدند گفتند که قانون اساسی باید عوض و اصول غیر دموکراتیک آن حذف شوند. آنها تصور می‌کردند ظرفیت انقلاب اسلامی تمام شده است، اما پس از هشت سال شکست خوردند.

بنابراین جوشش انقلاب اسلامی ارتباطی به رئیس‌جمهورها ندارد، بلکه یک حرکت عظیم الهی است که از رئیس‌جمهورها و دولت‌ها عبور می‌کند. آقا هم چندان سر به سر دولت‌ها نمی‌گذارند، چون انقلاب اسلامی ترمز آنها را کشیده است. اینها می‌خواستند انقلاب اسلامی را استحاله کنند، اما نتوانستند و انقلاب اجازه نداد دولت‌ها فرمان آن را به دست بگیرند. تقریباً هم دولت‌هایی که روی کار آمدند با سیاست‌های کلی انقلاب اسلامی همراهی نکردند و مشغول کارهای دیگری شدند، ولی نتوانستند مسیر انقلاب را تغییر بدهند و این فقط حاصل ظرفیت انقلاب اسلامی و ظرفیت رهبری بود. بنابراین رهبری با تئوریزه کردن انقلاب، آن را در مقابل چالش‌های بزرگ جهانی اعم از منافقین دنیای اسلام و کشورهای عربی و داعش و چالش‌های داخلی غرب‌گراها و منافقین حفظ کردند.

 

*پس به نظر شما ابتکار رهبری، تئوریزه کردن انقلاب به شکل منسجم در پنج مرحله است؟

ادعای من این است که آقا انقلاب را به شکلی مفصل و در پنج مرحله تئوریزه کردند. حضرت امام، انقلاب اسلامی را به این شکل تئوریزه نکرده بودند. آقا با یک نگاه درجه دوم انقلاب را تئوریزه می‌کنند و می‌گویند امام انقلاب را تا اینجا آوردند و از این به بعد را ما باید جلو ببریم. ایشان در بیانیه گام دوم می‌فرمایند: «راه طی‌شده فقط قطعه‌ای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمان‌های بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنباله‌ این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشته‌ها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همه‌ میدان‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربه‌ها و عبرت‌های گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته‌ اسلامی بسازند.»(۳)

برهمین اساس ایشان در دیدار با دانشجویان، هرجا که جوان‌ها اظهار می‌دارند که این اشکال‌ها وجود دارند، می‌فرمایند این شما هستید که باید مشکلات را حل کنید.

 

*به نظر شما در حال حاضر مهم‌ترین چالش فراروی انقلاب چیست و انقلاب باید از کدام مرحله عبور کند؟ 

به اعتقاد من انقلاب اسلامی باید از مرحله جنگ رسانه‌ای دشمن عبور کند. اینک مرحله تولید نباء است. ما از جنگ نظامی دشمن عبور کردیم و دشمن می‌داند که نمی‌تواند ما را با حرکت نظامی  نابود کند. دشمن  دو بار با ما جنگید. یک ‌بار در مقیاس منطقه، که همه کشورهای منطقه را از طریق صدام در جنگ عراق علیه ما تحریک کرد و بار دیگر از طریق داعش، جنگی جهانی را علیه ما به راه انداخت و شکست قاطع خورد. دشمنان هفت هزار میلیارد خرج کردند، ولی هر روز ضعیف‌تر شدند و ما قوی‌تر شدیم. پس ما از جنگ نظامی عبور کردیم.

جنگ دوم جنگ دیپلماتیک است که از آن نیز عبور کرده‌ایم. دو دهه است که داریم مذاکره می‌کنیم و آنها نتوانسته‌اند ما را در مذاکره شکست بدهند. اگر کسی هوشیار باشد، با نگاهی به صحنه مذاکره درمی‌یابد که ما بزرگ‌ترین قدرت جهانیم. پنج قدرت برنده جنگ جهانی در یک طرف نشستند و خواستند ما را مهار دیپلماتیک کنند و نتوانستند. من تردید ندارم که ما بزرگ‌ترین قدرتیم. این قدرت بزرگ را که یک رئیس‌جمهور لیبرال نمی‌تواند نابود کند. فقط شاید بتواند پیروزی را به تأخیر بیندازد.

ما در حال‌حاضر درحال عبور از مرحله جنگ اقتصادی هستیم و باید ابزارهای دشمن را کُند و سپس نابود کنیم. ما در مرحله خبرسازی نباء هستیم. به تعبیر ادبیات دینی، مرحله نباء فاسق است. در سوره حجرات در این باره بحث شده است. به نظر من، فضای مجازی محیط نجوای شیطان است. من کل رسانه‌های غرب را محیط نجوای شیطان می‌دانم. ارتباط لسانی‌ای که مدیریتش در دست آنهاست، حیطه نجوای شیطان است. آنها حتی اگر به شما هم اجازه گفتگو هم بدهند، مادامی که مدیریت و ولایت این فضا با آنهاست و دست شما نیست، محیط نجوای شیطان است.

ما الان در این مرحله گرفتاریم و اگر ملت بزرگوار ما ظرفیت عبور از آن را نداشته باشد، پیروزی‌اش عقب می‌افتد. پیروزی در فضای مجازی نیازمند بلوغ فکری مردم است. مردم ایران بعد از هشت سال مذاکره به عمق سخنان رهبری پی بردند که آمریکا و اروپا قابل اعتماد نیستند و  نباید به نباء فاسق و رسانه‌های جهانی گوش داد. اگر ان‌شاءالله این ظرفیت شکل بگیرد که باید از رسانه‌های جهانی عبور کرد، حرکتمان تسریع خواهد شد.

 

*به نظر شما رمز موفقیت رهبری در چیست؟

من معتقدم خدای متعال ایشان را برای این مأموریت ساخته است. دوران جوانی ایشان را ببینید که چه امتحان‌های بزرگی را از سر گذراندند. مطالعات ایشان در اسلام‌شناسی یک نگاه اجتماعی است و ایشان به دنبال تحقق دین در جامعه هستند. حضرت آقا اسلام را با رویکرد اجتماعی و پژوهشی می‌فهمند و سال‌ها روی سیره اهل‌بیت«ع» کار کرده‌اند. من یک وقتی کتابی از ایشان دیدم با عنوان «بر تبعید» که روایتی است از تبعید ایشان در ایرانشهر و جیرفت. در آن کتاب آمده که ایشان در تبعید نبودند، بلکه بر تبعید بودند. ایشان یک وقتی به خرمشهر تبعید شده بودند و در آنجا سیل آمده بود. در آنجا امامت امت را به دست گرفتند و با کمک اهالی توانستند جلوی سیل را بگیرند و کمک‌های مردمی را درمیان چادرها تقسیم کنند. ایشان روزی بعد از اتمام کار، نصف شب به خانه می‌آیند و می‌بینند چند بسته غذا در خانه است. از اهالی خانه جویا می‌شوند و آنها می‌گویند اینها مال خودمان است. ایشان می‌گویند اینها مال ما نیستند. ما غذای ساده داریم. بسته‌های غذایی را بر می‌دارند و در میان چادرها تقسیم می‌کنند. پیداست که خدا چنین کسی را رهبر می‌کند. بنابراین خدای متعال ایشان را به لحاظ اندیشه‌ای و به لحاظ کارآمدی کامل کرده است.

