Tag Archives: فساد

29دسامبر/21

راه های مقابله امام سجاد(ع) با فساد در مدینه

مقدمه:

امام سجاد(ع) در ۵ شعبان سال ۳۸  هـ ق در مدینه به دنیا آمد. عصر آن حضرت از جهات مختلفی بدترین دوران بود. از سوی حاکمان جور، شدیدترین فشارهای جسمی و روانی برحضرت وارد می‌شد و از نظر فرهنگی ارزش‌های اسلامی یا سقوط کرده و یا به نازل‌ترین حد خود رسیده بود. (۱) حتی «برخی از بنی هاشم» نماز خواندن را نمی‌دانستند و از اصول حج و دیگر دستورات دینی نیز بی‌خبر بودند. فساد به‌گونه‌ای بود که «حسن بصری» می‌گوید: «اگر پیغمبر(ص) دوباره بازگردد، از میان آنچه تعلیم داده است، جز «قبله» را نخواهد یافت.»(۲)

باید از فعالیت‌های فرهنگی امام سجاد(ع) برای احیای اسلام به‌عنوان هنری بزرگ و معجزه‌ای شگرف یاد کرد. امام با تربیت صدها شاگرد در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی و همچنین خرید چندین هزار غلام و کنیز و تربیت و آزاد کردن آنان به آگاهی‌بخشی مردم پرداخت و سنت‌های از دست رفته پیغمبر(ص) را زنده کرد.(۳)

برای درک فعالیت‌های کارساز و بسیار مهم امام سجاد(ع) لازم است به صورت اختصار حاکمان ستمگر دوران حضرت را بشناسیم تا بدانیم حضرت در چه اختناق سهمگینی به سر می‌برده است.

یکم) یزید بن معاویه

چهار سال نخست امامت امام سجاد(ع) همزمان با حکومت یزید بن معاویه است که چهره او بر کسی پوشیده نیست. او نخستین حاکم اسلامی است که در ملاء عام شراب می‌خورد و علناً به کارهای زشت و خلاف عفت می‌پرداخت.(۴). او در اولین سال حکومتش «امام حسین(ع)» را به شهادت رساند و اهل‌بیتش را اسیرکرد و در سال دوم سلطنتش ساکنان «مدینه» را قتل عام کرد و دست به پست‌ترین جنایات زد و در آخرین روزهای حکومتش خانه خدا را به آتش کشید.(۵)

دوم) عبدالله بن زبیر

او مردی زاهدنما، تندخو، بی‌رحم، بخیل و بسیار ریاست‌خواه بود. برای ریاست‌طلبی برادر خود «عمرو بن زبیر» را کشت.(۶) او می‌گفت: «چهل سال است که کینه «بنی هاشم» را در دل پنهان داشته‌ام و امروز می‌خواهم انتقام بگیرم.» او «عبدالله بن عباس» را به طائف تبعید و «محمد حنفیه»، عبدالله بن عباس و ۲۴ نفر از بنی‌هاشم را در حجره زمزم (دره‌ای در مکه) زندانی کرد و هیزم فراوانی در اطراف آنان چید و قسم یاد کرد که اگر بیعت نکنند، آنها را خواهد سوزاند…(۷)

سوم) عبدالملک بن مروان

در دشمنی مروان و خاندان او نسبت به اه‌لبیت(ع) نیز جای بحث و استدلال نیست. «عبدالملک» حکومت عراق را به حجاج بن یوسف ثقفی که دشمن‌ترین کارگزار وی نسبت به شیعیان بود سپرد. حجاج نیز شیعیان زیادی از جمله کمیل بن زیاد نخعی، میثم تمار، رشید هجری را به شهادت رساند. زندان‌های حجاج پر بود از شیعیان و بی‌گناهان که گاه به جای طعام به آنان آب سرگین و آهک و نمک می‌خورانیدند.(۸) حجاج مقام عبدالملک مروان را برتر از رسول خدا(ص) می‌دانست.(۹) وی ضمن توهین به قبر و منبر و مسجد آن حضرت، گروهی از صحابه چون «جابر بن عبدالله انصاری»، «سهل ساعدی» و «انس بن مالک» را به منظور خوار کردن، برگردن آنها و یا مانند اهل ذمه بر دستشان با آهن داغ، مهر نهاد.(۱۰)

او در مدت بیست سال در حکومت عراق، یک‌صد و بیست هزار نفر را کشت و نزدیک به همین رقم زندانیان زن و مرد در زندان‌های او بی‌سرپناه و به صورت مخلوط و عریان حبس بودند. مسعودی می‌نویسد: «علی بن الحسین(ع) امامت را به‌طور پنهانی و با تقیه شدید و به دورانی بس دشوار عهده‌دار شد.»(۱۱)

 

انحرافات و فساد شدید درمدینه:

علاوه بر شکنجه، کشتار و اختناق، ارزش‌های اسلامی نیز به نازل‌ترین حد خود رسیده بود و فساد در مدینه غوغا می‌کرد.(۱۲) امام صادق(ع) می‌فرماید: «پس از شهادت حسین بن علی(ع)، مردم از دور خاندان پیامبر(ص) پراکنده شدند جز سه نفر: «ابو خالد کابلی»، «یحیی بن ام‌الطویل» و «جبیربن مطعم» کسی باقی نماند و سپس افرادی به آنها افزوده شدند.(۱۳) و خود حضرت سجاد(ع) بارها فرمود: «درکل مکه و مدینه بیست نفر نبودند که ما را دوست بدارند.»(۱۴)

 

نمونه‌هایی از فساد وانحراف در شهر مدینه:

یکم: بی‌نمازی:

۱-محمد بن مسلم زهری می‌گوید: «در شام نزد انس بن مالک رفتم و او را گریان دیدم. وقتی علت را پرسیدم، گفت: از همه آنچه از اسلام فرا گرفتم، تنها نماز مانده بود که به آن دل خوش بودم و اکنون آن نیز از بین رفته است.»(۱۵)

۲-در عصر امام سجاد(ع) حتی «بنی‌هاشم» نماز خواندن را نمی‌دانستند و از اصول حج و دیگر دستورات دینی بی‌خبر بودند.(۱۶) روشن است که وقتی «بنی‌هاشم» یعنی نزدیکان رسول خدا (ص) آن هم در شهر «مدینه» از انجام ساده‌ترین دستورات دینی مثل نماز بی‌اطلاع باشند، حال دیگران معلوم است. البته نزدیکان امام سجاد(ع) چنین نبودند.

