Tag Archives: جهادی

30آگوست/21

دوراهی‌های سرنوشت‌ساز – پیشنهادهائی برای انتخاب‌های راهبردی در دولت سیزدهم

۱- دولت تداوم/ دولت تحول

رهبر انقلاب می‌فرمایند مقصود از تحول، ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی است. برخی مشکلات را با حرکت عادی نمی‌شود برطرف کرد، بلکه یک حرکت فوق‌العاده، جهشی و ابتکاری لازم است. این از مسلمات این دوره، یعنی گام دوم انقلاب است.

یکی از حوزه‌های این حرکت، بخش‌های حکمرانی/ مدیریتی و حوزه دیگرِ تحول در بخش‌هایی از سبک زندگی عمومی است. مراد از تحول، حفظ و تقویت مبانی، اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوه‌ها و روش‌هاست. به‌عبارت ‌دیگر، برای آسان و روان ‌شدن حرکت به سمت آرمان‌های انقلاب و خطوط اصلی نظام جمهوری اسلامی باید تحول ایجاد شود، در حالی ‌که اکنون در زمینه‌هائی چون اقتصاد، عدالت و آسیب‌های اجتماعی، مشکلات اساسی و جدی داریم که بعضی از آنها به‌ صورت بیماری‌های مزمن درآمده‌اند و نیاز به راه‌‌حل‌های جدی دارند.(۱)

مشکلات مزمن کنونی جامعه و حاکمیت را با روش‌های جاری نمی‌توان درمان کرد و اگر این شیوه ادامه پیدا کند، باید سال‌ها به انتظار نشست تا اتفاق جدیدی رخ بدهد. واقعیت این است که چنین مشکلاتی یا مورد بی‌توجهی و اهمال قرار گرفته‌اند و یا اگر راهکارهایی هم برای برطرف‌ کردن آنها ارائه شده‌اند، کم‌قدرت و کم‌تأثیر بوده‌اند. از این ‌رو، چاره‌ای جز به‌ کارگرفتن روش‌ها و ساز و کارهای تحولی نیست. یعنی باید از مسیرهای گذشته فاصله گرفت و معبرهای متفاوت و جدیدی را گشود.

تحول یعنی احساس نیاز به عبور از چالش‌ها و تنگناها و دستیابی به آرمان‌ها. تحول یعنی بازنگری در روش‌های پیشین و ایجاد دگرگونی‌های اساسی و بنیادین. در غیر این‌ صورت، هدف‌های ‌ما محقق نخواهند شد و راه به جایی نخواهیم برد. اینک ما در موقعیتی قرار گرفته‌ایم که اقتضای آن، اتخاذ تصمیمات‌ و انتخاب‌های تحول‌آفرین است.

انقلاب نیازمند ساز و کار جدیدی است. باید گردش‌ها و چرخش‌های روشی را تجربه کرد تا امکان حداکثری برای وصول به ارزش‌ها فراهم شود. می‌توان برای رسیدن به ارزش‌ها و آرمان‌ها، به خلاقیت‌های روشی دست زد و بر اساس تجربه‌های پیشین، بهینه‌ترین شیوه‌ها را به‌ کار گرفت. بنابراین هر چند باید به گذشته تکیه کرد، اما نباید در آن متوقف ماند، بلکه باید از بیانیه گام دوم انقلاب الهام گرفت و افق‌های تازه روشی را جستجو کرد و معبرها و مسیرهای نو را گشود.

پس از کشته ‌شدن عثمان، هنگامی که مردم خواستند با علی(ع) بیعت کنند، ایشان شرایط آشفته و درهم ‌ریخته را با این تعابیر توصیف کرد: «فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ لَا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ وَ لَا تَثْبُتُ عَلَیْهِ الْعُقُولُ وَ إِنَّ الْآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ وَ الْمَحَجَّهَ قَدْ تَنَکَّرَتْ؛ ما به استقبال کارى مى‌رویم که چهره‌ها و رنگ‌های گوناگون دارد. دل‌ها در برابر آن بر جاى نمى‌مانند و خردها بر پاى. افق‌ها تاریکند و راه‌ها ناپیدا.»(۲)

 

۲- دولت جهش/ دولت عادی

مطالبه جدی و همیشگی رهبر انقلاب این است که باید از راه‌های میانبر که جهش ایجاد می‌کنند، استفاده کنیم و سر خود را به راه‌های معمولی و عادی که زمان‌بر و طولانی‌مدت هستند، گرم نکنیم.

از نظر زمانی، به دو صورت می‌توان به آرمان‌های انقلابی دست یافت: یکی بر اساس حرکت‌های رایج و قواعد جاری که مستلزم صرف زمان‌ طولانی هستند و دیگری، در چهارچوب برنامه‌های مبتنی بر جهش که از قالب‌های جاری و رایج دورند و با شتاب بالا و به ‌صورت ناگهانی و دفعی، ما را به اهدافمان‌ می‌رسانند.

اینک که در آستانه گام دوم انقلاب و در مرحله سوم تحرک انقلابی یعنی مرحله برپایی دولت اسلامی قرار داریم، برای اینکه فرصت‌های زودگذر را از دست ندهیم، باید از چنبره راه‌های عادی خارج شویم و به راه‌های جهشی روی آوریم. این امر نه‌ فقط مطلوب، بلکه ممکن است؛ زیرا مقدورات و بضاعت‌های کنونی ما، با چنین خواستی هماهنگ و متناسبند و ما می‌توانیم ره صد ساله را یک‌شبه طی کنیم. فقط کافی است که چنین ضرورتی را دریابیم و به الزام‌های آن گردن بنهیم.

نیروهایی که به چنین درک و فهمی از مسئولیت تاریخی خویش دست یافته‌اند، زیاد نیستند. اغلب افراد گمان می‌کنند برای وصول به اهداف‌ زمان زیادی را در اختیار داریم و نیازی به برنامه‌های جهش‌زا نیست، حال‌آنکه با چنین تصوری، همواره از آرمان‌ها عقب خواهیم ماند و دلسرد خواهیم شد. باید در میان راه‌های مختلفی که برای رسیدن به آرمان‌ها وجود دارند، میانبرهای جهش‌زا را بیابیم و خود را با قواعد و اقتضائات آنها سازگار کنیم. انقلاب به خیز بلند نیاز دارد. باید به دگرگونی‌ها شتاب خیره‌کننده بخشید.

 

 

۳- دولت محافظه‌کار/ دولت انقلابی

دولت پیش ‌رو باید از نظر معیارهای انقلاب، صدرنشین و مثل اعلی و بیش از تمام دولت‌های گذشته به فضای معنایی و معرفتی انقلاب نزدیک باشد. از این‌ رو باید اندیشه‌ها و عاملانی را به ‌کار بگیرد که با انقلاب، فاصله و زوایه‌ نداشته باشند. انقلابی‌گری درجات و مراتب مختلفی دارد و همه کسانی‌ که انقلابی خوانده می‌شوند، در یک سطح نیستند. چنین انتظاری منطقی هم نیست. زندگی اجتماعی سرشار از گوناگونی‌ها و تنوع‌هاست که این هم یکی از آنهاست.

نکته مهم این است که در دولت انقلابی باید از سرآمدان و برجستگان جریان انقلابی استفاده کرد. در عین حال که  نباید نیروهایی را که بهره کمتری از انقلابی‌گری دارند، طرد کرد، جریان غالب و مسلط در دولت اسلامی، باید متعلق به انقلابی‌های تمام‌عیار باشد و آنها خط و مسیر را تعیین کنند. به‌ بیان ‌دیگر، جهت‌گیری دولت اسلامی نباید در اختیار کسانی باشد که نصیب ناچیزی از انقلابی‌گری دارند و محافظه‌کارند. محافظه‌کاری نه تنها با انقلابی‌گری سازگار نیست، بلکه همچون موریانه ریشه‌های آن را می‌جود و از میان می‌برد. محافظه‌کاری چه‌ بسا در مقام سخن، چندان فرقی با انقلابی‌گری نداشته باشد، اما محافظه‌کاران در عمل در برابر تلاش‌ها و رویکردهای انقلابی می‌ایستند و کارشکنی و سنگ‌اندازی می‌کنند. امروز نیز چنین خطری وجود دارد که نیروهای محافظه‌کار که لایه‌هایی از اصول‌گرایی را تشکیل می‌دهند و به ‌بیان ‌دقیق‌تر، در مرز میان اصول‌گرایی و غیر آن زیست می‌کنند،  زمام قدرت را در دست بگیرند و دولت اسلامی را از جهت‌گیری انقلابی تهی کنند.

از این ‌رو باید مرزها و حریم‌ها را برجسته و شفاف نگاه داشت و به نام جذب حداکثری، دچار اختلاط و بی‌مرزی نشد و مجال نداد که انقلابی‌گری در دولت تبدیل به جریان حاشیه‌نشین و اقلّی شود.

شهید سید اسدالله لاجوردی در وصیت‌نامه خود نوشته است: «خدایا! تو شاهدی که چندین بار خطرِ منافقینِ انقلاب را به مسئولان گوشزد کرده‌ام، ولی ترتیب اثر نداده‌اند! بارها گفته‌ام که خطر اینان به‌مراتب زیادتر از خطرِ منافقین خلق است، زیرا علاوه بر همه شیوه‌های منافقانه آنان، سالوسانه در صف حزب‌اللهیان قرار گرفته و کم‌کم آنان را به صفوف آخر و سپس به صف قاعدین ‌رانده‌ و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود در ‌آورده‌اند؛ به‌گونه‌ای ‌که در جایگاه عقل منفصل برخی تصمیم‌گیرندگان قرار گرفته‌اند؛ در عزل و نصب‌ها و ابقاها اعمال قدرت می‌کنند و توانسته‌اند تعداد کثیری از روحانیون را تحت‌تأثیر خود قرار دهند.»