رهبر معظم انقلاب جزو روشنفکران قبل از انقلاب به حساب می‌آیند. ایشان به یکی از روشنفکران فرموده بودند: «می‌دانید فرق ما و شما چیست؟ ما با هم وارد دوران روشنفکری شدیم، ولی ما عبور کردیم و شما ماندید.» روشنفکران به همین دلیل است که ایشان را قبول دارند و نمی‌توانند انکار کنند. به نظرم امام با هوشیاری تمام، ایشان را در سایه حفظ ‌کردند و با امتحان‌های دشواری که در موقعیت‌های مختلف از ایشان گرفتند ـ از جمله همکاری با آقای میر‌حسین موسوی که حضرت آقا به‌رغم بی‌علاقگی و صرفاً به خاطر دستور امام با او همکاری کردند ـ به توانائی‌های حضرت آقا پی بردند و ایشان را برای مسئولیت سنگین رهبری شایسته دیدند. تقوای رهبری، تقوای امام جماعت و حتی تقوای قاضی‌القضات نیست، بلکه بسیار بالاتر از اینها و تقوای متکی به خداست که موجب می‌گردد رهبری از تهدیدهای دشمن نترسد و تطمیع‌ دشمن منحرفش نکند.

 

*در بارۀ ویژگی‌های معنوی رهبر معظم انقلاب و به‌ویژه توجه‌شان به حضرت ولی‌عصر«عج» توضیح بفرمایید.

رهبرمعظم انقلاب جایگاه خود را به عنوان نیابت عامه درک می‌کنند. نیابت عامه یعنی منصب منسوب به حضرت که ایشان آن را برای اداره جامعه شیعی ایجاد کردند؛ کما اینکه منصب فقاهت و مرجعیت منصبی است که به‌تدریج و با هدایت امام زمان«ع» در جامعه شیعه شکل گرفته است.

از سوی دیگر حضرت آقا و امام مورد عنایت حضرت ولی عصر «عج» هستند. آیت‌‌الله مظاهری می‌فرمودند: «امام در جلسه‌ای خصوصی به اینجانب فرمودند من معتقدم که این انقلاب را‏‎ ‎‏از ابتدا تا کنون دست قدرت الهی که فوق تمام دست‌هاست به اینجا آورده است و همان‏‎ ‎‏یدالله هم این انقلاب عظیم را حفظ می‌فرماید.» حضرت آقا در یکی از خاطراتشان می‌گویند: «در یکی از سال‌ها ‎قبل از سال جدید با برخی از آقایان خدمت امام بودیم و از ایشان تقاضا کردیم‏‎ ‎‏در یکی از روزهای عید دیداری با مردم داشته باشند، اما ایشان نپذیرفتند. دو سه روز بعد از عید، ‏‎ ‎‏قلب ایشان ناراحتی پیدا کرد که فوراً رسیدگی و خطر برطرف شد. وقتی من خدمتشان‏‎ ‎‏رسیدم، به ایشان گفتم: «چقدر خوب شد شما ملاقات با مردم را قبول نکردید، چون با‏‎ ‎‏توجه به بیماری‌تان نمی‌توانستید دیدار را انجام دهید و این موضوع انعکاس بدی در دنیا پیدا می‌کرد‏.» امام فرمودند: «آن‌ طوری که من فهمیده‌ام از اول انقلاب تا حالا مثل اینکه یک‏‎ ‎‏دست غیبی ما را در همه کارها هدایت می‌کند.»

روشن است کسی که به خدا توکل ‌کند، خدا  از او حمایت می‌کند. من معتقدم که منصب مرجعیت و منصب ولایت یک منصب حقیقی است و در عالم حافظی دارد.

 

*مسئلۀ عدالت از جمله موضوعاتی است که همواره رهبر معظم انقلاب برآن تاکید داشته‌اند. جنابعالی راه‌های دستیابی به نقطه‌ مطلوب در این زمینه را چه می‌دانید؟

یکی از بشارت‌های مهم همه انبیا، عصر ظهور عدالت است. شما نمی‌توانید در باره عدالت مسامحه کنید و باید با تمام جدیت به دنبال تحقق عدالت باشید. ما در عدالت نیازمند نظریه جامعی هستیم. فضای این عدالت جامع، درگیری تام با مکاتب رقیب است. به همین دلیل تحقق عدالت نیازمند ساختارهای قدرت است. بدون حاکمیت و حکومت نمی‌توان عدالت اجتماعی را محقق کرد. برای تحقق عدالت،  نیروی انسانی کارآمد لازم است. اینکه آقا می‌فرمایند: بعد از برقراری نظام اسلامی، باید دولت اسلامی تشکیل شود، یعنی حکمرانان باید در حکمرانی‌شان عادل باشند و عدالت ابتدا باید در خود آنان ظهور و بروز پیدا کرده باشد. در مقیاس حکمرانی، تئوری عدالت و ساختارهای مناسب و در اجرا، نیروی انسانی عادل لازم است. تحقق عدالت اسلامی نیازمند زیرساخت‌های مناسب است. یکی از این زیرساخت‌ها خود انقلاب اسلامی و دیگری  نظام اسلامی و دستگاه ولایت‌فقیه است. ابتدا باید انقلاب کنید و نظام بسازید و بعد آرام آرام به سمت حکمرانی اسلامی بروید. بنابراین راه حل اساسی، تئوریزه کردن عدالت در مقیاس حکومت و حکمرانی اسلامی و سپس تربیت نیروئی است که هم عدالت را باور داشته باشد و هم خود متصف به عدالت اسلامی باشد. با این روش ساختارها اصلاح و عدالت محقق می‌شود.