دوم: غنا و فحشا:

درمدینه سه شغل خیلی رائج شده بود: آواز خوانی، شراب‌فروشی ومطربی و رقاصی. صدای غنا و لهو و لعب در همه کوچه‌های مدینه شنیده می‌شد و زنان آوازه‌خوان نقش فعالی در آموزش غنا به دختران و پسران و گسترش آوازخوانی و اشاعۀ بی‌بند و باری داشتند.(۱۷)

امام سجاد(ع) درباره وضع زمانش می‌فرماید: «روزگار ما در میان قوم خود، چون روزگار بنی‌اسرائیل در میان فرعونیان است که پسران را می‌کشتند و دختران را زنده به گور می‌کردند. امروز وضع بر ما به‌قدری تنگ و دشوار است که مردم به سبب ناسزاگویی به بزرگ و سالار ما، بر فراز منبرها به دشمنان ما تقرب می‌جویند.»(۱۸)

ج)روش تربیتی حضرت سجاد(ع) برای مقابله با این اوضاع

امام سجاد(ع) مامور به تقیه بودند. از امام باقر(ع) نقل شده که: «پدرم علی بن الحسین پس از شهادت پدرش حسین بن علی(ع)، سیاه چادری در بیابان برپا ساخت و چند سال در این چادر اقامت گزید؛ زیرا دوست نداشت با مردم (بی‌اعتقاد به امامت) معاشرت و دیدار کند. او از همان بیابان که جایگاهش بود، به عراق می‌رفت و پدر و جدش را زیارت می‌کرد و کسی از این عمل او آگاه نمی‌شد.»(۱۹) این اقدام امام سجاد(ع)، او را از اتهام دخالت در قیام بر ضد حکومت نجات داد و نام او در فهرست مخالفان قرار نگرفت. امام(ع) با این عمل از کشته شدن بسیاری از افراد و از بین رفتن حرمت‌های فراوان جلوگیری کرد و برنامه تربیتی خود را به صورت آرام به‌خوبی عملی کرد.(۲۰)

با وضعیت فجیع این عصر، باید از فعالیت های فرهنگی امام سجاد(ع) به عنوان هنری بزرگ و معجزه‌ای شگرف یاد کرد. حضرت در چنین شرایط دشواری تلاش فرهنگی خود را روی چند موضوع متمرکز کرد:

*یکم: دعاو بیان مسائل  اخلاقی و اعتقادی…

آن حضرت با زبان دعا و مناجات که بسیاری از آنان در قالب دعای «ابوحمزه ثمالی» و «صحیفه سجادیه» به جای مانده است، مسائل اسلامی را بیان می‌کرد. صحیفه مشتمل بر موعظه، ارشاد و درس‌های اخلاقی فراوان و مشتمل بر ۵۴ دعاست که دعای بیستم آن دعای «مکارم الاخلاق» و دعای «چهل و هفتم» دعای عرفه از ادعیه مشهور در بین عموم است. صحیفه سجادیه، حقانیت شیعه، حقانیت اهل بیت(ع)، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت و بالاخره یک دوره معارف اسلامى را آموزش مى‌دهد. همین ‌طور رساله حقوقی که از امام چهارم به دست ما رسیده است. علاوه بر اینها  حضرت مناجاتی دارد مشهور به «مناجات انجیلیه» که در برخی از کتب امامیه از جمله در کتاب الصحیفه الثالثه السجادیه تالیف علامه میرزاعبدالله اصفهانی نقل شده است و وجه تسمیه آن این است که فقرات این دعا شبیه اکثر فقرات و مواعظ انجیل است که بر حضرت عیسی(ع) نازل شد و نه انجیلی که اکنون بین نصاری است.

امام(ع) علاوه بر دعا، مردم را با عمل هدایت می‌‌کرد. حضرت گاه در هر شبانه روز بیش از هزار رکعت نماز می‌خواند، به گونه‌ای که تعجب همگان را برمی‌انگیخت. همچنین مناجات و راز و نیازهای سوزناکی که در دل شب و گاه در حضور مردم انجام می‌داد. وقتی به ایشان عرض می‌کردند که شما فرزند رسول خدایید و مقام و موقعیتتان نزد خداوند مشخص است، پس چرا چنین خود را به رنج عبادت می‌افکنید؟ در پاسخ می‌فرمود: «رسول خدا (ص) فرمودند هر چشمی در روز قیامت گریان است، مگر چشمی که از آنچه خداوند حرام کرده، چشم بپوشد.»(۲۱) ‌امام(ع) با اخلاق و سیرۀ عملی خود به همگان نشان داد که ایمان با عمل صالح در هم آمیخته است و بدون کردار نیک و دوری از حرام، ایمانی وجود نخواهد داشت. از سوی دیگر، حضرت بر لزوم عمل و پایبندی به فضایل اخلاقی و انسانی تأکید می‌ورزید.(۲۲)

 

*دوم: تلاش علمی‌

امام سجاد(ع) برای احیای سیرۀ اجداد بزرگوارش، علاوه بر سیرۀ اخلاقی، روش‌های علمی مختلفی را نیز در پیش گرفت که برخی از آنها عبارتند از:‌