از سوی دیگر، رهبر انقلاب تأکید می‌کنند که باید حالت طمأنینه، سکینه و آرامش ناشی از عقلانیت» وجود داشته باشد که در مقابل کارهای هیجانی و احساسی و تصمیم‌گیری‌های دفعی است؛ درحالی‌ که هم در گذشته و هم امروز کسانی انقلابی‌گری را با رفتار هیجانی و حرف‌های غیرمسئولانه اشتباه می‌گیرند. انقلابی‌گری، روحیه اقدام عازم‌ و جازم در جهت ترسیم‌ شده از سوی عقلانیت برخاسته از انقلابی‌گر است. امام خمینی، از همه انقلابی‌تر بودند و هیچ ‌وقت کم نیاوردند؛ امّا از همه عاقل‌تر هم بودند و پخته‌تر و سنجیده‌تر حرف می‌زدند.(۳)

 

۴- دولت مخلوط/ دولت خالص

چنانچه منطق سهمیه‌بندی و خط‌‌‌بازی‌های جناحی در دولت انقلابی شکل بگیرد و دولت به باشگاه احزاب و جریان‌های سیاسی تبدیل شود، آرمان‌های انقلابی تحقق نخواهند یافت و دولت به عرصه یارگیری‌ها و سهم‌خواهی‌ها و کشمکش‌های سیاسی تبدیل خواهد شد. دولت ائتلافی که در آن هر یک از جریان‌های سیاسی سهم و بهره‌ای دارند، راه به جایی نخواهد برد و گره از زندگی مردم نخواهد گشود؛ چون به مجموعه‌ای از سیاست‌های متعارض و هدف‌های ناسازگار تبدیل و پس از مدتی، خودش تبدیل به مسئله خواهد شد. بدیهی است که نباید همگان را طرد و با تنگ‌نظری و سخت‌گیری قلع ‌و قمع کرد، اما گشاده‌دستی هم نباید به خرج داد و دولت را از درون، در مرداب تضاد و نزاع فرو برد. دولت اسلامی، عرصه آزاداندیشی و گفتگو و تضارب آرا و عقول است، اما نباید مباحثات بی‌پایان، جایگزین اجرا و اقدام شوند و به پیشروی عملی گزند برسانند.

یکدستی و یکپارچگی، فضیلت است و تکثر معطوف به تفرق، مصیبت. توزیع قدرت، نخستین آزمون دولت پیش روست. گاهی چتر فراگیر، مقدمه‌ای برای نفوذ فرصت‌طلب‌هاست. نفوذی‌ها به‌سرعت تغییر رنگ می‌دهند و خود را انقلابی جا می‌زنند، در حالی‌ که مذبذب و متزلزلند و جز به منافع خویش نمی‌اندیشند.

باید از قالب‌های تنگ سیاسی خارج شد و تقسیم‌بندی‌های سیاسی را نادیده انگاشت و معیار انقلابی‌گری را بر همه معیارهای دیگر ترجیح داد: «أَیْنَ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ أَیْنَ عَمَّارٌ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ وَ أَیْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِیَّهِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَهِ: کجایند برادران من که راه حق را سپردند و با حق، رخت به خانه آخرت بردند؟ کجاست عمار؟ کجاست پسرِ تیهان؟ و کجاست ذوالشهادتین؟ و کجایند همانندانِ ایشان از برادرانشان که با یکدیگر به مرگ پیمان بستند و سرهاى آنان را به فاجران هدیه کردند؟»(۴)

 

۵-دولت پیر/ دولت جوان        

رهبر انقلاب معتقدند که ابزارِ لازم برای یک حرکت تحولی، فکر نو و ابتکار، میل کامل به این حرکت و جرئت حرکت و اقدام است و این ویژگی‌ها در جوانان‌ وجود دارند. از این ‌رو باید برای انجام تحول، جوانان‌ نخبه و زبده را به کار گرفت. تحول با تشکیلِ یک دولت معتقد به عناصر تحول‌آفرین، یعنی جوانان نخبه مؤمنِ انقلابی‌ای که در تصمیم‌سازی‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و اجرا حضور داشته باشند میسر است. اگر مسئولانِ بالای دولت مانند امام به جوانان اعتقاد و اطمینان داشته باشند  و کار را با جوانان‌ پیش ببرند، مشکلات خیلی زود حل خواهند شد.(۵)

اینک پس از گذشت چهار دهه از انقلاب و به ‌تأخیرافتادن روند چرخش مدیریتی، باید با به‌ کارگیری نیروهای جوان، غفلت‌ها و عقب‌ماندگی‌های دهه‌های گذشته را جبران و فصل تازه‌ای از مدیریت را در جمهوری اسلامی آغاز کرد. خواست صریح رهبر انقلاب است که باید در مسئولیت‌های مهم از جوانان مؤمن و انقلابی استفاده کرد.  ایشان در بیانیه گام دوم انقلاب، در پایان هر یک از بندهای هفت‌گانه نگاشته‌اند که امید من به جوانان است. این آرزوی رهبری هنگامی برآورده خواهد شد که فارغ از تعارف و سخن و در مقام عمل، جوانان به کارهای مهم و بنیادین گمارده شوند و در حاشیه باقی نمانند. در غیر این‌ صورت، همچنان قدرت سیاسی در میان عده‌ای اندک و خاص دست‌ به ‌دست خواهد شد و نیروهای تازه‌نفس و جدید، تربیت نخواهند شد.

باید این چرخه معیوب را شکست و فصل تازه‌ای را آغاز کرد. انقلاب به تحرک و تکاپوی بیشتر نیاز دارد و گام دوم باید به گامی بسیار بلند و تاریخی تبدیل شود تا اتفاقات‌ تعیین‌کننده‌ای رقم بخورند. این امر، متوقف است بر پا نهادن نیروهای جوان به عرصه حاکمیت، آن هم نه در منزلت مشاوره و عنوان‌های فرعی و بی‌تأثیر و تزئینی، بلکه در جایگاه‌های واقعی و تأثیرگذار. این امر یک انتخاب دلبخواهی و تبلیغی نیست، بلکه یک ضرورت تاریخی است. با این‌ حال هنوز درک عمیقی از آن شکل نگرفته است. بیشتر کسانی ‌که در درون قدرت سیاسی زیست می‌کنند، این ضرورت را باور ندارند و گمان می‌کنند همچنان باید قدرت را در اختیار داشته باشند. این وضع باید به نفع جوانان مؤمن و انقلابی تغییر کند.

درعین‌ حال، رهبر انقلاب بر این باورند که من معتقد به تکیه بر نیروهای جوانم و معنای اعتماد به نیروهای جوان این است که در برخی از مدیریتهای مهم کشور از جوان‌ها استفاده و به آنان اعتماد و از ابتکارها و تحرک و حوصله و نشاط کار آنها استقبال شود. اما اینکه باید دولت جوان حزب‌اللهی سر کار بیاید، با اینکه  صلاح نیست از مجربان استفاده نشود، با همدیگر منافات ندارند.(۶)

اولاً دولت جوان به این معنای نیست که دولت باید رئیس جوان داشته باشد، بلکه دولت جوان یعنی دولت سر پا و بانشاط و آماده‌ای که در سنینی باشد که بتواند تلاش و کار کند و خسته و ازکارافتاده نباشد. بعضی‌ها تا سنین بالا هم جوانند. شهید سلیمانی، شصت‌ و چند سال سنش بود، اما اگر ده سال دیگر هم زنده میماند، او را کنار نمیگذاشتم. بعضی اوقات، افرادی در سنین جوانی نیستند، اما کارهای جوانانه خوبی را میتوانند انجام بدهند.(۷)

ثانیاً جوانگرایی و اینکه در مدیریتها از اینها استفاده شود، معنایش این نیست که نسل قبلی را به‌کلی کنار بگذاریم و پیران به‌کلی خارج شوند. بر حسب اقتضا، در یک‌ جا مدیریت یک جوان لازم است و در یک ‌جا مدیریت یک فرد مجرب و کارکشته. از اول انقلاب هم همین جور بوده است: امام در تهران یک امام جمعۀ چهل‌ ساله را گذاشتند که این حقیر بودم؛ اما همان وقت در شهرهای دیگر مردانی را که سنشان در حدود هفتاد سال بود گذاشتند. در رأس سپاه، جوانی را گذاشتند که کمتر از سی سال داشت و در رأس نیروی زمینی ارتش، مردی را گذاشتند که حدود شصت سال داشت؛ چون اقتضائات، مختلف است.(۸)

 

۶-دولت دیوان‌سالار/ دولت جهادی

دستیابی به آرمان‌های بزرگ انقلابی مستلزم عملکردهای جهادی است. یعنی کارگزاران دولت باید شب را از روز نشناسند و پا به میدان پا بنهند و در صحنه باشند؛ رویارویی با مردم و واقعیت‌ها را بر گزارش‌خوانی ترجیح بدهند؛ ساده‌‌زیستی و قناعت را بر حقوق‌های نجومی و اشرافی‌گری مقدم بشمارند و پربازده و کم‌هزینه باشند، نه کم‌کار و پرهزینه. عملکرد جهادی بیش از همه ‌جا در دفاع مقدس تجلی کرد و نشان داد که  اندیشه جهادی چگونه گره‌گشا و پیش‌برنده است. این الگوی مدیریتی در پاره‌ای از ساختارهای رسمی نیز اجرا شد، اما اغلب ساختارهای حاکمیتی با آن بیگانه‌اند و بر الگوی مدیریت دیوان‌سالارانه تکیه دارند. باید این مناسبات را تغییر داد و به رویکرد اصیل اسلامی و انقلابی که بر مدیریت جهادی دلالت دارد،رجوع کرد.