 

*در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری هستیم. از نگاه شما رئیس‌جمهور تراز انقلاب اسلامی باید چه خصوصیت‌هایی داشته باشد؟

با توجه به اهمیت انتخابات چند نکته را یادآور می‌شوم. یکی از نکات مهم در بحث انتخابات ریاست ‌جمهوری، انتخاب فردی شایسته با مقیاس حرکت انقلاب اسلامی در مقیاس عصر ظهور است. رئیس‌جمهور باید در مقام نظر و عمل، متعهد به حرکت انقلاب اسلامی باشد و بتواند انقلاب اسلامی را در سطحی که رهبری فرمودند اداره و با گام‌هایی که در بخش سازندگی بر می‌دارد، کشور را به تمدن اسلامی نزدیک کند. نکته دیگر اینکه اگر کاندیدایی در خود این شایستگی را نمی‌بیند و نمی‌تواند کشور را به سمت عصر ظهور ببرد، نباید نامزد انتخابات شود. این نکته‌ای است که هم رهبری و هم امام بر آن تاکید دارند. امام می‌فرمایند: «اگر مسئولان جمهوری اسلامی به فکر ایجاد حکومت جهانی امام زمان«عج» نباشند، خائن و خطرسازند حتی اگر به مردم خدمت کنند،.»

نکته دیگر اینکه باید تلاش کرد تا یک رئیس‌جمهور انقلابی در تراز انقلاب اسلامی انتخاب شود که قلباً  معتقد به حرکت تمدنی باشد و بسترها را برای زمینه‌های ظهور فراهم کند و در مقام عمل حقیقتاً به دنبال تحقق عدالت باشد. حضرت آقا در باره شرایط ریاست‌جمهوری می‌فرمایند: «هر کسی که به دنبال سعادت کشور است رئیس‌جمهوری را می‌خواهد که باکفایت، مدیر و مؤمن باشد که اگر بی‌ایمان بود، نمی‌شود به او اعتماد کرد. آدم بی‌ایمان، سرانجام کشور و منافع آن و مردم را می‌فروشد. پس باید باایمان، عدالت‌خواه و ضد فساد باشد. رئیس‌جمهور باید به معنای واقعی کلمه به دنبال اجرای عدالت باشد، با فساد مبارزه کند و عملکرد انقلابی و جهادی داشته باشد. با عملکرد اُتوکشیده نمی‌شود کار کرد. برای حل این همه مسائل اساسی‌‌ کشور، یک حرکت جهادی و انقلابی لازم است.»(۴)

بدیهی است که عدالت‌خواهی با درک عظمت انقلاب اسلامی و ایمان به گفتمان عصر ظهور محقق می‌شود. چنین رئیس‌جمهوری در تراز انقلاب اسلامی است. بنابراین کاندیدای ریاست جمهوری علاوه بر توانایی در اداره کشور باید به مبانی انقلاب نیز معتقد باشد و اگر این شرایط را نداشته باشد، فرد شایسته‌ای نیست.

در انتخابات پیش‌‌رو، بی تردید دشمن از ابزار جنگ رسانه‌ای برای تقویت جریان‌های غرب‌گرا در داخل کشور استفاده خواهد کرد. ما از امام راحل یاد گرفته‌ایم که آمدن هر کاندیدایی که امپراتوری‌های رسانه‌ای دشمن معرفی کنند، یقیناً به نفع جبهۀ انقلاب اسلامی نخواهد بود.

 

*از نگاه شما نقش شهید سلیمانی در پیشبرد اهداف چه بود؟

فتوحات اسلامی به دست سردارانی چون شهید سلیمانی واقع می‌شود که چهل سال در لبه مرگ راه رفتند و با روحیه شهادت‌طلبی، هر روز خود را در معرض خطرهای بزرگ‌تری قرار دادند. سردار سلیمانی به تعبیر رهبر بزرگوار،  بارها و بارها مرگ را تجربه کرد. من که سوریه نرفته‌ام، ولی آنهایی که رفته‌اند وقتی صحنه درگیری سوریه را تعریف می‌کنند، آدم می‌فهمد استوار قدم زدن یک فرمانده بزرگ جنگ روی آن بلندی‌ها یعنی چه؟

در عرصه اقتصادی هم سردارانی از این جنس می‌توانند فتوحات بزرگ را رقم بزنند و اگر از این جنس نباشند، فتحی واقع نمی‌شود. مردم بزرگوار ایران باید بدانند همان‌طور که فتوحات نظامی به دست سرداری چون شهید سلیمانی می‌شدند، فتوحات اقتصادی هم باید به دست یک فرد انقلابی که سرش را به خدا سپرده،       شهادت‌طلب، زاهد و فارغ از تعلقات دنیایی است، واقع شوند. عدالت اسلامی با دست کسی که تعلقات دنیایی داشته باشد، محقق نمی‌شود.

منظور من افراد خاصی نیست، ولی این را می‌فهمم که فتوحات اسلامی حساب و کتابی دارند. کسی که به زندگی اشرافی خو گرفته، نمی‌تواند فتحی را رقم بزند. به نظر من برای ثروت مسئولین باید سقف خاصی را در نظر گرفت تا کسی که ثروتش از حدی بالاتر است، نتواند رئیس‌جمهور و وزیر و وکیل شود. معنا ندارد که چندین وزیر در دولتی؛ بالای هزار میلیارد سرمایه داشته باشند. اینها قبلاً این ثروت را نداشتند و همه را در همین دوران اسلامی جمع کردند؛ پس نباید پست بگیرند و رئیس‌جمهور مردمی بشوند که کثیری از آنها در اولیّات و بدیهیات زندگی‌شان در مانده‌اند.

مشهور است که مرحوم علامه حلّی، فقیه و متکلم شیعه قرن هشتم در منزلش چاهی داشت که از آن استفاده می‌کرد، اما زمانی که ‏خواست مسائل مربوط به آب چاه ـ از جمله اینکه آیا آب چاه قبول نجاست می‏کند یا مانند آب جاری است و با ملاقات با نجاست، نجس نمی‏شود ـ را بررسی کند، اول دستور داد چاهی را که در منزل خودش بود پر کردند، سپس مشغول بررسی این مسئله شد، چون بیم از آن داشت که مبادا این موضوع در رأی و فتوای او که کاشف از حکم شارع است، تأثیر بگذارد. چطور می‌شود وزیری بالای هزار میلیارد ثروت داشته باشد و  در بررسی مناسبات و مسائل وزارتخانه‌اش، ثروت خود را در نظر نگیرد؟ بدیهی است که چنین فردی نمی‌تواند به زیردستانش توجه کند.

امام می‌فرمایند: « آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می‌شود.»(۵)

کسی که ثروتش از حدی بالاتر است به درد مناصب حکومتی جمهوری اسلامی نمی‌خورد و به فرمایش امام نمی‌تواند حال و روز دیگران را دریابد. خاصیت اعیانیت و اشرافیت و به اصطلاح رفاه این است که خوف از دست دادن مقام و لطمه‌‏ خوردن به اشرافیت باعث می‏شود که فرد نسبت به زیر دست‏‌ها ظالم و در مقابل بالادستی‌‏ها توسری خور باشد.