  1. ۱. مبارزه با جبرگرایی‌:

امام(ع) با صراحت و قاطعیت، عقیدۀ جبری‌گری را رد می‌کرد. از جمله وقتی یزید کشته شدن امام حسین(ع) را مشیّت و کار خدا معرفی کرد، حضرت فرمود: «پدرم را مردم کشتند (نه خدا).»(۲۳)

به روایت «زهری»، مردی از امام (ع) سئوال کرد: «آیا مصیبت‌ها تقدیر است یا پیامد اعمال؟» امام (ع) فرمود: «قَدَر و عمل به منزلۀ روح و جسم هستند. آگاه باشید که ظالم‌ترین مردم کسی است که ظلمِ ظالم را عدل تلقی کند و عدل هدایت یافته را ظلم بداند.»(۲۴) حضرت با این پاسخ‌ها، اعتقاد به تقدیر محض و جبر را باطل بیان کرد.(۲۵)

 

۲) تربیت شاگردان

حضرت برای رساندن پیام اسلام اصیل به تشکیل حوزۀ درسی عظیمی روی آورد تا بدین وسیله به تربیت عالمانی فرهیخته بپردازد. برخی از این شاگردان چون طاووس یمانی و ثابت بن دینار معروف به ابو حمزۀ ثمالی به مدارج عالی اخلاق و عرفان دست یافتند.(۴۰) برخی مورخین شاگردان ایشان را بیش از ۲۷۰ تن برشمرده‌اند.(۲۶)

  1. نوشتن کتب:

«مناسک حج» یکی از کتب آن حضرت است که فرزندان ایشان نقل کرده‌اند. دیگری رساله حقوق آن حضرت است. عنوان یکی دیگر از آثار آن حضرت، «الجامع فی الفقه» است که ابوحمزه ثمالی آن را نقل کرد. کتاب دیگری که توسط ابوحمزه ثمالی نقل شده است «صحیفه الزهد» نام دارد. همچنین «کتاب حدی» توسط داوود بن عیسی از آن حضرت نقل شده است.

 

*سوم: تربیت بردگان:

برای فردسازی وتوسعه تشیّـع روش آن حضرت چنین بود که هر سال بردگان و کنیزان بسیاری را می‌خرید، دریک دوره یک ساله آنها را به‌خوبی تربیت و آزاد می‌کرد. در حال تقیه این راه بهترین روش بود. ایشان بردگان خود را فرزند خوانده و با تعبیر «یا بنی» صدا می‌زد. خطاهای آنها را می‌نوشت و در آخر ماه مبارک رمضان همه را در یک جا گرد می‌آورد و بر ترک آن خطاها اقرار می‌گرفت و می‌بخشید. حضرت با این روش آنان را با فرهنگ اسلامی آشنا و از ارزش‌های انسانی بهره‌مند می‌کرد.(۲۷) امام در اعیاد، به‌ویژه عید فطر، برده و کنیز تربیت شده‌ فراوانی را در راه خدا، آزاد می‌کرد.

پنجاه هزار برده. نوشته‌اند تعداد بردگان تربیت شده و آزاد شده توسط امام زین‌العابدین(ع) به بیش از پنجاه هزار نفر می‌رسید.(۲۸) بعضی از این آزاد شدگان به محدثانی برجسته و پرتلاش تبدیل شدند که از آن جمله می‌توان از حسن بن سعید اهوازی، حسین بن سعید اهوازی، احمد بن حسین بن سعید و شعیب نامی یاد کرد.

سیره عملی امام سجاد(ع) از روش محبّت برای تربیت و هدایت همه مسلمانان و فرزندان و غلامان و حتّی دشمنان و دوستان ناآگاه استفاده شده است و این بهترین الگو و اسوه عمل برای مربّیان است.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱٫مسعودی، اثبات الوصیه، قم،منشورات الرضی،اول،۱۴۰۴ق،ص ۱۹۴؛ حسن، ابراهیم، حسن، تاریخ الاسلام، ج ۱، ص ۱۳۵ .

۲٫سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی،قم ،مؤسسه اما م صادق(ع)،دوم،۱۳۷۴ش به نقل از ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۵، ص ۲۲۰

۳٫محسن رنجبر، نقش امام سجاد «ع» در رهبری شیعه، به نقل از سید الاهل، زین العابدین علی بن الحسین، ترجمه حسین وجدانی، قم،مؤسسه امام خمینی، اول،ص ۴۹ .

۴٫سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، نجف،منشورات المطبعه الحیدریه،اول،۱۳۸۳ق،ص ۲۸۷ .

۵٫تاریخ یعقوبی، ابن واضح ،نجف،المکتبه الحیدریه،اول،۱۳۸۴ ق،ج ۲، ص ۱۸۴

۶٫ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ،دار صادر،اول،۱۳۹۹ق،ج ۵، ص ۱۹۸

۷٫یعقوبی،همان، ج ۲، ص ۲۶۱; مروج الذهب، ج ۳، ص ۸۶

۸٫تاریخ ابن خلکان، بیروت ،اول،دار الفکرج ۱، ص ۳۴۷

۹٫همان، ص ۲۸۵ .

۱۰٫الکامل فی التاریخ، همان،ج ۵، ص ۱۹۲ .

۱۱٫مسعودی، اثبات الوصیه، همان،ص ۱۹۴

۱۲٫فقط  شهرمدینه را بحث می کنیم چون تمام شهرها از حوصله یک مقاله خارج است ونیاز به یک کتاب دارد.

  1. بحار الأنوارمجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏مصحح: جمعى از محققان‏،دار إحیاء التراث العربی‏،بیروت‏۱۴۰۳ ق ج ۴۶، ص ۱۴۴

۱۴٫بحار الأنوارمجلسى، همان،‏،ج۳۴،ص۲۹۷

۱۵٫جعفر مرتضی العاملی، دراسات و بحوث فی تاریخ الاسلام،همان، ج ۱، ص ۵۶ .