 

۷-دولت کنش/ دولت نظریه

روشن است که دولت، قوه مجریه است و باید دردهای زندگی روزمره مردم را علاج کند، نه اینکه درگیر تفکرانتزاعی‌ و نظریه‌پردازی شود و چونان متفکران مشی کند. از آن‌ سو، اگرچه دولت، مجری است و نه متفکر، اما عمل بدون پشتوانه نظری نیز صواب و صلاح نیست و نتایج عینیِ مطلوبی نخواهد داشت. فقر فکری و معرفتی در دولت، آن را به یک عامل محض و کارگزاری بریده از اندیشه و عقلانیت تبدیل می‌کند که بدون نقشه و فکر در میانه میدان رها و دچار روزمره‌نگری و کوته‌اندیشی است. البته غرض از تمهید سطوح نظری، شعارگرایی و کلی‌بافی نیست، بلکه مقصود آن است که دولت اسلامی باید حرکت و عمل خود را بر پایه اندیشه‌های پخته و حکیمانه طراحی کند و دچار عمل‌زدگی و نابخردی نشود که: «مَنْ تَفَکَّرَ أَبْصَرَ؛ آنکه می‌اندیشد بیناست.»(۹)

توزان میان نظر و کنش، دشوار است و دولت‌ها اغلب از برقراری این توزان غفلت می‌کنند و به یکی از این دو سو فرو می‌غلتند.

 

 

۸-دولت پیامدهای دولت‌مدار/ دولت پیامدهای انقلاب‌مدار

دولت پیش رو فقط یک دولت نیست، بلکه حاصل یک امید و اعتماد تاریخی است که می‌تواند گشاینده راه آینده باشد. این دولت از متن یک دوره دشوار سرخوردگی برخاسته و پرچم انقلاب و انقلابی‌گری را به دست گرفته است. از این‌ رو، کارنامه و عملکرد آن به انقلاب گره‌ خورده و رفتارش بر نگاه اجتماعی به انقلاب، سایه افکنده است. پس مسئله فقط به خود دولت، محدود و منحصر نیست و جنبه‌های بسیار گسترده‌تری دارد. این وضع، تکالیف دولت را دو چندان می‌کند و بار سنگینی را بر شانه آن می‌نهد.

در این مرحله حساس از تاریخ انقلاب که از یک‌ سو با سال‌های آغازین گام دوم انقلاب همزمان است و از سوی‌ دیگر، جامعه از یک دولت تکنوکرات و اعتماد کرده به غرب خسته و سر خورده شده است، روشن است که چگونگی اقدام این دولت، بر همه برداشت‌ها و تفسیرهای اجتماعی سایه خواهد افکند و به ذهن مردم جهت خواهد بخشید.

 

۹-دولت اشرافی/ دولت ساده‌زیست

از جمله ارزش‌هایی که انقلاب در لایه حاکمیت با خود به همراه آورد، ساده‌زیستی و زهد کارگزاران حکومتی بود. انقلاب در برابر زندگی شاهانه و مرفه و کاخ‌نشینی ایستاد و به فرموده امام علی«ع» از مدیران حکومتی خواست در سطح ضعیفان زندگی کنند و دچار اشرافی‌گری و تجمل نشوند. این فرهنگ سیاسی بیش از همه در زندگی شخص امام خمینی نمایان بود و ایشان به‌عنوان عالی‌ترین مقام سیاسی در جمهوری اسلامی، از تمام زوائد و حواشی دنیایی پرهیز کردند.

با استقرار دولت سازندگی به‌تدریج ورق برگشت و تنعم هرچه بیشتر از مادیات و رفاه‌طلبی و اشرافی‌گری و ویژه‌خواری رواج یافت. این وضع در میان برخی از کارگزاران دولتی حتی به شکل‌گیری مفاسد اقتصادی و اندوختن ثروت‌های باد آورده انجامید و طبقه‌ای خاص در متن حاکمیت پدید آمد که میان ثروت و قدرت، پیوند ایجاد کردن. در دهه‌های بعد نیز همین روند ادامه پیدا کرد و در دوره دولت اعتدال‌گرا به اوج خود رسید و مدیران هزار میلیاردی و اشرافی و بیگانه با مردم، در آن به قدرت رسیدند و صحنه‌های بسیار تلخ و گزنده‌ای را به وجود آورند که حقوق‌های نجومی، یکی از آنها بود. دشواری معیشتی در این دوره، مردم را آزار می‌داد، اما مشاهده این قبیل زیاده‌خواری‌ها و بهره‌مندی‌ها و تبعیض‌ها، جان و دل آنها را بیشتر می‌فرسود وکامشان را تلخ‌تر می‌کرد.

اینک پس از گذشت سال‌ها باید به همان فرهنگ نخستین انقلاب بازگشت و ساده‌زیستی و زهد و بی‌اعتنایی به مادیات را در میان مسئولان و مدیران برقرار ساخت. هرگز نباید به وضع موجود استناد کرد که چون پیش از این، وضع خاصی مستقر بوده، اکنون نیز باید ادامه پیدا کند، بلکه باید دگرگونی‌های بنیادین ایجاد کرد و نظم اقتصادی متفاوتی را در میان کارگزاران پدید آورد. دولت انقلابی باید به گفتمان اصیل خود انقلاب استناد کند و ارجاع دهد، نه به سیره غیرانقلابی و اشرافی دولت اعتدال‌گرا. ازاین ‌رو، باید بی‌درنگ و قاطعانه، همه مناسبات سودجویانه و امتیازهای ناعادلانه برچیده شوند و مدیران دولتی، اعتماد سیاسی را به مردم بازگردانند. کمترین مماشات و مداهنه‌ای در این زمینه موجب می‌شود که مردم از دولت انقلابی فاصله بگیرند و آرمان‌هایش را شعارهای انتخاباتی و فریبنده قلمداد کنند. بدین‌ جهت، کسی ‌که در دولت انقلابی، مسئولیتی را بر عهده می‌گیرد، باید به‌عنوان یک خط قرمز قطعی و مطلق، رنج ریاضت مادی و ساده‌زیستی را بر خود هموار و همچون طبقه ضعیف و محروم زندگی کند.

 

پی‌نوشت:

  1. رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان، ۲۱/۲/۱۴۰۰٫

۲٫نهج‌البلاغه، ترجمۀ سیدجعفر شهیدی، خطبۀ ۹۲٫

  1. در دیدار نمایندگان مجلس، ۶/۳/۱۴۰۰
  2. نهج‌البلاغه، ترجمۀ سیدجعفر شهیدی، خطبه ۱۸۲٫

۵٫رهبرِ انقلاب در دیدار دانشجویان، ۲۱/۲/۱۴۰۰٫

  1. ۱۹/۱۰/۱۳۹۹

۷٫٫در دیدار نمایندگان تشکل‌های دانشجویی، ۲۸/۲/۱۳۹۹

۸٫سخنرانی سالروز قیام نوزده دی، ۱۹/۱۰/۱۳۹۹؛  و سخنرانی ۱۴/۳/۱۳۹۹

۹٫ نهج‌البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامۀ ۳۱٫

30آگوست/21

گام‌های حضور در سرنوشت‌سازترین انتخاب – تحلیلی در خصوص انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰

انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از جهات متعدد با نظایر آن تفاوت داشت. مقام معظم رهبری حضور مردم در این انتخابات را حماسه نامیدند. برخی ظاهرگرایان نتوانستند ابعاد حماسی این حضور را دریابند و حبّ و بغض گروهی دیگر نیز سبب شد آگاهانه چشم خود را بر این حضور ببندند و حتی این پیروزی را به باد تمسخر بگیرند و یا انکار کنند. اما اگر کسی شرایط منطقه و بین‌الملل را به‌دقت دریافته باشد، هوشمندی این تعبیر را تصدیق خواهد کرد.

در ادامه به تعدادی از نقاط مهم این حماسه اشاره می‌کنیم:

  1. شرایط مختلف داخلی و خارجی دست به دست هم داده بودند تا مردم را از شرکت در انتخابات ناامید سازند. رسانه‌های خارجی از ماه‌ها قبل تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا انتخابات را امری تشریفاتی، مسئولان را شبیه به یکدیگر، رئیس‌جمهور را تعیین شده و… نشان دهند. فشارهای اقتصادی به‌ویژه تورم سال ۹۹ و بی‌تدبیری مسئولان در تأمین نیازهای اولیه مردم، انگیزه بخشی از مردم را کاهش داده بود. کرونا نیز مزید بر این علل بود تا بهانه شرکت نکردن تکمیل شود.

از جهاتی شرایط زمان دفاع مقدس بهتر از اوضاع فعلی بود؛ زیرا هیچ‌گاه دشمن چنین تلاشی را برای کاهش سرمایه اجتماعی نظام و القای فاصله میان مسئولان و مردم به کار نگرفته بود. با این حال حضور مردم در این عرصه کم‌نظیر بود.