 

*تحلیل شما از این جمله رهبر معظم انقلاب که: «من آینده را در همه زمینه‌ها روشن می‌بینم» چیست؟

عرض کردم که امام معتقد بودند مأموریتی به این ملت سپرده شده و امتی که  ۱۴۰۰ سال با بنی‌امیه و بنی‌عباس درگیری داشته، اینک دارای ظرفیتی شده‌اند. این مردم به مرحله‌ای رسیده‌اند که از منظر حضرت آقا این ظرفیت را دارند که ان‌شاء‌الله «ممهدون للمهدی» باشند. ایشان معتقدند ملتی که چنین ظرفیتی دارد با این فراز و فرودها شکست نمی‌خورد.

 

*به نظر شما مردم ایران در مقایسه با ملت‌های دیگر چگونه امتی هستند؟

مردم ایران، ملت رشیدی هستند که در طی این سال‌ها واقعاً بارسنگینی را به دوش ‌کشیده و از امتحانات‌ مختلفی سربلند بیرون آمده‌اند. این مردم به تعبیر امام راحل از مردم زمان حجاز بهترند. ایشان در این باره می‌فرمایند: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی(ع) می‌باشند.»(۶)

برخی ادعا می‌کنند که دینداری در ایران کاهش پیدا کرده، درحالی که به نظر من ضریب دینداری به‌شدت ارتقاء یافته است. شاخص‌های تعیین دینداری کدامند؟ به نظر من اصلی‌ترین شاخص این است که ملتی پرچم دفاع از مکتب حق را در دست بگیرد، پای این مکتب بایستد و زیر بار فشارهای سنگین، مقاومت کند. در روایات آمده است که معیار، همراهی با اهل‌بیت«ع» است. بنابراین اگر کسی با امیرالمومنین«ع» همراه باشد، اگر در جاهایی خطا هم بکند، مشمول عفو الهی واقع خواهد شد، ولی اگر از امیرالمومنین«ع» جدا شود، تمام عمر هم که نماز بخواند، جهنمی است. یعنی کسی که طرفدار ولی حق است، پای ولی می‌ایستد و فراز و فرود‌ها و سختی‌ها را تحمل می‌کند، مؤمن و اهل نجات است. با این شاخص، مردم ایران واقعاً مومن‌ترین مردم تاریخ نیستند؟ چهل سال است که شرق و غرب و دنیای مدرن اعم از مارکسیست‌ها و سوسیالیست‌ها و سرمایه‌داری در برابر این مردم صف کشیده‌اند و فشارهای طاقت‌فرسایی را به آنها وارد می‌کنند. تحریم‌های دشمن علیه ملت ایران در تاریخ بی‌سابقه‌ است.

هفده هجده سال قبل، یکی از جامعه‌شناسان‌ دوره پهلوی در مقاله‌ای نوشت: فشارهایی که دنیای غرب در طول بیست و پنج سال بر جمهوری اسلامی آورد از کل فشارهایی که بلوک  غرب در چهل سال جنگ سرد به بلوک شرق آورد، بیشترند. البته جنگ رسانه‌ای را هم باید اضافه کرد. با وجود همه این سختی‌ها ملت با قدرت تمام مقاومت کرد و پرچم مبارزه را به دست گرفت. این شاخص سنجش ایمان مردم ایران است.

بدیهی است که ایمان را نمی‌توان در خلاء سنجید، بلکه ملت ایران را باید با دیگر ملت‌ها مقایسه کرد و درجۀ تقوای افراد را باید بر اساس سختی‌ها و فشارها سنجید. مقایسه تقوای افراد بر اساس فشارهای شیطان و بر اساس سر بلندی آنان در امتحان‌ات الهی است. خداوند متعال، افراد را بر اساس سعه وجودی و مقدار ظرفیتی که دارند امتحان می‌کند. صحنه امتحان دکترا، صحنه امتحان کلاس اول ابتدایی نیست.

دشمنان فشار ‌آوردند تا مردم را به فساد و بی‌تقوائی بکشانند و از دین جدا سازند، اما با همه این تلاش‌ها نتوانستند به اهداف خود برسند و درحیرت مانده‌اند که چرا مردم ایران از مقاومت خسته نمی‌شوند؟! آنها هر سال فروپاشی جمهوری اسلامی را پیش‌بینی می‌کنند. «مک‌کین» سناتور آمریکایی که سال‌ها آرزو داشت سرنگونی نظام ایران را ببیند، در آستانه نوروز ۹۶ طی یک سخنرانی‌ در تالار «کندی» مجلس سنای آمریکا که میزبان کنفرانسی تحت عنوان «دولت جدید آمریکا و گزینه‌های سیاست در قبال حکومت ایران» با حضور سناتورهای ارشد و نمایندگان معارضان ایران از جمله سازمان منافقین بود، گفت به شما قول می‌دهم که روزی در میدانی در تهران خواهیم بود، اما عمرش به سر آمد و در ۲۰۱۸ از دنیا رفت و به معنای واقعی کلمه، این آرزو را به گور برد.

این فضای موردنظر دشمن است. به نظر من، در این فضای فشار جوانان‌ متدین و مؤمن ایران تسلیم نخواهند شد و پرچم مقاومت را بر زمین نخواهند نهاد. حتی در بخش تقوای شخصی هم فشار دشمن خیلی بالاست، اما جوانان ایران با وجود تمام مشکلات و فشارها همچنان استوار ایستاده‌اند.

 

*به نظر شما دلیل مقاومت ملت ایران درمقابل فشارهای دشمن چیست؟

پیروی از مکتب اهل‌بیت«ع». هر بار که شیطان یک قدم آنها را  عقب می‌راند، امام حسین(ع) دستشان را می‌گیرد و آنها را به سوی دین باز می‌گرداند. امام رضا «ع» فرمودند: «اى پسر شبیب! اگر برای حسین«ع» گریه کنى، به‌محض اینکه اشکت بر گونه‏‌هایت روان شود، خدا هر گناهى را که کرده‌اى، از خرد و درشت و کم و بیش می‌آمرزد.»

دهه محرم که می‌آید واقعاً همه جوان‌ها پالایش می‌شوند؛ دل‌هایشان به سمت امام حسین«ع» بر می‌گردد و قلوبشان تطهیر می‌شود. ماه‌های محرم و رمضان، ماه‌های سازندگی و تقویت ملت هستند. به همین دلیل است که دشمن دائماً تلاش می‌کند تجمعات عاشورایی و معنوی و زیارت کربلا را تعطیل کند. به اسم احیای صنعت توریسم، راه سفر به کشورهای دیگر را باز می‌گذارند، اما راه کربلا را می‌بندند! در دولت کنونی سفر به ترکیه به شکل مفصلی ادامه داشت، ولی رفت و آمد به کربلا تعطیل شد. مسئول چنین رفتارهایی خود رئیس‌جمهور است. دشمن می‌داند که اربعین باید تعطیل بشود و صنعت توریسم و گردش در اروپا باید گسترش پیدا کند تا  بتواند در اجرای برنامه سکولاریزاسیون در ایران موفق شود و جمهوری اسلامی با غرب ببندند و کشور به سمت توسعه مدل غربی برود. متاسفانه تفکر غرب‌باوری در این مسئولین ریشه عمیقی دارد. ما نمی‌گوییم راه ترکیه بسته بشود، ولی مردم با ضوابطی که همه کشورها دارند بروند. اما اینکه شما راه کربلا را ببندید و توریسم را به این شکل گسترش بدهید، شیطنت است.