۱۶٫مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان،همان، ص ۲۶۹ .

۱۷٫تحلیلی از زندگانی امام سجاد(ع)، باقر شریف قرشی، ترجمه محمدرضا عطایی،مشهد،آستان قدس رضوی،اول،۱۳۷۲ ج۲، ص۷۰۴٫

۱۸٫سیره پیشوایان،همان، به نقل از ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۵، ص ۲۲۰ .

۱۹٫ابن طاووس، فرحه الغری،تهران،میراث مکتوب،اول،۱۳۷۹ش، ص ۴۳

۲۰٫ایام الحرب فی الاسلام، ص ۴۲۲، حاشیه ۱

۲۱٫التدوین فی اخبار قزوین، عبدالکریم رافعی قزوینی، لبنان،دارالکتب العلمیه،اول ج۲، ص۱۱۰

۲۲٫تحلیلی از زندگانی امام سجاد(ع)، باقر شریف قرشی، ج۲، صص ۷۰۷ – ۷۰۶٫

۲۳٫الاحتجاج، ابومنصور احمد بن علی بن  طبرسی، تعلیق سیدمحمد باقرموسوی خراسانی، دار النعمان، اول،۱۳۸۶ق، ج۲، ص۳۱۱٫

۲۴٫توحید، شیخ صدوق، تصحیح سیدهاشم حسینی تهرانی،قم ،انتشارات اسلامی،اول، ص۳۶۶٫

۲۵٫نقش امام سجاد(ع)در رهبری شیعه، محسن رنجبر، همان،صص ۱۰۷-۱۰۶٫

۲۶٫الرجال طوسی، محمد بن حسن طوسی، قم ،انتشارات شریف رضی،اول،۱۳۹۹ق،صص ۹۹، ۱۲۰٫

۲۷٫دراسات و بحوث فی تاریخ الاسلام، ج ۱، ص ۸۸ .

۲۸٫محسن رنجبر، نقش امام سجاد(ع) در رهبری شیعه، به نقل از سید الاهل، زین العابدین علی بن الحسین، ترجمه حسین وجدانی،همان، ص ۴۹ .

10اکتبر/20

مبارزه با سلاطین فساد در نگاه قرآن

مقدمه: مبارزه با سلاطین فساد یکی از مسائل حیاتی و مهمی است که بارها مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته است. ایشان می‌فرماید: «از جملۀ‌ مهم‌ترین کارها، مبارزه‌ با فساد است. مبارزه با فساد،  یک جنبۀ اخلاقیِ محض نیست؛ اداره‌ کشور متوقف به مبارزه‌ با فساد است.»در این بین برای ریشه کن کردن فساد در جامعه باید با سلاطین فساد، ریشه‌ها و سرچشمه‌های آن مبارزه شود. اگر مردم و مسئولان وظیفه خودشان در مواجهه با سلاطین فساد را بدانند، جامعه به سوی سلامت حرکت می‌کند و در غیر این صورت به خطر می‌افتد و اعتماد مردم به نظام اسلامی ضربه می‌بیند. از این رو لازم است مسئله فوق بررسی و پاسخ قرآن کریم به شیوه‌های مواجهه با سلاطین فساد تبیین شود.

 

سلاطین فساد و ویژگی‌های آنان

با مراجعه به قرآن کریم در می‌یابیم که ۵۰ مرتبه در ۴۷ آیه  به فساد و مشتقات آن اشاره و از زشتی و آثار ویرانگر فساد، روش‌های مبارزه با آن، حرمت فساد و زمینه‌های به وجود آمدن آن و… سخن به میان آمده است.

در این بین آنچه قابل توجه است این است که در بخش قابل توجهی از آیات قرآن کریم به سردمداران فساد اشاره شده است. اشاره‌های قرآن به این موضوع به دو گونه است. در برخی از موارد مصادیقی مانند فرعون، هامان، قارون، سران قوم عاد و ثمود و… را معرفی می‌کند که از سلاطین فسادند. گاهی نیز به اوصاف و ویژگی سردمداران فساد اشاره می‌کند.

خداوند در آیاتی از قرآن کریم اوصاف و ویژگی مفسدان بزرگ را بیان نموده تا مردم با شناخت ویژگی‌های یاد شده، خودشان سلاطین فساد را شناسایی کنند. با مراجعه به کتاب الهی، صفات زیر را می‌توان از ویژگی‌های مفسدان دانست که گاه چند صفت در یک فرد نیز جمع می‌شوند و با توجه به تلاشی که در راه فساد جامعه انجام می‌دهد، سلطان فساد نامیده می‌شود:

  1. انحراف از راه خدا؛ ۲٫ تخریب منابع وامکانات عمومی و طبیعی؛ ۳٫ خونریزی؛ ۴٫ نسل کشی؛ ۵٫ ظلم و ستم؛ ۶٫ کفر به خداوند؛ ۷٫ شرک و رویگردانی از توحید؛ ۸٫  سرقت و چپاول اموال عمومی و خصوصی؛
  2. جلوگیری از رواج دین توحیدی والهی در جامعه؛ ۱۰٫ قطع رحم؛ ۱۱٫ برتری جویی و خود بزرگ بینی؛
  3. کم فروشی؛

 

اهمیت مبارزه با سلاطین فساد

مبارزه با فساد به‌ویژه برخورد با «دانه درشت‌ها» از وظایفی است که نه تنها مسئولان جامعه، بلکه آحاد مردم نیز باید در باره آن احساس مسئولیت و در راستای سلامت جامعه تلاش کنند. خداوند در آیه ۱۱۶ سوره هود، بی‌توجهی به ‌فساد را عامل نابودی جوامع برمی‌شمرد و می‌فرماید:

«فَلَوْ لَا کاَنَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِکُمْ أُوْلُواْ بَقِیَّهٍ یَنهْوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فىِ الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّنْ أَنجَیْنَا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِیهِ وَ کاَنُواْ مجُرِمِین: چرا در قرون (و نسل‌های) قبل از شما،  دانشمندان صاحب قدرتى نبودند که از فساد در زمین جلوگیرى کنند؟! مگر اندکى از آنها،  که نجاتشان دادیم! و آنان که ستم مى‏کردند، از تنعّم و کامجویى پیروى کردند و گناهکار بودند (و نابود شدند)!»