  1. ۲. از سوی دیگر این دوره انتخابات دوره شکل‌گیری هسته‌های مقاومت فکری در برابر عملیات روانی دشمن بود. در این دوره برای نخستین بار بیشترین شبهاتی در زمینه ناکارآمدی انتخابات و ناامید ساختن مردم از داخل و خارج کشور منتشر شدند. در سال‌های قبل، مراکز تبلیغی و فرهنگی متولی پاسخ به شبهات و دیگر لایه‌های فرهنگی توزیع کننده چنین محتوایی بودند؛ ولی در این دوره هسته‌های فکری پرشماری، آتش به اختیار آغاز به کار و یکایک شبهات را شناسایی کردند و با بیانی متقن و منطقی پاسخ دادند و در قالب‌های مختلف سمعی و بصری وارد فضای مجازی ساختند.
  2. گروه‌های جهادی اعم از طلاب، دانشجویان و دیگر اقشار مردمی عملیات خانه به خانه و چهره به چهره را در تبیین اهمیت انتخابات طراحی و با تمام دشواری‌ها را اجرا کردند. در شرایطی که فشارهای اقتصادی انگیزه بسیاری از افراد را کاهش داده بود، چنین ارتباطاتی نیازمند سعه صدر فراوان و بیان منطقی بود و می‌توان آن را یکی از رویش‌های انتخابات دانست.
  3. این دوره از انتخابات، از جهتی دیگر نشان‌دهنده بلوغ مخاطبان بود. در شرایطی که معمولاً مناظرات انتخاباتی جهان با تهمت و آبروریزی گرم می‌شوند، مردم ایران در این دوره، برنامه مشخص و نگاه به آینده را مطالبه می‌کردند. فراموش نکرده‌ایم که مشهورترین رؤسای جمهور ایران در دهه‌های گذشته، هیچ‌ کدام از قبل چنین برنامه‌هایی نداشتند. تغییر نگرش امت از هیجانات جناحی به سمت مطالبه راه حل‌های علمی، نشانه روشن رشد سیاسی و فرهنگی مردم است.
  4. نوع رای دادن مردم از اقشار مختلف نیز خبر از تغییر آرایش فضای سیاسی کشور می‌دهد. بسیاری از مردم که از دوگانه چپ و راست و یا اصولگرایی و اصلاح‌طلبی خسته شده بودند، انتخاب خود را نیز فراتر از قبیله‌گرایی‌های متداول تعریف کردند.
  5. ۶. آرای باطله را نباید نشانه مخالفت با نظام و ساختار فعلی دانست؛ زیرا صاحبان این آرا در همین ساختار و ساز و کار انتخاباتی رأی سفید داده‌اند. اگر بخواهیم این آرا را نشانه مخالفت بدانیم، تحریم انتخابات و تبلیغ برای شرکت نکردن را چه باید بنامیم؟
  6. ۷. برنده اصلی این انتخابات مردم بودند که با وجود این همه مشکلات و کارشکنی‌ها پای این انقلاب ایستاده‌ و دست‌های‌شان را دور این نهال حلقه زده‌اند تا مبادا طوفان آن را خم کند و کسانی که می‌خواهند ریشه‌اش را بخشکانند، موفق شوند. مردم به هر زحمتی که هست، برای این نهال آبرسانی می‌کنند. الحق که مردم ما مرد میدان شده‌اند.
  7. بازنده اصلی انتخابات هم برخی از فعالان سیاسی بودند که گمان می‌کردند قهرکنندگان با انتخابات خیل عظیمی از امت هستند و به همین دلیل کوشیدند از هفته‌ها قبل این تعداد را به نفع خویش مصادره کنند و مرتباً مردم را به عدم شرکت در انتخابات تشویق کردند. برخی دیگر که ابتدا خود را قهرمان نجات ملی معرفی می‌کردند، شعار «یا من یا هیچ ‌کس» را سردادند. این گروه بازنده اصلی انتخابات بودند که در کنار دشمنان این ملت، سنگ خود را به سینه زدند.
  8. براندازی جمهوری اسلامی نه با جنگ تحمیلی محقق شد، نه با اجیر کردن شبکه ترور و نه با تحریم‌های فلج کننده. از سال‌ها قبل دشمنان در پی آن بودند که از طریق انتخابات حداقل تغییری نرم و با شیب ملایم در ساختار حاکمیت ایجاد کنند. روش‌های متنوعی که در برخی از کشورها نتیجه‌بخش بوده‌اند، در ایران هم آزموده شدند. در ایران این الگو در چندین دوره امتحان شد، ولی هر بار با شکست سنگین‌تری همراه بود. به نظر می‌رسد که دشمن دیگر باید با روش رژیم از طریق انتخابات در ایران خداحافظی کند.

بالاخره با تمام تلاش‌های دشمنان خارجی و خائنان داخلی، انتخابات برگزار شد و کاندیدایی از جبهه انقلاب رأی آورد. آینده کشور و حتی جهان اسلام تا حد زیادی وابسته به تصمیمات این دولت است. در این مدت توصیه‌ها و تحلیل‌های گوناگونی از اولویت‌های دولت آتی ارائه شده‌اند که هر کدام به نوبه خود می‌توانند مورد استفاده قرار گیرند،

اما در این نوشتار به چند نکته کلیدی‌تر اشاره می‌شود:

  1. ۱. شنبه پس از انتخابات اصطلاحی است که به روزهای پس از برگزاری انتخابات و اعلام نتایج اطلاق می‌شود. تفکر لبیرالی در صورت پیروزی طعنه و زخم زبان می‌زند و به هنگام شکست یا به آشوب دعوت یا تهدید به بر هم زدن بازی می‌کند؛ اما تفکر اسلامی هنگام پیروزی با سعه صدر گذشته‌ها و طعنه‌های مناظرات را فراموش می‌کند و خود را پدر تمام مردم می‌داند. متأسفانه در دولت‌های پیشین، پیروزی تریبونی برای زخم زبان و طرد دیگران بود. رئیس‌جمهور منتخب در معرفی الگوی اسلامی آغازی پسندیده داشت و چون از سر صدق بود، به دل‌ها نشست. امید آنکه این رویکرد با صدق و صفای بیشتر استمرار داشته باشد و به دیگر اعضای کابینه نیز انتقال یابد.
  2. ۲. حملات اقتصادی مکرر دشمنان در سال‌های اخیر سبب شد تا محور خاکریزهای احداثی، اقتصاد باشد. مشکلات مکرری که از در زمینه معیشت، بیکاری، تورم و… متوجه مردم شد، زمینه‌ای شد تا کاندیداها بیشترین تأکید خود را بر حل این بخش از مشکلات متمرکز سازند. اما نباید فراموش کرد که در منطق اسلامی نیازهای فرد و جامعه را باید به شکل یک منظومه منسجم دید. نگاه جزئی‌نگرانه به اقتصاد درمان معیشت نیست. اقتصاد باید در کنار فرهنگ دیده شود؛ فرهنگ که به تصریح امامین انقلاب مهم‌ترین رکن نظام‌های اجتماعی و نیازهای انسانی است.

حل بسیاری از مسائل اقتصادی نیازمند همراهی فرهنگی مردم است. تا زمانی که فرهنگ صرفه‌جویی، وجدان کاری، بها دادن به تولید داخلی، خودباوری و… در میان نخبگان و توده‌های مردم نهادینه نشود، کامل‌ترین برنامه‌ها نیز ناقص خواهند ماند. آنچه بیش از فقر و تبعیض مردم را تحت فشار قرار می‌دهد احساس نارضایتی از زندگی است و حل این مشکل تا حد زیادی به اصلاح فرهنگ و نگرش مردم بستگی دارد.

تقویت دیانت و ایمان عمومی مهم‌ترین سپر و ضربه‌گیر فردی و اجتماعی است. سرمایه اجتماعی که طی سال‌های گذشته، بسیاری طمع ربودن آن از انبان حاکمیت را داشتند، با فعالیت‌های فرهنگی عمیق و متفکرانه ارتقا می‌یابد و… ده‌ها اصل دیگری که نشان می‌دهد هیچ مشکل اقتصادی و سیاسی‌ای جز از طریق اصلاح فرهنگ حل نخواهد شد. بنابراین دولت آینده اگر بخواهد برای حل مشکلات مردم اقدامی ماندگار و نه مسکن و مقطعی انجام دهد، باید به تمام ساحات نیازهای جامعه به‌ویژه مسئله فرهنگ اهتمامی ویژه و بایسته داشته باشد.

  1. ۳. تجربه زیسته چهار دهه پس از انقلاب نشان‌دهنده آن است که حتی بهترین برنامه‌ها اگر با فرماندهی اجرایی مقتدر و هماهنگ پشتیبانی نشوند، در کتابخانه‌ها بایگانی خواهند شد. تحولات مهم دولت‌های قبل مانند هدفمندی، مسکن مهر و… بیش از اتقان برنامه، نیازمند اقتدار و شجاعت اجرایی بود. در سخنان کاندیداها ده‌ها برنامه معرفی شدند که اگر ده درصد آنان به‌درستی اجرا شوند، مشکلات کشور تا حد زیادی رفع می‌شوند. نیاز رئیس‌جمهور منتخب به مدیران شجاع و مقتدری است که بتوانند در برابر تبلیغات وابستگان و خودباختگان غرب مقاومت کنند و به شکل جهادی و منسجم در تحقق برنامه‌ها بکوشند.
  2. ۴. دسترسی به مدیران با ویژگی‌های بند قبل از طریق سهم‌خواهی‌های متعارف و قبیله‌گرایی‌های رایج محقق نمی‌شود. از رئیس‌جمهور منتخب که به‌درستی خود را از کلیشه اصلاح‌طلب و اصولگرا جدا ساخت، انتظار می‌رود در تشکیل کابینه نیز تسلیم فشارهای جناحی و توصیه‌ها نشود. این دولت می‌تواند نخستین دولت متناسب با گام دوم در چهل سالگی دوم انقلاب باشد، مشروط به آنکه مدیرانش به گام دوم باور داشته باشند.
  3. ۵. شعارهای اصلی انقلاب، چند مفهوم یا فریاد هیجانی نیستند، بلکه خطوط اصلی مسیر را تعیین می‌کنند. در دولت‌های اخیر، حقیقت عدالتخواهی، ساده‌زیستی، مردمی بودن، فسادستیزی، اتکای به وعده‌های الهی، خودباوری و… بسیار مظلوم واقع شدند. این شعارها یا از طرف غربگرایان مورد تمسخر و بی‌اعتنایی قرار گرفتند و یا اجرای ناقص و نمایشی آنها، زمینه را برای انحراف و سطحی‌نگری مهیا کرد. انتظار جامعه ایمانی از رئیس‌جمهور منتخب آن است که تحقق عالمانه این مفاهیم را مبنا قرار دهد و دچار افراط و تفریط نشود. تحقق این شعارها می‌تواند مدلی از حکمرانی اسلامی را در عرصه عمل محقق سازد.
  4. ۶. کشور ظرفیت‌ها و اولویت‌های گوناگونی دارد که نخبگان و مشاوران حتماً به رئیس‌جمهور منتخب منتقل خواهند کرد. مسئله جمعیت از مهم‌ترین اولویت‌های کشور است که اضلاع متنوعی دارد. این امر بیش از فرهنگ‌سازی نیازمند زمینه‌سازی و رفع موانع است. کشاورزی از مقولات استراتژیک کشور است. در چرخه بحران‌های اقتصادی چند سال اخیر همواره به موضوع دام و نهاده‌های دامی می‌رسیم که در اثر تحریم و معطلی در گمرک، کشور را ماه‌ها در فشار قرار می‌دهد؛ در حالی‌ که با چند تغییر ساده می‌توان نیاز داخلی کشور به ذرت، سویا و… را مرتفع کرد تا در صدر بزرگ‌ترین وارد کننده‌های ذرت از آمریکا نباشیم. حاشیه چند صد میلیون نفری همسایگان بهترین بهانه برای توسعه کشاورزی و البته دیپلماسی کشاورزی است.
  5. ۷. این یادداشت را با سخنی از وصیت‌نامه سردار دل‌ها به پایان می‌رسانیم که خطاب به مسئولین فرمودند و به‌ویژه همراهان رئیس‌جمهور منتخب باید مکرر به آن توجه کنند:

«در دوره حاکمیت خود و در هر مسئولیتی که هستید، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانید. خدمتگزاری واقعی و توسعه‌گر ارزش‌ها باشید، نه با توجیهات واهی ارزش‌ها را بایکوت کنید… مسئولین همانند پدران جامعه می‌بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آراءیاحساسی زودگذر از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند.»

03ژانویه/21

نوکری مردم؛ بی‌منّت و بی‌غرور

سید می‌گفت: «شب عرفه دم سحر خواب دیدم با بچه‌های خانه طلاب داریم پیکر حضرت علی‌اکبر حسین«ع» را دور حرم حضرت معصومه«س» طواف می‌دهیم. یکی از بچه‌های قدیمی‌تر هم فراز آخر زیارت عاشورا را می‌خواند، که: « وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْن…» بعد هم پیکر سالم پسر شهید ارباب را به سمت مردم بردیم و همه به سمت بدن هجوم آوردند و من از خواب بیدار شدم.»

یکی از تفریحات بچه‌ها، تعریف خواب‌های باحالی است که می‌بینند. روح‌الله خوشش نمی‌آید و می‌گوید: «خواب چیه؟ کارتون‌ رو بکنین.» محسن هم یک بار بعد از اینکه یکی خوابش را تعریف کرد، به شوخی گفت: «شماها از بس می‌خوابین هی خواب می‌بینین. یه کم کار کنین.» من هم بدم نمی‌آید خواب‌های باحال بچه‌ها را بشنوم، اما یک چیز برایم جالب است و آن اینکه خیلی وقت‌ها بچه‌ها درباره جمع خواب می‌بینند نه فقط شخص خودشان.

شاید خیلی‌ها ارزش جمع را ندانند، اما کسانی که می‌خواهند کاری برای کمک به رهبر معظم انقلاب و انقلاب بکنند می‌فهمند چقدر داشتن جمع مهم است. یکی از لوازم اینکه متصل به «فتیان بنی هاشم» باشیم همین داشتن جماعت است. جمع یعنی قدرت مقدس یداللهی که مع‌الجماعه است و به ما توان برداشتن بارهای ولی خدا را می‌دهد و به ما مدد می‌دهد که رابط امام و امت جامعه باشیم. مثل این ‌بار حین مباحثه سخنرانی اخیر آقا در خانه طلاب. شاید اگر تنها بودم و سخنان آقا را می‌خواندم فقط دلم می‌سوخت که چرا هیچ غلطی نمی‌کنم و چقدر رهبرم غریب است که هر چه می‌گوید، توصیه می‌کند، درخواست می‌کند، دستور می‌دهد که موج دوم را به پا کنید، کسی حرکت نمی‌کند و من هم به‌تنهایی کاری از دستم بر نمی‌آید.

اما بین بچه‌های خانه طلاب وقتی جملات رهبری را مرور می‌کردیم، این عزم جمعی و اینکه ما می‌توانیم کاری انجام بدهیم احساس می‌شد. مهدی می‌گفت: «دوباره باید بیائیم پای کار. آقا دستور داده. نباید زمین بمونه.» حسین می‌گفت: «وقتی امام دستور حفظ جزایر مجنون رو داد، حال فرماندهان و حتی مجروحین دیدنی بود که نذارن دستور امام زمین بمونه.» فرهاد گفت: «کارهامونو به این سمت سوق می‌دیم.» علی گفت: «باید جلسات اندیشه‌ورزی برای طراحی سبک اقداماتمون‌ راه بندازیم.» همه احساس می‌کردند وقتی جمعی داریم یعنی قدرتی داریم و راحت می‌توانیم خودمان را با دستورهای رهبر معظم سازگار هماهنگ و عملیات کنیم.

رفاقت امروز فقط لذت جوانی و طعم خوشی از مزه‌های زندگی نیست. رفاقت امروز یک وظیفه است برای برداشتن بارهای انقلاب. باید رفیق باشیم و تشکیلات داشته باشیم، والا همیشه تماشاچی خواهیم بود. ما تجربه‌های زیادی در کار جهادی داشتیم، اما در ایام کرونا وضعیت فرق می‌کرد. اولین بار نامه‌ای به مسئول علوم پزشکی قم نوشتیم. روزهای اولی بود که کشور درگیر کرونا شده بود.

 

حضور محترم دکتر قدیر (زید عزه)

رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم

سلام علیکم

با احترام فراوان به استحضار می‌رساند. «خانه طلاب جوان قم» با توجه به مشکلات پیش آمده برای مردم غیور، مقاوم و مظلوم این شهر مقدس و با توجه به احتمال نیاز مجموعه‌های پزشکی در بیمارستان‌ها در امر رسیدگی و پرستاری از بیماران قرنطینه شده و یا کمک به پخش اقلام بهداشتی و یا هر کمک دیگری، آماده هر گونه همکاری و خدمت‌رسانی است. یاری‌رسانی به بیماران تکلیفی الهی است که امیدواریم با موافقت جنابعالی امکان این توفیق برای این مجموعه فراهم شود.

از خداوند متعال توفیق روز افزون شما و همکاران پر تلاشتان را در این جهاد مقدس مسئلت داریم.

و من الله التوفیق

خانه طلاب جوان قم

 

با آغوش باز پذیرفتندمان. وارد بیمارستان‌ها شدیم و کار شروع شد.

یک روز بعد از کار خسته و کوفته به قرارگاه برگشتم و دیدم رفقا در یکی از اتاق‌ها جمع شده‌اند. نگاه کردم و دیدم پیرمردی با محاسن سفید و لبخندی بر چهره بین جوان‌ها نشسته است. آقای محمدی‌ عراقی، نماینده حضرت آقا بود. من که در بیمارستان بیمارانی با سن و سال بالا زیاد دیده‌ام، در این شرایط، موقعی که به پیرمردها می‌رسم نمی‌توانم نگرانی‌ام را به آنها منتقل نکنم، اما در آن جلسه چیزی نگفتم. حاج آقا گفت: «من اومدم سلام آقا و مراتب تشکرشون رو از شما طلبه‌ها و جهادی‌ها بهتون برسونم.»

شاید برای شما مهم نباشد، ولی برای طلبه‌هایی که دار و ندارشان لبخند رضایت آقا و خوشنودی ایشان است این خبر یعنی شعفی که آن را با دنیا نمی‌شود عوض کرد. مسئول قرارگاه به من اشاره کرد و به حاج آقا گفت: «ایشون در بیمارستان‌ها حضور داشته.» حاج آقا با نگاهی محبت‌آمیز رو کرد به من و پرسید: «آشیخ چه خبر؟»

دو خاطره را برای ایشان تعریف کردم .یکی خاطره جوان لاتی بود که بستری شده بود و داد می‌زد و فحش می‌داد که لوله‌ها را از بدنش باز کنند. رفتم جلو و پرسیدم: «گفتم کاری داری برادر؟» با اینکه لباس طلبگی هم نداشتم نگاهی کرد و با احترام گفت: «نه حاج آقا! مشکل خاصی نیست.» این خاطره را که گفتم همه خندیدند.

خاطره دوم هم خاطره بیماری بود که نفسش سخت بالا می‌آمد، اما بعد از چند بار نفس نفس زدن، دستش را بالا می‌آورد و خدا را شکر می‌کرد.

آقای محمدی متأثر شد. از فرصت استفاده کردم و گفتم: «حاج آقا! مراقب خودتون باشین. خطر این بیماری برای سن و سال شما بیشتره.» با لبخند گفت: «نگران نباشین. من بادمجون بم هستم. جنگ هم رفتم و چیزی‌ام نشد.»

آخر جلسه بچه‌ها گفتند دو خط روضه بخوانیم و روضه حضرت رقیه«س» را خوانده شد. همه انگار منتظر بودند به بهانه‌ای گریه کنند. شب خوبی بود.

یک ماه گذشت و رفقای خانه طلاب احساس کردند می‌توانند نگرش پر از اعتماد به‌ نفس را بیشتر در جامعه پمپاژ کنند. این بود که این نامه را به جناب ظریف وزیر خارجه نوشتند:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

هو الذی خلقکم من نفس واحده (اعراف/١٨٩)

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

خدمت وزیر محترم خارجه جمهوری اسلامی ایران

جناب اقای دکتر ظریف

با سلام و احترام

با توجه به عدم رسیدگی مناسب به سالمندان و نیازمندان مبتلا به کرونا در آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی، به حکم وظیفه انسانی بر خود لازم می‌دانیم که به یاری این دسته از بیماران اقدام کنیم و از هرگونه کمکی در جهت نجات جان آفریدگان آفریدگار مهربان دریغ نورزیم.