به هرحال ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که برخی به سمت زیارت امام حسین«ع» می‌روند و تربیت یافته و تبلور انسان عصر ظهور و آماده شهادتند و برخی شیفته غرب و تبلور انسان دنیای مدرن هستند. این کشکمش ایمان و کفر همواره ادامه خواهد داشت.

به کوشش قاسم بابائی

 

پی‌نوشت:

۱٫صحیفه امام خمینی؛ ج ۲۱؛ ص ۳۲۷

۲٫همان

  1. ۲۲/۱۱/۹۷
  2. ۱/۱/۱۴۰۰
  3. صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۳۷۶

۶٫ صحیفه امام ج ۲۱، ص۴۱۰

17فوریه/21

گفتگو با مؤسس و مدیر مسئول «پاسدار اسلام» در چهلمین سال انتشار مجله

مقدمه:

مجله «پاسدار اسلام» از قدیمی‌ترین و پایدارترین نشریات مولود انقلاب اسلامی در طول چهار دهه عمر جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. مجله‌ای که با کمترین امکانات و با وجود تنگناهای فراوان، به قدر وسع، تبیین و صیانت از مرزهای عقیدتی اسلام ناب و انقلاب اسلامی را سرلوحه کار خود قرار داده و در این راه بدون اعوجاج، پایدار مانده و از این شماره وارد چهلمین سال انتشار خود می‌شود.

نسل اول انقلاب عموماً با مجله پاسدار اسلام آشنایی دارند و بسیاری از همراهان و مخاطبان مجله هنوز  مقالات و مصاحبه‌های مجله را به خصوص در دوران دفاع مقدس و فراز و نشیب‌های مقاطع تاریخی مختلف انقلاب از یاد نبرده و  هنوز هم نسبت به مجله ابراز لطف و محبت دارند.

در آستانه چهل‌سالگی مجله «پاسدار اسلام»  پای صحبت حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن رحیمیان پایه‌گذار و مدیر مسئول مجله نشستیم تا نگاهی داشته باشیم به چگونگی شکل گیری و دوران شکوفایی “پاسدار اسلام”.

*بسم الله الرحمن الرحیم. از این شماره پاسدار اسلام چهل ساله می‌شود. برای شروع گفتگو از چگونگی تولد مجله بفرمایید. ظاهراً قبل از «پاسدار اسلام»، «پاسدار انقلاب» منتشر می‌شد که پس از مدت کوتاهی متوقف و به «پاسدار اسلام» تبدیل شد. علت این تغییر چه بود؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ بِهِ نَستَعین. از ماه‌های اولیه سال ۵۹ مجله «پاسدار انقلاب» در سپاه قم شکل گرفت. زمانی که انقلاب اسلامی نوپا بود، در فضای نشریات، در حوزه مسایل اعتقادی و انقلابی خلاء بزرگی وجود داشت. از سوی دیگر نیاز و عطش جامعه هم در این حوزه بهخوبی مشهود بود. در آن زمان امکانات، قابل مقایسه با زمان حاضر نبود. حروفچینی متن مجله با آی بی ام و تیترها عمدتاً با خطاطی اینجانب انجام می‌شدند.

 

*لوگو و آرم پاسدار اسلام و پاسدار انقلاب هم خط خودتان است؟

بله. دفتر مجله در ساختمان سپاه در خیابان صفاییه قم بود. در خلأ مطبوعات مذهبی و فضای ماه‌های اول پیروزی انقلاب، «پاسدار انقلاب» فراتر از توقع درخشید. ارتباط و سابقه آشنایی و دوستی دیرین حقیر با بسیاری از علما و مسئولان کشور، زمینه ممتازی را فراهم کرده بود تا آثار و مقالات بزرگانی از قبیل حضرات آیات مشکینی، نوری همدانی و طاهری خرم آبادی و همچنین مصاحبه‌هایی با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، شهید باهنر، شهید رجایی، آیت‌الله مهدوی‌کنی (در سمت نخستوزیری)، آقای هاشمی‌رفسنجانی، فخرالدین حجازی و…‌ در مجله چاپ شوند. این ویژگی تقریباً منحصربهفرد همراه با برخی خصوصیات دیگر باعث شده بود که هر چند مجله به نام سپاه قم بود، ولی گستره انتشار آن بهسرعت سراسری و هر شماره بر تیراژ آن افزوده ‌شد.

مجله «پاسدار انقلاب» خدمت حضرت امام خمینی(ره) هم تقدیم می‌شد. به یاد دارم در آبان ۵۹ محمدحسین فهمیده تازه شهید شده بود. برای شماره هفتم «پاسدار انقلاب»، یعنی آذر ۵۹ خانواده شهید را در کرج شناسایی و برای اولین بار با آنها مصاحبه‌ کردیم و تصویری از شهید فهمیده را هم روی جلد آن شماره مجله زدیم. طبق معمول مجله خدمت حضرت امام تقدیم شد. ایشان در آن ایام مشغول نوشتن پیام دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بودند و آن جملات معروف را درباره شهید فهمیده  در ضمن همان پیام نوشتند.

یادم هست در آبان ۱۳۶۰ هم که تبدیل به آخرین شماره «پاسدار انقلاب» شد، مصاحبه‌ای با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مقام ریاستجمهوری داشتیم. این مصاحبه دقایقی بعد از مراسم تحلیف ریاستجمهوری انجام شد.

 

 *انتشار «پاسدار انقلاب» به چه علت متوقف شد؟

در آن شرایط در فرماندهی سپاه به این تصمیم رسیده بودند که سپاه پاسداران فقط یک مجله سراسری داشته باشد که آن هم در تهران  منتشر می‌شد. بنابراین با توجه به آنچه که در سرمقاله شماره ۱۷ «پاسدار انقلاب» هم به آن اشاره کرده بودم و همچنین ظرفیت بیبدیل همکاری و همراهی علمای بزرگ حوزه علمیه قم و استقبال فوق‌العاده جامعه از معارف دینی و مسایل مربوط به انقلاب اسلامی، حقیر تصمیم گرفتم راه پاسداری از انقلاب را در بزرگراه پاسداری از اسلام ادامه دهم. لذا به فاصله یک ماه، اولین شماره «پاسدار اسلام» را در دی ماه ۱۳۶۰ منتشر کردیم.