در این آیه یک اصل اساسى اجتماعى که ضامن نجات جامعه‏ها از تباهى است مطرح شده و آن اینکه در جوامعی که گروهى از اندیشمندان متعهد و مسئول وجود دارند که در برابر مفاسد ساکت نمى‏نشینند و به مبارزه بر مى‏خیزند و رهبرى فکرى و مکتبى مردم را در اختیار دارند، این جوامع به تباهى و نابودى کشیده نمى‏شوند. اما آن زمان که بى‏اعتنائی و سکوت در سطوح جامعه حکمفرما شد و جامعه در برابر عوامل فساد بى‏دفاع ماند،  فساد و به دنبال آن نابودى حتمى است.

خداوند در آیات ۲۰ و ۲۲ سوره محمد (ص) هشدار می‌دهد که رویگردانی از دستورهای الهی  باعث فساد و قطع پیوندهای خویشاوندی می‌شود که نتیجه‌ای جز دوری از رحمت الهی، کری و کوری ندارد. به دیگر سخن،  نتیجه نادیده گرفتن فساد و به‌ویژه فسادهای سازمان یافته و مفسدان بزرگ،  دوری از رحمت الهی و از دست دادن عقل و درک است.

با بررسی آیات قرآن کریم روشن می‌شود مواجهه با فساد، به‌ویژه سلاطین فساد، یکی از اهداف رسالت پیامبران الهی بوده و مفسدان بزرگ همواره با پیامبران الهی و مصلحان اجتماعی در ستیز بوده‌اند.

 

شیوه‌های مواجهه با سلاطین فساد

شیوه‌های مختلفی برای مواجهه با سلاطین فساد از قرآن کریم قابل استخراج است که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:

  1. شناسایی مفسدان

اولین گام برای مواجهه با مفسدان و دیگر منحرفان شناخت آنان است. از نگاه قرآن  بسیاری از مفسدان بزرگ  با ظاهری آراسته خود را به عنوان «اصلاح‌طلب» معرفی می‌کنند. آنان با داعیه اصلاح‌طلبی زمین را به فساد می‌کشند و تأکید می‌کنند که برنامه‌ای جز اصلاح ندارند: «وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُون: و هنگامى که به آنها گفته شود در روى زمین فساد نکنید مى‏گویند ما فقط اصلاح‌کننده‏ایم. ولی اینان مفسدانی هستند که برنامه‏اى جز فساد ندارند، ولى خودشان هم نمى‏فهمند؛ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ.»

گویا طرح و برنامه‌های آنها برای تباهی به‌گونه‌ای است که گاه خودشان نیز گمان کنند این برنامه‏ها مفید و سازنده و اصلاح‌طلبانه‌اند!

  1. دستور توبه؛ پذیرش توبه مفسدان‏

از آنجا که قرآن کتاب تربیت و اسلام دین اصلاح و تربیت انسان‌هاست، یکی از مهم‌ترین روش‌های قرآن در مواجهه با افرادی که مرتکب خلاف شده‌اند، بازگذاشتن باب توبه و پیشنهاد ورود آنان به باب رحمت الهی است. این اصل در باره مفسدان، حتی سلاطین فساد نیز جاری است. بسیاری از آنان قبل از دستگیری می‌توانند با توبه و بازگرداندن حقوق الهی و حقوق مردم از رأفت اسلامی برخوردار شوند. قرآن کریم در آیه۳۳ سوره مائده پس از یادآوری مجازات برخی از مفسدان فی‌الارض یعنی کسانی که با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‏برند یا راهزنی می‌کنند، بر این نکته تأکید می‌کند که مجازات‌های دنیوی یاد شده،  رسوایى آنها در دنیاست و در آخرت،  مجازات بزرگی دارند. در آیه۳۴ تأکید شده که راه بازگشت حتی به روی این گونه جانیان خطرناک نیز بسته نیست و در صورتى که در صدد اصلاح بر آیند، راه جبران و تجدیدنظر به روى آنها گشوده است. چنانکه می‌فرماید: «مگر کسانى که پیش از دسترسى به آنها توبه و بازگشت کنند که مشمول عفو خداوند خواهند شد و بدانید خداوند غفور و رحیم است.»

 

  1. تهدید مفسدان

یکی دیگر از روش‌های مواجهه با سلاطین فساد، تهدید جدی و انذار آنان است. افرادی که از اثرات و تبعات رفتارشان آگاهند، سعی می‌کنند رفتارشان را کنترل و خود را اصلاح کنند. قرآن کریم نیز از این روش تربیتی یعنی «روش انذار» بهره می‌جوید و مفسدان را بیم می‌دهد. در آیه ۳۳ سوره مائده،  مفسدان بزرگ تهدید شده‌اند که در صورت دستگیری و اثبات جرم، به‌شدت مجازات شوند و گاهی مجازات آنان به اعدام منتهی می‌شود و در دنیا رسوا می‌شوند و در آخرت نیز عذاب دردناکی خواهند داشت.