بدین منظور با توجه به تجربه موفق نظام سلامت کشور و گروه‌های جهادی مردمی در مهار و درمان بیماری کرونا از جنابعالی تقاضا داریم تا شرایط اعزام طلاب جهادی برای همراهی و کمک به بهبود این بیماران یا دعوت از این بیماران جهت مداوا در داخل کشور یا هر نوع اقدامی جهت کمک به این عزیزان را که صلاح می‌دانید، فراهم نمایید.

پیشاپیش از زحماتتان متشکریم.

 

خبر کوتاه بود: خانه طلاب جوان در نامه‌ای به دکتر ظریف آمادگی خود را برای پرستاری و مراقبت از نیازمندان و سالمندان اروپایی و آمریکایی ابراز کرد.

به‌محض اعلام این خبر، رسانه‌های خارجی و عواملشان سر و صدا راه انداختند؛ چون این نامه موضع منفعلانه را به رویکرد فعال تبدیل می‌کرد و ذهنیت بسیاری از خودحقیرپندارها و غرب‌پرستان داخلی به چالش کشیده می‌شد و نشان می‌داد که حرکت خانه طلاب صرفاً یک کار خیریه‌ای عادی نیست، بلکه این جمع تلاش می‌کند تا در صحنه درگیری با طاغوت نیز تأثیرگذاری کلان داشته باشد. نکته جالب این است که این اتفاق دقیقاً در موج دوم کرونا هم برای خانه طلاب افتاد. به‌محض آنکه این جمع اعلام کرد می‌خواهد در موج دوم کرونا هم به بیمارستان‌ها برود و مراسم دهه محرم را در کنار بیماران برگزار کند، بی‌بی‌سی و ایندیپندنت و مسیح علی‌نژاد و من و تو و … این حرکت طلاب را به چشم آوردند و هیاهو کردند. این یعنی به اندازه خود توانسته بودیم به طاغوت زمان و ابزار رسانه‌ای‌اش ضربه وارد کنیم.

طلاب جوان در شرایط کرونائی، برای کاهش فشارهای اقتصادی دشمن بر مردم به فکر یک حرکت اجتماعی و خدمات‌رسانی جدی افتادند. انقلابی‌گری به معنی نق زدن و بذر ناامیدی پراکندن و سیاه‌نمایی و تهمت و تحریف نیست، بلکه انقلابی‌گری یعنی خدمت و در میان میدان بودن.

در عین حال بلایا و گرفتاری‌ها فرصتی را فراهم می‌کنند که انسان‌ها در پی همه امور و دردها و بلکه درمان‌ها و کادر پزشکی و مدیران و … ، او را ببینند و او را بیابند. خود این توجه اساس فتح و گشایش است و در شرایط عادی کمتر رخ می‌دهد. این حقیقتی است که همه می‌دانیم، ولی حواسما‌ن نیست. شاید این همان لطافت و رحمت پنهان در دل مشکلات باشد. خدا رحمت کند سردار شهید را که رحمت پنهان در بلایا را بیشتر از رحمت در آسایش‌ها می‌دانست. حضرت امام هم مصیبت‌ها و بلایا را مظهر رحمت می‌دانند: « یا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ المخْرَجُ إلى رَوْحِ الفَرَج…»

دعای هفتم صحیفه سجادیه را که رهبری به خواندنش توصیه کردند، ببینید. سراسر بیان این حقیقت است که تو همه کاره‌ عالم هستی. یقین دارم که اگر این نکته باور همه ما شود، رویین‌تن می‌شویم. اینک زمانه شکل‌گیری چنین باوری است که اساس قیام انسان‌هاست، یعنی زمانه خیزش مردم عالم.

نصرت امام مدد به رهبری و مدد به مردم است.

امسال شاید بیش از هر زمان دیگری باید روضه کاری‌ترین، عمیق‌ترین و کهنه‌ترین زخمی را که بر دل اباعبدالله«ع» مانده بود، یعنی زخم کمک مؤمنانه را بخوانیم. زخمی که همه زخم‌های دیگر را معنا می‌کرد. زخم درد مردم.

یادم می‌آید روزهای اول تازه می‌خواستم با بیمارها رفیق بشوم. وارد اتاقی شدم که همه پیرمرد بودند. تا وارد شدم یکی‌ از آنها صدا زد: «آقا! بیا اینجا.» کنار تختش رفتم. گفت: «اون کتابا رو از کنار پنجره ور دار بذار کنار تخت اون آقا.»

منظورش از «اون آقا» پیرمرد دیگری بود که روی تخت کناری دراز کشیده بود. این یکی می‌خواست همه وسایل همان‌جایی باشند که دوست ‌داشت. گفتم: «چشم». کتاب‌ها را برداشتم و کنار تخت «اون آقا» گذاشتم. پیرمرد دیگری چشم‌هایش را باز کرد و گفت: «بیا اینجا جوون!» رفتم کنار تختش. گفت: «کیسه سوند مرا خالی می‌کنی؟ خیلی پر شده.»

نگاهی به کیسه سوند انداختم که پر از ادرار بود. کمی سختم بود، چون تا آن موقع از این کارها نکرده بودم. چیزی نگفتم و رفتم و ظرفی را آوردم و ادرار داخل کیسه را در آن خالی کردم و بردم و در دستشویی ریختم. بوی ادرار داشت حالم را به هم می‌زد.

دستکشم را عوض کردم و دست‌هایم را چند بار شستم و برگشتم. کنار یکی از تخت‌ها پیرمردی ایستاده بود و مثل پروانه دور و بر تخت پیرمرد دیگری که سنش بالاتر بود می‌چرخید و خدمت می‌کرد. پسرش بود که حدود پنجاه سال سن داشت. پدرش هم حدود هفتاد هشتاد ساله بود. صحنه جذابی بود.

وارد اتاق که شدم دوباره پیرمرد اولی صدایم زد. خنده‌ا‌م گرفته بود. رسماً در اتاق پیرمردها گیر افتاده بودم. رفتم و گفتم: «جانم حاج آقا!» گفت: «جوون! یه خواهش دارم، نه نگو.» گفتم: «جانم؟» گفت: «این آب میوه را باز کن و بخور. خواهش می‌کنم.» من که هنوز بوی ادرار در مشامم بود نمی‌توانستم چیزی بخورم.» گفتم: «آخه الان میل ندارم. اجازه بدین می‌گیرم، بعداً می‌خورم.» راضی شد. محبتش شرمنده‌ام می‌کرد.

اجازه بدهید اعترافی بکنم. اوایل از اینکه خدمت می‌کردم به خود می‌بالیدم و تصور می‌کردم کارم خیلی درست است. یک طلبه و این ‌همه خدمت! صد آفرین به من! من واقعاً چقدر خوبم. اما برخورد پیرمردها و صحنه مراقبت پسر از پدر پیرش مثل سیلی به صورتم خورد و مرا به هوش آورد.

هنوز در بهت بودم که پیرمردی افغانستانی با همسرش وارد اتاق شدند. مرد باید بستری می‌شد و خانمش اصرار داشت که کنارش باشد. حضور در آن اتاق برای پیرزن سخت بود. ولی آمده بود کمک کند. همه چیز مثل یک کلاس درس بود: یک درس طلبگی جدید.

آشیخ! آقای طلبه! نوکری مردم باید بر بستر عشق سوار شود، بی‌منت و بی‌غرور تا یک وقت احساس نکنی کسی هستی و کاری کرده‌ای. تو هیچی. اگر عاشقانه پای کار بودی، این هیچ بودن و بهانه‌گیری‌های این و آن و خدمت به آنها اذیتت نمی‌کند.

به پیرزن اصرار کردم که برگردد و گفتم: «مادرجان! من اینجا هستم. کمک می‌کنم.»

پیرمرد وقتی اصرار مرا دید، او هم به همسرش اصرار کرد و بالاخره او را راضی‌ کردیم که به خانه برگردد.

خانه طلاب جوان و هزار طلبه و شیخ و عالم باید سر خم کنند در مقابل عشق و صبر و استقامت این مردم.

29جولای/20

هفت مطالبه راهبردی از مجلس یازدهم

چکیده

به‌یقین از مهم‌ترین نمونه‌ها و عرصه‌های اقتدار ایران اسلامی، برخورداری از یک مجلس قوی و عملکرد آن در پرتو مشاوره‌های کارشناسانه و عمل به آموزه‌های اسلامی است. مجلس یازدهم شورای اسلامی با توجه به شرایط پیش‌آمده در سال شهادت حاج قاسم سلیمانی می‌تواند و می‌بایست متفاوت باشد. در این راستا هفت راهبرد بنیادین به‌صورت کتابخانه‌ای و با روش تحلیل محتوا از بیانات رهبر فرزانه انقلاب استخراج شده که در جای خود برای مطالبات مردمی، حائز اهمیت و برای مسئولان و به‌ویژه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، کلید حل مشکلات کشور به شمار می‌آید.