 

 

*«پاسدار اسلام» را چگونه و با چه امکانات و پشتوانه‌ای و با همکاری کدام نویسندگان آغاز کردید؟

در اول کار، ساختمان محقری را در خیابان دورشهر اجاره کردیم. چند صباحی در آنجا کار را با چند نفر از دوستان شروع کردیم و خیلی زود با نظر مرحوم آقای منتظری به دفتر تبلیغات اسلامی منتقل شدیم و دفتر مجله در ساختمان صفاییه روبروی مدرسه امیرالمومنین(ع) مستقر شد. اولین شماره «پاسدار اسلام» با مقالات و گفتارهایی از آیت‌الله فاضل‌لنکرانی، آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله شهید بهشتی، آیت‌الله جوادی‌آملی، آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، آیت‌الله قدیری، آیت‌الله رسولی‌محلاتی و مصاحبه مفصلی با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی منتشرشد. همچنین جدیدترین استفتائات از امام خمینی(ره) را هم داشتیم. «پاسدار اسلام» در میان سایر مطبوعات جایگاه یگانه و منحصر به فردی پیدا کرد و تیراژ آن طی مدت کوتاهی بالغ بر صد هزار نسخه شد و مشترکین آن به حدود ۲۰ هزار تن رسیدند که صدها مورد آنها در خارج از کشور بودند. حدود ۸ هزار نسخه هم برای توزیع در جبهه‌های جنگ خریداری و توزیع می‌شد. گفته میشد که هر نسخه مجله آن قدر در سنگرها دست به دست و خوانده می‌شود تا اوراق میشود. از نسخه‌هایی هم که به خارج می‌رفتند، بازتاب و منتخب مقالات و مطالب «پاسدار اسلام» را در نشریات تشکل‌های اسلامی و دانشجویی که معمولاً نسخه‌ای از آنها برای دفتر امام ارسال می‌شد، شاهد بودیم.

 

 

 *آن موقع شما در دفتر حضرت امام در جماران مسئولیت داشتید، ولی دفتر و مرکز مجله در قم بود. چگونه امور  «پاسدار اسلام» را انجام می‌دادید؟

در اوایل کار، آخر هر هفته برای انجام امور مجله به قم می‌رفتم تا اینکه حضرت امام متوجه شدند. البته  در همان ایام یکی از دوستان حضرت امام به نام آقای سید کمال شیرازی و قبل از آن هم مرحوم آقای املایی از اصحاب امام در نجف در مسیر قم تصادف و فوت کرده بودند. حضرت امام به بنده فرمودند شما هر هفته به قم نروید، خطر دارد. کارهایتان را در همین جا انجام دهید. از آن به بعد ترددم به قم کمتر شد و برخی از کارها را تلفنی با همکاران دفتر مجله در قم هماهنگ و پیگیری می‌کردم؛ ولی عمده کارهای مربوط به مدیریت و نهایی کردن مطالب تا صفحه‌بندی و آماده شدن برای چاپ را در تهران و در حاشیه کارهای دفتر امام انجام می‌دادم.

 

 *درباره نقش پیشتازانه مجله در انتشار برخی از آثار حضرت امام و ثبت خاطرات افراد راجع به ایشان توضیح بیشتری را بیان بفرمائید. ظاهراً قبل از تأسیس مؤسسه‌ حفظ و نشر آثار حضرت امام، برخی از استفتائات، نامه‌ها و دستنوشته‌های معظم‌له برای نخستین بار در «پاسدار اسلام» منتشر شدند؟

از جذاب‌ترین عناوین مجله در دهه ۶۰، چاپ جدیدترین استفتائات از حضرت امام بود که عمدتاً ناظر به مسائل روز و نیاز مردم بودند. فرآیند پاسخ به استفتائات هم این‌گونه بود که هیئت استفتاء حضرت امام در قم که عبارت بودند از حضرات آقایان قدیری، خاتم یزدی، سیدجعفر کریمی و راستی جواب استفتائات را بر اساس نظرات امام مرقوم می‌کردند و آن را برای ملاحظه حضرت امام و مهر شدن به جماران می‌فرستادند. استفتائات معمولاً یکی دو روز نزد امام می‌ماند و ایشان بعضی اصلاحات را روی آنها انجام می‌دادند و سپس توسط بنده و آقای رسولی‌ مهر و به قم برگشت داده میشد.

به ذهن حقیر رسید که گزیده‌ای از این استفتائات را برای استفاده عموم مردم در «پاسدار اسلام» چاپ کنیم. لذا با تأیید حاج احمد آقا، برخی از استفتائات را انتخاب و در مجله منتشر می‌کردیم. برای چاپ استفتائات لازم بود از سئوال‌ها و جواب‌ها تصویربرداری شود، ولی تا آن موقع در دفتر امام دستگاه فتوکپی نداشتیم. به همین جهت برای اولین بار یک دستگاه فتوکپی خریدیم و از آن زمان به بعد از کلیه استفتائات و بهتبع آن سایر مکتوباتی که با مهر و امضای حضرت امام(ره) از دفتر خارج می‌شدند، یک نسخه کپی‌برداری می‌شد. نتیجه این اقدام آرشیو هزاران استفتاء بود که منتخبی از آن در «پاسدار اسلام» منتشر شد. بعدها با پیگیری مرحوم آقای فاکر چند جلد استفتائات حضرت امام توسط انتشارات جامعه مدرسین با بهره‌گیری از این مجموعه چاپ شد. مهم‌تر اینکه مجموعه تصویربرداری شده، بخشی از دستمایه اولیه شکل‌گیری دفتر نشر آثار شد.

یکی دیگر از عناوینی که مورد استقبال مردم قرار گرفت و گل کرد، آغاز ثبت و انتشار خاطرات افراد مختلف درباره حضرت امام بود. این خاطرات در قالب مصاحبه‌های حقیر با بسیاری از شاگردان و همراهان امام و کسانی که در مقاطع زمانی مختلف بهنوعی با امام مرتبط بودند انجام و تحت عنوان سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام، از دهه ۶۰ و در زمان حیات امام برای اولین بار در مجله «پاسدار اسلام» منتشر شدند. شاید بتوان گفت سنگ بنای بخش زیادی از آنچه بعدها بهعنوان خاطرات امام در کتاب‌ها و نشریات و دیگر رسانه‌ها مطرح شد؛  همین خاطراتی بودند که در دهه ۶۰ و ۷۰ در «پاسدار اسلام» تهیه و چاپ شدند.

لازم می‌دانم یاد فرزند بزرگوار حضرت امام مرحوم حاج ‌احمد آقا را گرامی بدارم. ایشان لطف خاصی به «پاسدار اسلام» داشتند و واقعاً در این زمینه همراهی کردند؛ از جمله برای سالگرد مرحوم آیت‌الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی برای اولین بار مفاتیح شخصی حضرت امام در نجف اشرف را که ایشان در اول آن با خط خود آن جملات معروف را درباره حاج‌آقا مصطفی نوشته بودند، در اختیار بنده قرار دادند تا بتوانیم برای اولین بار به همراه تصویر حاج‌آقا مصطفی روی جلد پاسدار اسلام چاپ کنیم.