آیه ۲۵ سوره رعد نیز از آیاتی است که در آن مفسدان به لعنت الهی و مجازات آخرت تهدید شده‌اند. آیه۸۸ سوره نحل، حال سردمداران کفر را بیان مى‏کند که در عین گمراهى به گمراه ساختن دیگران نیز اصرار دارند. از نگاه اسلام این افراد به خاطر سعی در فساد جامعه از مفسدان بزرگ و پیشوایان فساد شمرده می‌شوند. از این رو علاوه بر مجازاتی که برای کفرشان باید تحمل کنند، مجازات مضاعفی به خاطر افساد و فاسد کردن جامعه در انتظار آنان است. خداوند می‌فرماید: «الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما کانُوا یُفْسِدُونَ» تعبیر «کانُوا یُفْسِدُون» بر مداومت آنان در تبهکارى و فساد دلالت می‌کند. پس تفاوت اینان با افراد عادی جامعه که ممکن است گاهی فسادی از آنان سر زند این است که این افراد با عملکرد زشت و فساد آلوده خود عده دیگری را هم به دام فساد می‌کشانند و در گرداب تباهی غرق می‌کنند.

 

  1. پرهیز از همراهی با مفسدان

یکی دیگر از شیوه‌های مبارزه با فساد که وظیفه عمومی و همگانی است، پرهیز از همراهی و همگامی با مفسدان و نرفتن زیر پرچم سلاطین فساد است. پیامبران الهی نیز همواره مردم را از همراهی با مفسدان باز می‌داشتند. به عنوان نمونه حضرت صالح این گونه هشدار مى‏دهد: «فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ وَ لَا تُطِیعُواْ أَمْرَ الْمُسْرِفِین الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فىِ الأَرضِ وَ لَا یُصلِحُون:  از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید و مرا اطاعت کنید و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید. همانها که در زمین فساد مى‏کنند و هرگز اصلاح نمى‏کنند.»

در این آیه شریفه، مسرفین در زمره مفسدان معرفی شده‌اند، زیرا اسراف تجاوز از حد قانون آفرینش و قانون تشریع است و در یک نظام صحیح، هر گونه تجاوز از حد موجب فساد و از هم گسیختگى مى‏شود. به تعبیر دیگر سرچشمه فساد، اسراف است و نتیجه اسراف فساد. اسراف نیز مصادیق فراوانی دارد. از زیاده روی در مسائل ساده‌ای همانند خوردن و آشامیدن گرفته تا زیاده‌روی در قصاص و انفاق و برتری‌جویی. در همه این موارد فساد و اسراف همراه هستند و مردم باید از همراهی با فاسدان بپرهیزند.

دسته دیگری از سلاطین فساد که در قرآن به عنوان مهم‌ترین قشر در فسادانگیزی معرفی و از مردم خواسته شده از همراهی با آنان بپرهیزند، طغیان‌گران و افراد سرکشی هستند که از حدود شرعی و قانونی عبور می‌کنند و باعث فساد و تباهی جامعه می‌شوند.

آیات اولیه سوره فجر متضمن سوگندهاى پر معنایى درباره مجازات طغیانگران است. آیه ششم به بعد به چند قوم نیرومند از اقوام پیشین که هر کدام براى خود قدرت عظیمی داشتند، اما بر مرکب غرور و فساد سوار شدند و راه طغیان و کفر را پیش گرفتند اشاره مى‏کند و سرنوشت دردناک آنها را روشن مى‏سازد تا دیگر اقوام که شاید از آنها بسیار ضعیف‏تر بودند به حساب خود برسند و از خواب غفلت بیدار شوند. سرانجام در آیات ۱۱ به بعد در یک جمع‏بندى به اعمال این اقوام سه‏گانه اشاره می‌کند و می‌فرماید: «همان‌ها که در شهرها طغیان کردند و فساد فراوان در آنها به بار آوردند، از این رو خداوند تازیانه عذاب را بر آنها فرو ریخت.»

فساد شامل هرگونه ظلم و ستم و تجاوز و هوسرانى و عیاشى‌ای مى‏شود. اگر مردم از سلاطین فساد پیروی کند و به جای پیشگیری از فساد با مفسدان همراه شوند، سرانجامی جز تازیانه‌های عذاب در انتظار آنها نخواهد بود.

 

  1. یادآوری فرجام سلاطین فساد

از دیگر روش‌های مبارزه با سران فساد و دانه درشت‌ها تحلیل فرجام شوم و عبرت‌آموز آنهاست تا آنان و همراهانشان به خود بیایند و از فساد دست بردارند و مردم از سرنوشت آنان پند گیرند. خداوند در آیاتی چند از جمله ۸۶ و ۱۰۳ سوره اعراف و ۱۴ سوره نمل، به مسئله عبرت‌آموزی از عاقبت و فرجام بد مفسدان توجه داده است. به عنوان نمونه در سوره اعراف، به نقل از حضرت شعیب مردم را به مطالعه و بررسى فرجام شوم فسادگران فرا خوانده و پس از موعظه‌های فراوان می‌فرماید: «وَ انظُرُواْ کَیفَ کاَنَ عَاقِبَهُ الْمُفْسِدِین: بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بوده است.» یعنى از پیشینیان عبرت بگیرید از قوم نوح و عاد و ثمود پند بیاموزید و بنگرید که چگونه خداوند، آنها را به خاطر اعمال زشت و انکار پیامبران مجازات کرد و بر آنها عذاب فرستاد.

یکی دیگر از سلاطین فسادی که قرآن کریم عاقبت و فرجام شوم او را به عنوان درسی برای همه افراد بیان می‌کند، فرعون است. فرعون چنان در انواع فساد غرق شده بود که حتی خود را تا مرحله خدایی بالا برد و ندای،«أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى‏» سر ‌داد. ولی به خاطر فرو غلتیدن در انواع فساد، فرجام دردناکی در انتظارش بود و توبه هنگام مرگ نیز برایش سودی نبخشید. خداوند می‌فرماید:

«وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیاً وَ عَدْواً حَتَّى إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ‏ آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِین:  و فرزندان اسرائیل را از دریا گذراندیم. پس فرعون و سپاهیانش از راه ستم و سرکشى و تجاوز، آنان را دنبال کردند تا چون غرقاب او را گرفت و گفت: «ایمان آوردم که خدایى نیست مگر آن که فرزندان اسرائیل به او ایمان آوردند و من از تسلیم‏شدگانم‏.» (امّا به او خطاب شد:) «حالا؟! در حالى که قبلًا عصیان کردى، و از مفسدان بودى!»