 

مقدمه

مجلس شورای اسلامی همواره با فراز و فرودهایی همراه بوده و مطالبه از مجلس به ‌تناسب زمان و شرایطش منحصربه‌فرد است، زیرا «قوه‌ مقننه تهیه‌کننده‌ نرم‌افزار حرکت عظیم نظام اسلامی است»؛(۱) اما مجلس یازدهم با توجه به اتفاق‌های سال ۱۳۹۸ و پیش‌بینی‌های فراروی کشور می‌تواند شگفتی‌ساز باشد. مقام معظم رهبری در زمستان این سال بارها از رمز جدید «قوی شویم» برای پیشرفت ایران اسلامی رونمایی کردند؛ زیرا باید «قوی بشویم تا جنگ نشود. باید قوی بشویم تا تهدید دشمن تمام بشود.»؛(۲) به‌یقین «یکی از مصادیق قوی شدن همین است که یک مجلس قوی داشته باشیم.»(۳)

در این نوشتار به‌طور اجمال فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی را طی ۱۶ سال اخیر درباره مجلس شورای اسلامی مرور می‌کنیم تا مهم‌ترین مطالبات ایشان برای داشتن یک مجلس قوی فهرست شوند. البته انتظارات و مطالبات بسیاری را از رهنمودهای ایشان می‌توان استخراج کرد، ولی در این نوشتار بر مهم‌ترین آنها در قالب هفت راهبرد پرتکرار و محوری تمرکز می‌شود که برای مردم، مجلس و نمایندگان دوره یازدهم گره‌گشا خواهد بود:

۱٫ هدایت دولت

یاری دولت و همراهی آن در گذر از وضع موجود به وضع مطلوب، بدون تلاش مجلس همگام، ولی مراقب میسر نیست، «مجلسی که با وضع قوانین لازم، با هدایت دولت‌ها به سمت مطلوب، بتواند کشور را در مقابل توطئه‌های دشمن مصونیّت ببخشد؛ یک مجلس قوی این ‌جوری است.»(۴) اما ممکن است سئوال شود که معنای هدایتگری دولت چیست؟ یعنی مجلس در امور اجرایی دخالت کند؟! حضرت آقا پاسخ داده‌اند، «مجلس تعیین‌کننده مسیر است. مسیر را معیّن می‌کند. دولت‌ها موظّفند و مجبورند طبق قانون در این مسیر و روی این ریل حرکت کنند.»(۵)

معظم‌له در زمانی دیگر از نمایندگان دو فعالیت مهم یعنی ریل‌گذاری با قانون و نظارت با تحقیق و تفحص را مطالبه می‌کنند، «شما اولاً حرکت دولت را ریل‌گذاری می‌کنید، بعد با اختیاراتی که قانون اساسی به شما داده – که از جمله‌اش تحقیق و تفحّص است که در قانون اساسی تصریح ‌شده – می‌توانید تضمین کنید که این حرکت انجام شود. صرف توصیه نیست. طبق قانون می‌توانید دنبال، تحقیق و تفحّص کنید. هیچ منافاتی هم با همکاری با دولت ندارد. اعتقاد بنده این است و همیشه عقیده‌ام در همه‌ دولت‌ها این بوده که مجلس باید با دولت همکاری کند؛ امّا این همکاری به معنای گذشت از حقوق مجلس نیست. بایستی حقّ‌تان را استیفاء کنید. باید تحقیق، تفحّص و مؤاخذه کنید که چرا نشد؟ چرا کم شد؟ چرا جور دیگر شد؟ این فرصت بسیار مهمّی است. این را قدر بدانید.»(۶)

در این صورت می‌توان امیدوار بود که مشکلات کشور به‌خصوص اقتصادی حل شود، زیرا، «مردم مجلسی می‌خواهند که برای اقتصاد درون‌زا، به معنای واقعی کلمه وقت‌گذاری و ریل‌گذاری کند و دولت موظّف بشود بر اساس این حرکت بکند. آنچه مردم می‌خواهند اینهاست.»(۷)

پیگیری قوانین ابلاغ‌شده و پایش در اجرای بهینه آنها به عهده مجلس است، «رئیس محترم مجلس چندی پیش گفتند که فلان قانون را دو سال است که فلان دستگاه اجرا نکرده. سئوال بنده این است که خب در این دو سال شما که در مجلس هستید، چه ‌کار کردید؟ [اگر] او اجرا نکرد، شما باید دنبال بکنید… مسئله‌ پیگیری قوانین هم به نظر ما مسئله‌ بسیار مهمّی است که بایستی انجام شود.»(۸)

سرزندگی مجلس شورای اسلامی در بهره‌گیری از دو راهکار تقنین و نظارت وقتی گره‌گشا و کارآمد است که به‌موقع باشد، «مجلس زنده، مجلسی است که به‌وقت، به‌هنگام و درست قانون می‌گذارد؛ نظارت می‌کند و در مسائل کشور و در مسائل منطقه حضور دارد»(۹) البته این وظیفه مجلس در قانون‌گذاری و تحقیق و تفحص باید با قاطعیت و با رویکرد اصلاحی همراه باشد، «مجلس باید به وظائفی که نسبت به دولت دارد، سختگیرانه، منتهی خیرخواهانه عمل کند.»(۱۰)

۲٫ فسادگریز و فسادستیز

مجلسی کارآمد است که نمایندگانش دندان طمع به نهادها، دستگاه‌ها و به‌ویژه قوه مجریه را کشیده باشند؛ در غیر این صورت خود و به‌تبع، مجلس را وابسته و وامدار می‌کنند. از این ‌رو بایسته است که نمایندگان، «چشم و دل حریص به مال دنیا نداشته باشند؛ چشم و دل‌شان سیر باشد… آن‌ کسانی که چشم‌شان به این است که بتوانند نماینده بشوند، بعد تأثیر بگذارند در وضع اداره‌ بعضی از جاها ـ این را بردار، آن را بگذارـ این را یک مطمعی قرار بدهند برای مسائل مالی! این‌جوری نباید باشد.»(۱۱)

نمایندگانی که برای خود کیسه ندوخته باشند می‌توانند کیسه‌های سوراخ جامعه را ترمیم کنند و مشکلات کشور را به سامان برسانند، «در میان‌ گرفتاری‌ها و مشکلات‌ عمومی‌، شناخت‌ فوریت‌ها و اولویت‌ها… مشکلات‌ عمومی‌تر، محسوس‌تر، مرارت‌بارتر را باید جست‌ و به‌ رفع‌ آنها همت‌ گماشت‌: مسئله‌ی اشتغال‌، مسئله‌‌ ارزش‌ پول‌ ملی‌، مسئله‌ امنیت‌، مسئله‌ گرانی‌ و…»(۱۲)

نمایندگان می‌توانند مظهر فسادگرایی باشند و جامعه را آلوده کنند و می‌توانند فسادستیز باشند و با وضع قوانین مربوط، زمینه‌های ناهنجاری‌ها را بخشکانند یا کاهش دهند. به‌یقین نماینده‌ای که اندک آلودگی داشته باشد نمی‌تواند خود را مصون کند و یا در برابر تقاضای مفسدان بایستاد، «باید با فساد مبارزه‌ جدی کرد. یک‌پایه‌ مبارزه، شمایید. آن روزی که بنده مسئله‌ مبارزه‌ با فساد را گفتم، توقعم این بود که مجلس شورای اسلامی سینه سپر کند و جلو بیاید و در این میدان حرکت کند تا ما دیگر احتیاج نداشته باشیم دنبال کنیم؛ اما متأسفانه این ‌طور نشد… شما بکنید. البته…، با دستمال کثیف نمی‌شود شیشه را تمیز کرد. اگر انسان بخواهد با فساد مبارزه کند، باید در درجه‌ اول مراقب باشد که فساد دامن خودش را نگیرد. داخل خودتان و درون مجلس مراقب باشید. دست، دامن، زبان و چشم‌پاک خواهد توانست در حوزه‌ اقتدار وسیعی که شما دارید، همه‌چیز را پاک کند.»(۱۳) از این ‌رو، «مجلس شورای اسلامی باید مرکز مبارزه‌ با فساد باشد.»(۱۴)

 

۳٫ مرکز ثقل

مجلس به دلایلی باید خود را محور و حلال مشکلات کشور بداند. از جمله اینکه برآیند انتخاب مستقیم مردم است و نمایندگانش با نیازمندی‌های آنان آشنا هستند و در عین‌ حال قدرت قانون‌گذاری دارد. اساساً همه آحاد اجتماع، به‌ویژه نمایندگان باید این نکته انگیزشی را که برگرفته از آموزه‌های اعتقادی ماست سرلوحه تلاش‌های     تقنینی خود قرار دهند. اینکه، «هرکدام در هر نقطه‌ای که قرار دارید، همان نقطه را اصل و مرکز بدانید.»(۱۵) نکته حائز اهمیت این است ‌که مجلس شورای اسلامی بر خلاف سایر نهادهای حکومتی، می‌تواند در همه عرصه‌ها و زوایای موردنیاز جامعه ورود کند، «یک مجلس صالح و سالم و قوی می‌تواند بر عملکرد همه‌ دستگاه‌های کشور اثر بگذارد.»(۱۶)

 

.۴انقلابی و شجاعانه، ولی مدبرانه و عاقلانه

مجلسی قوی و کارآمد است که نمایندگانش، «انقلابی باشند و واقعاً به معنای واقعی کلمه، دل به انقلاب داده باشند و انقلاب را به معنای واقعی کلمه پذیرفته باشند. بعد هم شجاع باشند. آن نماینده‌ای که از حرف زدن علیه فلان قدرت خارجی هم می‌ترسد، لایق این نیست که بیاید و مردم ایران را با این عزّت و شجاعت نمایندگی کند… چون هیچ کاری با ترس‌ و لرز و خوف و هراس پیش نخواهد رفت. باید شجاعانه، البتّه مدبّرانه و عاقلانه عمل کرد.»(۱۷)

شاید بتوان ویژگی‌های یک مجلس انقلابی و شجاع اهل تدبیر و تعقل را این‌گونه جمع‌بندی کرد:

«مجلس متدیّن، متعهّد و شجاعی که فریب ترفند دشمن را نخورد؛ مجلسی که به عزّت و استقلال ملّی اهمیت بدهد و آن را پایمال نکند و در مقابل طمع‌ورزی و زیاده‌خواهی استکبار و  قدرت‌هایی که دست‌شان از ایران کوتاه شده است و تلاش می‌کنند دوباره برگردند و زمام قدرت را در این کشور در دست بگیرند، بایستد.»(۱۸)

 