در مورد دیگر دستنوشته و نامه تاریخی حضرت امام برای کتابخانه وزیری یزد است که از قدیمی‌ترین اسناد جالب و مهم مربوط به حضرت امام است و حاج احمدآقا آن را به بنده دادند تا برای اولین بار در «پاسدار اسلام» منتشر شود.

با آنکه حاج ‌احمد آقا اهل مصاحبه نبودند، ولی مصاحبه جالبی را با «پاسداراسلام» انجام دادند. هم چنین عکس‌هایی منتشر نشده‌ای از امام را بهطور امانی به اینجانب دادند که بعد از چاپ در مجله، به ایشان برگرداندم.

 

*یکی از مصاحبه‌هایی که در آن سال‌ها خیلی بازتاب داشت، مصاحبه با آیت‌الله پسندیده، برادر بزرگتر امام خمینی بود. لطفاً در این خصوص هم توضیحاتی بفرمایید.

شرایطی پیش آمد که تصمیم گرفتیم با مرحوم آقای پسندیده درباره خاندان و اجداد حضرت امام گفتگوی مبسوطی را ترتیب دهیم. با شرایط خاص و سن بالای ۹۰ سال آقای پسندیده، راضی کردن ایشان برای مصاحبه با «پاسدار اسلام» کار راحتی نبود و غیر از مرحوم حاج احمد آقا از عهده کسی بر نمی‌آمد. حاج احمد آقا بالاخره ایشان را راضی کردند و خودشان هم در جلسه اول مصاحبه حضور یافتند و سر صحبت را باز کردند. آن مصاحبه حدود ده جلسه به طول انجامید و بخشی از آن را با امکانات آن زمان بهصورت ویدئویی هم ضبط کردیم.

 

 

*حضرت امام هم این مصاحبه را دیده بودند؟

بله. تا مدتی معمولاً یک نسخه از عموم روزنامه‌ها و مجلاتی را که به دفتر امام ارسال می‌شدند، روزانه خدمت معظم له می‌بردیم. یک روز امام فرمودند من که فرصت مطالعه این همه را ندارم. برای من نیاورید. بنده عرض کردم اگر اجازه بفرمایید «پاسدار اسلام» را تبرکاً خدمتتان‌ بیاورم و تا آخرین شماره مجله دردوران حیات امام، یعنی شماره اردیبهشت سال ۱۳۶۸ مجله را خدمت حضرتشان تقدیم می‌کردم. یک بار برخلاف معمول که مجله در اولین روز انتشارخدمت امام ارائه می‌شد، در آن روز تقدیم نشد. در آن زمان، انتشار شماره جدید «پاسدار اسلام» همراه با فهرست عناوین و نویسندگان از شبکه یک تلویزیون اعلام می‌شد. حضرت امام با اطلاع از انتشار مجله، همان شب مجله را مطالبه کردند که خدمتشان ارسال شد. دلیل این پیگیری ایشان هم این بود که مصاحبه مرحوم آقای پسندیده در چند شماره پی در پی «پاسدار اسلام» چاپ می‌شد که مورد توجه حضرت امام قرار گرفته بود.

حاج احمد آقا برای اینجانب نقل کرد که با اینکه امام از قدرت حافظه آقای پسندیده خبر داشتند، در عین حال از حافظه فوق‌العاده برادرشان در سنین بالای ۹۰ سال و ذکر جزئیات و اسامی افراد و عناوین و القاب آنها اظهار شگفتی کرده بودند. از آنجا که حضرت امام مجموع مصاحبه مزبور را خوانده بودند و هیچگونه تعریض و تذکری هم در باره مطالب آن که عمدتاً مربوط به خاندان امام بود، نداشتند؛ می‌توان گفت که محتوای این مصاحبه تفصیلی بهنوعی مورد تأیید امام بود. البته آنچه در «پاسدار اسلام» چاپ شد حدود یک دهم آن مصاحبه بود و بقیه در قالب یک کتاب در سال‌های بعد منتشر شد. انگیزه انجام مصاحبه داستان مفصلی دارد که گمان می‌کنم اجمال آن را در کتاب، «در سایه آفتاب» نوشته‌ام.

 

 

*یکی دیگر از آثار و نامه‌های امام که نخستین بار در «پاسدار اسلام» رسانه‌ای شد، نامه معروف و صریح حضرت امام علیه نهضت آزادی است. ماجرای آن نامه چه بود؟

چند ماه پس از رحلت حضرت امام این نامه برای اولین بار در «پاسدار اسلام» منتشر شد. موضوع نامه هم مربوط بود به نامه مورخ بهمن سال ۶۶ وزیر وقت کشور به امام در آستانه انتخابات مجلس سوم. او در این نامه نظر امام را درباره نهضت آزادی و صلاحیت یا عدم صلاحیت آنها برای ورود به عرصه انتخابات پرسیده بود. حضرت امام هم در پاسخ به آقای محتشمی، خیلی صریح نظرشان را درباره ماهیت این گروه مکتوب می‌کنند و آن جملات معروف را می‌نویسند: «نهضت به ‌اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به‌اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد، از ضرر گروهک‌های دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.»

امام درباره صلاحیت فعالیت نهضت به‌عنوان یک حزب سیاسی نوشته بودند: «باید با نهضت به‌اصطلاح آزادی و افراد آن به سبب آنکه موجب گمراهی بسیاری از کسانی میشوند که از مقاصد شوم آنان بیاطلاع هستند، برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند.» بعدها رئیس نهضت آزادی انتساب این نامه به امام را نفی و از مجله و آقای محتشمی شکایت کرد و تلویحاً مدعی شد که نامه به خط احمد آقاست و نه امام. پس از شکایت حاج احمد آقا و پیگیری قضایی و کارشناسی، اصالت نامه و دستخط حضرت امام رسماً تأیید و آن شخص هم محکوم شد.

 

 

*در سال‌هایی که هم در محضر حضرت امام بودید و هم مسئولیت «پاسدار اسلام» را داشتید، در باره مجله  تذکر یا نکته‌ای از حضرت امام دریافت نکردید؟

در یکی از سرمقاله‌ها از وزارت خارجه انتقاد نسبتاً تندی کرده بودم. موضوع هم مربوط به قضیه سلمان رشدی بود که در پاکستان و برخی دیگر از کشورهای اسلامی مطرح و تظاهرات شده بود و با تأخیر به جمهوری اسلامی و حضرت امام انعکاس یافته بود. انتقاد ما این بود که چرا در انتقال ماجرا کوتاهی کرده بودند. چندی بعد مرحوم حاج ‌احمد آقا گفت آقای ولایتی در ملاقات با امام از این انتقاد گلایه‌ کرده است. لذا بنده منتظر عتاب یا تذکری از سوی امام بودم، ولی هرگز راجع به این موضوع سخنی به من نگفتند. گمان می‌کنم این رفتار حضرت امام، جواز یا تأیید ایشان از انتقاد بجا از مسئولان بود.