قرآن کریم پیکر بى‏روح فرعون مفسد را مایه عبرت آیندگان می‌داند و می‌فرماید:

‏«فَالْیَومَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَهً وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیاتِنا لَغافِلُون: ولى امروز، بدنت را (از آب) نجات مى‏دهیم تا عبرتى براى آیندگان باشى! و بسیارى از مردم از آیات ما غافلند!»

فساد اقتصادی یکی از مهم‌ترین فسادهایی است که متأسفانه هم اکنون گریبانگیر جامعه ما شده و به خاطر سیاست‌های نادرست و زراندوزی برخی، بسیاری از افراد جامعه گرفتار مشکلات فراوان اقتصادی شده‌اند. این بزرگ‌مفسدان اقتصادی تا قبل از آنکه گرفتار تیغ قانون یا مجازات شوند با خنده‌های مستانه و رفتار متکبرانه، افراد جامعه را هیچ و خود را صاحب همه حقوق و فوق قانون می‌دانند. قارون نیز همین‌گونه بود. قرآن با یادآوری سرانجام او به همه مفسدان و کسانی که در راه او قدم می‌نهند،  درس عبرت می‌آموزد و می‌فرماید:

«قارون از قوم موسى و از ستمگرانی بود که گنج‌های فراوان داشت. از این‌رو غرق در شادی‌های مستانه بود. قوم او به او می‌گفتند این همه شادى مغرورانه مکن که خداوند شادى‏کنندگان مغرور را دوست نمى‏دارد! و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب و بهره‏ات را از دنیا فراموش مکن و همان‏گونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!

و پاسخ قارون، همان پاسخ ثروت‌اندوزان در طول تاریخ است که تصور می‌کنند ثروتشان به دلیل لیاقت خودشان است و آنان دارای «ژن برتر» هستند. از این رو قارون در جواب اصلاح‌طلبان واقعی و دلسوزان حقیقی، با همان حالت غرور و تکبر چنین گفت: «من این ثروت را به وسیله علم و دانش خودم به دست آورده‏ام: إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدِی… این مربوط به شما نیست که من با ثروتم چگونه معامله کنم! من که با علم و آگاهیم در ایجاد آن دخالت داشته‏ام در مصرف آن نیاز به ارشاد و راهنمایى کسى ندارم! به‌علاوه لا بد خداوند مرا لایق این ثروت مى‏دانسته که به من عطا کرده و راه مصرف آن را نیز به من یاد داده است. من از دیگران بهتر مى‏دانم و لازم به دخالت شما نیست! و از همه اینها گذشته من زحمت کشیده‏ام، رنج برده‏ام، خون جگر خورده‏ام تا این ثروت را اندوخته‏ام.  دیگران هم اگر لیاقت و توانایى دارند چرا زحمت نمى‏کشند؟ من مزاحم آنها نیستم! و اگر ندارند چه بهتر که گرسنه بمانند و بمیرند.

در اینجا قرآن پاسخ کوبنده‏اى به قارون و قارون‌ها مى‏دهد که: «آیا او نمى‏دانست خداوند اقوامى را قبل از او هلاک کرد که از او نیرومندتر و آگاهتر و ثروتمندتر بودند.» و در پایان آیه با یک جمله کوتاه و پر معنى هشدار دیگرى به او مى‏دهد و مى‏فرماید: «وَ لا یُسئَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجرِمُون‏: به هنگام نزول عذاب الهى، مجرمان از گناهانشان سئوال نمى‏شوند.» یعنی اصلاً مجالى براى پرسش و پاسخ نیست، عذابى قاطع، دردناک، کوبنده و ناگهانى است که هیچ مجالی برای آنان باقی نمی‌ماند.

 

  1. مجازات سلاطین فساد

شاید آخرین راه برای مواجهه با فساد مفسدان مجازاتی باشد که خداوند برای آنها در نظر گرفته است. مجازات‌های سران فساد را می‌توان به دو بخش مجازات دنیوی و اخروی طبقه بندی کرد. آیه ۳۳ سوره مائده به برخی از مجازات‌های دنیوی دسته‌ای از مفسدان روی زمین اشاره کرده است: «انَّما جَزؤُا الَّذینَ یُحارِبونَ اللَّهَ ورَسولَهُ ویَسعَونَ فِى الارضِ فَسادًا ان یُقَتَّلوا او یُصَلَّبوا او تُقَطَّعَ ایدیهِم وارجُلُهُم مِن خِلفٍ او یُنفَوا مِنَ الارض: کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمى‏خیزند و به فساد در روى زمین اقدام مى‏کنند، فقط این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاى (چپ) آنها،  به‌عکس یکدیگر، بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید شوند.»

این رسوایى آنها در دنیاست و در آخرت نیز  مجازات عظیمى دارند. در این آیه افزون بر اعدام (قتل)، قطع دست و پا و تبعید نیز براى محارب و مفسد فى‌الارض آمده است که برخى، امام و حاکم اسلامى را مخیّر بین انتخاب یکى از این مجازات‌ها مى‏دانند. اما بسیارى تفاوت مجازات‌ها را در آیه به تناسب نوع جرم می‌دانند و معتقدند که اعدام براى محارب و مفسدى است که دست به قتل زده باشد و اعدام و تصلیب براى کسى است که افزون بر قتل، سرقتى نیز انجام داده باشد و قطع دست و پا براى فردى است که تنها سرقت کرده و اگر تنها اقدام به راه‏بندان و ایجاد ترس کرده باشد مجازاتش تبعید است.