۵٫ جهادی و عدالت مدار همه‌جانبه

نمایندگان عمدتاً از مدیران میانی جامعه هستند که هر یک کوله‌باری از تجربه و سابقه فعالیت دارند که اگر این تجارب را با روحیه برگرفته از دفاع مقدس و عدالت‌خواهی توأم کنند، باعث تحولات جدی در حوزه‌های مورد نیاز جامعه خواهند شد. از این‌ رو برای ایجاد تغییرات بنیادین و سریع ضروری است که نمایندگان، «روحیه‌ جهادی داشته باشند؛ شب و روز نشناسند. کارآمد باشند؛ به معنی واقعی کلمه طرفدار عدالت باشند. کشور ما به عدالت احتیاج دارد، … هم عدالت اقتصادی، هم عدالت حقوقی، هم عدالت سیاسی؛ در همه‌ زمینه‌ها عدالت باید وجود داشته باشد.»(۱۹)

 

۶٫ مقابله‌گر

زنده‌بودن و پویایی مجلس تنها در حوزه داخلی و تدبیر امور معیشتی و تقنینی نیست، بلکه حضور در عرصه سیاست خارجی و دشمن‌شناسی و ستیز با برنامه‌های گوناگون آنها در جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی ایران نیز مهم است. مگر می‌توان نسبت به فعالیت‌های خصمانه دشمنان ملت بی‌توجه بود؟

«کنگره‌ آمریکا ـ این آمار جالبی است ـ در سال‌های ۹۶ و ۹۷، ۲۲۶ طرح و لایحه علیه جمهوری اسلامی، تصویب یا ارائه کرده است. ۲۲۶ طرح ضدیت و خباثت علیه جمهوری اسلامی. شرارت است دیگر. البتّه اینجا من یک گله‌ای هم از مجلس خودمان بکنم. مجلس شورای اسلامی خودمان چند طرح و لایحه در مقابل خباثت‌های آمریکا ارائه یا تصویب کرده‌ است؟»(۲۰)

متأسفانه مواضع برخی از نمایندگان در دوره‌های قبل هماهنگ با سیاست‌های دشمنان بوده است. اگرچه برخی از آنان به اردوگاه غرب پناه بردند و از نزدیک به آنان علیه ملت ایران مشاوره می‌دهند، ولی اساساً، «مجلس می‌تواند حافظ امنیت ملی و سدّ مستحکمی در برابر تعرّض دشمنان و طمع‌ورزی بیگانگان باشد.»(۲۱)

 

۷٫ عملکرد شورایی و اسلامی نه اپوزیسیونی

ساختارِ «مجلس شورای اسلامی هم شورا و هم اسلامی است. هم انتخاب مردم است، هم جهت‌گیری اسلامی دارد که در اصول متعدد قانون اساسی و در سوگند نمایندگی آشکار است. این الگو بی‌نظیر است.»(۲۲) از این ‌رو هم باید شورایی عمل و هم بر اساس موازین اسلامی قانون وضع کند.

متأسفانه در سال‌های اخیر برخی از نمایندگان، مجلس را با حزب و جناح خود یا حتی با اپوزیسیون اشتباه گرفته و خواسته یا ناخواسته باعث تضعیف نظامی شده‌اند که مردم برایش خون‌ها نثار کردند، «پارلمان جزو نظام و برای تکمیل آن است. پارلمان جای حضور مخالفان نظام نیست که عدّه‌ای بگویند ما از طریق وارد شدن به مجلس شورای اسلامی با قانون اساسی یا با نظام جمهوری اسلامی مبارزه می‌کنیم! این در همه جای دنیا کاملاً غیرمنطقی و غلط است. شما هیچ جای دنیا را نمی‌بینید که در پارلمان با نظام مخالفت کنند. البته با دولت‌ها مخالفت و استیضاح می‌کنند. پایین می‌کشند، بالا می‌برند؛ اما هیچ پارلمانی با ساختار نظام سیاسی مخالفت نمی‌کند؛ چون پارلمان جزو ساختار نظام است و معنی ندارد که مخالفت کند. البته در مجلس شورای اسلامی مثل همه‌ پارلمان‌های دیگر گروه‌های مختلف ـ به‌قول خودشان فراکسیون‌های مختلف ـ حضور دارند که برنامه‌ها و مذاق‌های گوناگونی دارند که باید هم باشد و مجلس جای مناقشات پر شور مستدل و سیاسی و کارشناسی است. باید خیلی پر شور بحث و مناقشه کنند؛ اما با استدلال برنامه‌های‌شان را به ‌طرف مقابل خود بقبولانند و آنها را قانع کنند.»(۲۳)

 

۸٫ مایه آرامش

«مجلس مایه آرامش برای مردم است؛ مایه تشتّت آراءِ مردم و مایه تشنّج نیست.»،(۲۴) «مجلس جای گفت‌وگوی حکیمانه و خردمندانه است.»(۲۵) نه این ‌که، «وسط صحبتی، وسط حرفی، پرخاشگرانه صدا را بلند کنند و حرف بزنند. از روی لجاجت و ستیزه‌گری و مخالفت با فلان زید یا فلان جریان یا فلان گروه اظهارنظر کنند. این درست نیست. حرف زدن بر اساس لجاجت و زورآزمائى شخصی و جناحی و اینها نباید باشد.»(۲۶) بلکه، «حفظ فضای و محبت و همکاری و همدلی، جزو اولویت‌های قطعی مجلس است.»(۲۷)

بنابراین اگر مجلس به جای اینکه کانون حل امور کشور و مردم، مکان تشنج و ناآرامی باشد، نخواهد توانست امور جامعه را در پرتو آرامش حل کند، لذا مشکلات را به بدنه اجتماع تزریق می‌کند، «اگر در مجلس تشنّج به وجود بیاید، این تشنّج روی ملّت سرریز می‌شود و در مردم، ولو از لحاظ روانی تشنّج ایجاد می‌کند. اگر در مجلس آرامش باشد، این آرامش بر مردم سرریز پیدا می‌کند. این آرامش خیلی مهم است؛ «هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَهَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادُوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم.»(۲۸)

 

جمع‌بندی

اگرچه نظارت نمایندگان بر خود و مجلس و همچنین ارتباط وثیق با حوزه انتخابیه از فعالیت‌های مهم نمایندگان یک مجلس قوی است، ولی با مطالعه عمیق در شرح وظایف نمایندگان و نیازهای روز و همچنین امعان نظر در انتظارات و مطالبات مقام معظم رهبری می‌توان به موضوعاتی راهبردی به شرح ذیل رسید که به‌نحوی همه اولویت‌ها را شامل می‌شوند:

  1. راهبردهای هدایتگری دولت با دو راهکاری که در اختیار مجلس هستند، یعنی قانون‌گذاری و نظارت از طریق تحقیق و تفحص؛
  2. چشم و دل سیر داشتن و فسادگریزی و فسادستیزی نمایندگان؛
  3. مرکز ثقل حل مشکلات کشور بودن؛
  4. انقلابی و شجاعانه، ولی مدبرانه و عاقلانه عمل کردن؛
  5. روحیه جهادی و عدالت مداری همه‌جانبه؛
  6. دشمن‌شناسی و به‌هنگام و به‌وقت با برنامه‌های دشمن مقابله کردن؛
  7. عمل شورایی و اسلامی در کنار مکمل نظام بودن؛

۸٫٫ مایه آرامش مردم بودن؛

این موارد مهم‌ترین درخواست‌های مردم و رهبری از مجلس یازدهم هستند.

 

پی‌نوشت:

  1. بیانات مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) در دیدار با نمایندگان مجلس هشتم: ۲۱/۳/۱۳۸۷٫
  2. بیانات در دیدار با نیروی هوایی: ۱۹/۱۱/۱۳۹۸٫
  3. بیانات در دیدار با مردم تبریز: ۲۹/۱۱/۱۳۹۸٫
  4. همان.
  5. بیانات در دیدار با مردم آذربایجان شرقی : ۲۸/۱۱/۱۳۹۴٫
  6. بیانات در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی: ۱۶/۳/۱۳۹۵٫
  7. بیانات در دیدار با مردم نجف‌آباد: ۵/۱۲/۱۳۹۴٫
  8. بیانات در دیدار با نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی: ۳۰/۳/۱۳۹۷٫
  9. بیانات در دیدار با نمایندگان مجلس نهم: ۲۲/۳/۱۳۹۱ .
  10. دیدار با رئیس‌جمهور و هیات دولت: ۱۴/۶/۱۳۸۶ .
  11. همان.
  12. پیام به مناسبت آغاز به کار ششمین دوره‌ مجلس شورای اسلامی: ۶/۳/۱۳۷۹٫
  13. بیانات در دیدار با نمایندگان مجلس: ۲۷/۳/۱۳۸۳٫
  14. بیانات در دیدار با دانشجویان کرمان: ۱۹/۲/۱۳۸۴٫
  15. بیانات در دیدار با نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران: ۱۹/۱۱/۱۳۹۸٫
  16. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران: ۱۴/۱۱/۱۳۹۰ .
  17. بیانات در دیدار با مردم: ۱۶/۱۱/۱۳۹۸ .
  18. بیانات در دیدار با مردم نجف‌آباد : ۵/۱۲/۱۳۹۴٫

۱۹٫بیانات در دیدار با عموم مردم: ۱۶/۱۱/۱۳۹۸ .

  1. بیانات در دیدار نوروزی با مردم در حرم رضوی: ۱/۱/۱۳۹۸٫
  2. بیانات در دیدار با مردم قزوین: ۲۵/۹/۱۳۸۲ .
  3. بیانات در جمع نمایندگان مجلس: ۲۷/۳/۱۳۸۳ .
  4. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین: ۲۶/۹/۱۳۸۲٫
  5. بیانات در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی: ۷/۳/۱۳۷۶٫
  6. بیانات در دیدار با نمایندگان مجلس نهم: ۲۴/۳/۱۳۹۱٫
  7. بیانات در دیدار با نمایندگان مجلس: ۳/۴/۱۳۸۸٫
  8. همان: ۸/۳/۱۳۸۴٫
  9. بیانات در دیدار با نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی: ۱۶/۳/۱۳۹۵٫