آخرین مطلبی هم که از حضرت امام راجع به «پاسدار اسلام» به یاد دارم مربوط به هفته‌های آخر عمر شریفشان، یعنی بعد از انتشار نامه فروردین  ۶۸ درباره عزل آقای منتظری است. در جلسه‌ای که با بعضی از همکاران مجله داشتیم، در باره این موضوع بحث شد که آیا شرح نهج‌البلاغه آقای منتظری را که چند سالی بود در مجله چاپ می‌شد ادامه بدهیم یا نه؟ به استناد نامه حضرت امام جواب منفی بود، اما به استناد نامه ۸/۱/۶۸ جواب مثبت بود. سرانجام در جلسه به جمع‌بندی مشترکی نرسیدیم. بنده گفتم فردا صبح خودم از حضرت امام کسب تکلیف می‌کنم و بحث تمام شد.

فردا صبح بعد از انجام کارهای یومیه در محضر حضرت امام، عرض کردم: «آقا سال‌هاست که درس نهج‌البلاغه آقای منتظری در مجله «پاسدار اسلام» چاپ می‌شود. این مطالب صرفاً علمی هستند. آیا با توجه به نامه ۸/۱/۶۸ می‌توانیم ادامه دهیم؟ حضرت امام قبل از آنکه جمله تمام شود، با قاطعیت فرمودند: «این کار را نکنید.» و به این ترتیب ادامه آن درس‌ها برای همیشه منتفی شد.

 

 

*در سال‌های اخیر بسیاری از مطالب و مصاحبه‌های مجله با علمای تراز اول و مراجع عظام تقلید بازتاب وسیعی در فضای رسانه‌ای و افکار عمومی داشتهاند. مصاحبه گرفتن با بزرگانی که اصولاً اهل مصاحبه نیستند و راضی کردن آنها به گفتگو از عهده هر کسی برنمی‌آید. مانند مصاحیه با آیت‌الله انصاری‌شیرازی، یا آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی‌تهرانی که بازخورد زیادی هم داشت و به نظر میرسد که این مصاحبه‌های تاریخی میلیون‌ها بار از طریق سایت‌های مختلف مورد بازدید قرار گرفتهاند. در این خصوص هم اگر نکته و خاطره‌ای دارید، شنیدنش خالی از لطف نیست.

الیته این را از بزرگواری و اخلاص آن اعاظم و لطفشان‌ به بنده کمترین می‌دانم. ما در مجله «پاسدار اسلام» سعی کردیم تا از این سرمایه در راه تحکیم مبانی اسلام و نظام اسلامی و اصل ولایت فقیه، بهخصوص برای نسلهائی که دوران مبارزه و فراز و فرودهای انقلاب را ندیده‌اند و یا به یاد ندارند، بهره بگیریم.

 برای حسن ختام خاطره مصاحبه با مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی را عرض می‌کنم. حاج‌آقا مرتضی تهرانی، عارف سالک و از قدیمی‌ترین شاگردان ممتاز و از یاران و دوستان صمیمی حضرت امام بودند. اینجانب هم مدتی افتخار شاگردی ایشان را در نجف اشرف داشتم. سال‌های طولانی تلاش ‌کردم که با ایشان درباره امام گفتگو کنم و خاطرات ویژه‌ ایشان را از حضرت امام، مخصوصاً مقاطعی که با امام زندگی کرده بودند، ثبت کنم؛ اما ایشان بهرغم عشقی که به امام و لطفی که به این شاگرد کمینه داشتند، بر اساس شیوه ثابت زندگی خود که هرگز اهل مصاحبه و مطرح شدن در رسانهها‌ نبودند درخواست مصرانه حقیر را نمیپذیرفتند. تا اینکه در شب جمعه ۲۷/۹/۹۴ که در خدمتشان بودم، در اثنای صحبت جملات عجیبی را با این مضمون بیان کردند: «صحبت‌ها و مواضع و کارهای آیت‌الله خامنه‌ای در حد یک انسان عادی نیست و نمی‌تواند بدون تأیید الهی باشد. ده مرجع تقلید، یک سوم آنچه را که ایشان انجام می‌دهند، نمی‌توانند انجام دهند. ایشان ذخیره الهی است برای تاریخ اسلام.»

اینجانب با سابقه‌ای که از حاج‌آقا مرتضی داشتم با اینکه در مخیله‌ام هم نمیگنجید که جواب مثبت بدهند عرض کردم آیا موافقید تا آنچه را درباره آیت‌الله خامنه‌ای فرمودید، برای عموم هم بیان شود؟ و ایشان بدون تأمل پاسخ مثبت دادند و با آنکه نوبت عمل چشم داشتند، بلافاصله فرصتی را تعیین کردند و آن مصاحبه تاریخی انجام شد.

 

*و سخن آخر؟

در اینجا یاد همه مراجع بزرگوار، علما و اساتیدی را که در قالب مقاله، درس و مصاحبه با «پاسداراسلام» همکاری داشتند و دارند گرامی می‌دارم و از همه آنها تشکر می‌کنم. از همکاران قدیمی نیز که سال‌هاست اکثر آنها بازنشسته شده‌اند: آقایان شیخ حسن بیات، یوسفی، محمدبیگی، سید مصطفی حسینی، سید جواد مهری، سید مرتضی مهری، فرح‌آبادی، یزدیان، حضوری، حامد، مرحوم نوریان و آقای حدادی که تقریباً ۴۰ سال است کار لیتوگرافی و فیلم و زینگ مجله را انجام می‌دهند صمیمانه قدردانی کنم.

در دو دهه اخیر مجله با کمترین نفرات و کمترین امکانات به هر شکل ممکن به راه خود ادامه داده و از طریق نمایندگان، اشتراکهای پستی و پایگاه‌های اینترنتی در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. هرچند در این سال‌ها سایت‌ها و فضاهای مجازی تا حد زیادی جای نشریات کاغذی را گرفتهاند، اما در بین انبوه کانال‌ها و روزنامه‌ها و مجلات رنگارنگ و پرزرق برق، «پاسدار اسلام» همراهان و مخاطبان خود را همچنان حفظ کرده است. امیدواریم بتوانیم خدمتی هر چند کوچک در مسیر رضایت خداوند و حضرت ولی‌عصر «اروحنا فداه» ارائه کنیم.