آنچه گذشت در باره مجازات سلاطین فساد در دنیاست، ولی مجازات اصلی آنها در آخرت و عذابی دردناک است.

29جولای/20

هفت مطالبه راهبردی از مجلس یازدهم

چکیده

به‌یقین از مهم‌ترین نمونه‌ها و عرصه‌های اقتدار ایران اسلامی، برخورداری از یک مجلس قوی و عملکرد آن در پرتو مشاوره‌های کارشناسانه و عمل به آموزه‌های اسلامی است. مجلس یازدهم شورای اسلامی با توجه به شرایط پیش‌آمده در سال شهادت حاج قاسم سلیمانی می‌تواند و می‌بایست متفاوت باشد. در این راستا هفت راهبرد بنیادین به‌صورت کتابخانه‌ای و با روش تحلیل محتوا از بیانات رهبر فرزانه انقلاب استخراج شده که در جای خود برای مطالبات مردمی، حائز اهمیت و برای مسئولان و به‌ویژه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، کلید حل مشکلات کشور به شمار می‌آید.

 

مقدمه

مجلس شورای اسلامی همواره با فراز و فرودهایی همراه بوده و مطالبه از مجلس به ‌تناسب زمان و شرایطش منحصربه‌فرد است، زیرا «قوه‌ مقننه تهیه‌کننده‌ نرم‌افزار حرکت عظیم نظام اسلامی است»؛(۱) اما مجلس یازدهم با توجه به اتفاق‌های سال ۱۳۹۸ و پیش‌بینی‌های فراروی کشور می‌تواند شگفتی‌ساز باشد. مقام معظم رهبری در زمستان این سال بارها از رمز جدید «قوی شویم» برای پیشرفت ایران اسلامی رونمایی کردند؛ زیرا باید «قوی بشویم تا جنگ نشود. باید قوی بشویم تا تهدید دشمن تمام بشود.»؛(۲) به‌یقین «یکی از مصادیق قوی شدن همین است که یک مجلس قوی داشته باشیم.»(۳)

در این نوشتار به‌طور اجمال فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی را طی ۱۶ سال اخیر درباره مجلس شورای اسلامی مرور می‌کنیم تا مهم‌ترین مطالبات ایشان برای داشتن یک مجلس قوی فهرست شوند. البته انتظارات و مطالبات بسیاری را از رهنمودهای ایشان می‌توان استخراج کرد، ولی در این نوشتار بر مهم‌ترین آنها در قالب هفت راهبرد پرتکرار و محوری تمرکز می‌شود که برای مردم، مجلس و نمایندگان دوره یازدهم گره‌گشا خواهد بود:

۱٫ هدایت دولت

یاری دولت و همراهی آن در گذر از وضع موجود به وضع مطلوب، بدون تلاش مجلس همگام، ولی مراقب میسر نیست، «مجلسی که با وضع قوانین لازم، با هدایت دولت‌ها به سمت مطلوب، بتواند کشور را در مقابل توطئه‌های دشمن مصونیّت ببخشد؛ یک مجلس قوی این ‌جوری است.»(۴) اما ممکن است سئوال شود که معنای هدایتگری دولت چیست؟ یعنی مجلس در امور اجرایی دخالت کند؟! حضرت آقا پاسخ داده‌اند، «مجلس تعیین‌کننده مسیر است. مسیر را معیّن می‌کند. دولت‌ها موظّفند و مجبورند طبق قانون در این مسیر و روی این ریل حرکت کنند.»(۵)

معظم‌له در زمانی دیگر از نمایندگان دو فعالیت مهم یعنی ریل‌گذاری با قانون و نظارت با تحقیق و تفحص را مطالبه می‌کنند، «شما اولاً حرکت دولت را ریل‌گذاری می‌کنید، بعد با اختیاراتی که قانون اساسی به شما داده – که از جمله‌اش تحقیق و تفحّص است که در قانون اساسی تصریح ‌شده – می‌توانید تضمین کنید که این حرکت انجام شود. صرف توصیه نیست. طبق قانون می‌توانید دنبال، تحقیق و تفحّص کنید. هیچ منافاتی هم با همکاری با دولت ندارد. اعتقاد بنده این است و همیشه عقیده‌ام در همه‌ دولت‌ها این بوده که مجلس باید با دولت همکاری کند؛ امّا این همکاری به معنای گذشت از حقوق مجلس نیست. بایستی حقّ‌تان را استیفاء کنید. باید تحقیق، تفحّص و مؤاخذه کنید که چرا نشد؟ چرا کم شد؟ چرا جور دیگر شد؟ این فرصت بسیار مهمّی است. این را قدر بدانید.»(۶)

در این صورت می‌توان امیدوار بود که مشکلات کشور به‌خصوص اقتصادی حل شود، زیرا، «مردم مجلسی می‌خواهند که برای اقتصاد درون‌زا، به معنای واقعی کلمه وقت‌گذاری و ریل‌گذاری کند و دولت موظّف بشود بر اساس این حرکت بکند. آنچه مردم می‌خواهند اینهاست.»(۷)

پیگیری قوانین ابلاغ‌شده و پایش در اجرای بهینه آنها به عهده مجلس است، «رئیس محترم مجلس چندی پیش گفتند که فلان قانون را دو سال است که فلان دستگاه اجرا نکرده. سئوال بنده این است که خب در این دو سال شما که در مجلس هستید، چه ‌کار کردید؟ [اگر] او اجرا نکرد، شما باید دنبال بکنید… مسئله‌ پیگیری قوانین هم به نظر ما مسئله‌ بسیار مهمّی است که بایستی انجام شود.»(۸)

سرزندگی مجلس شورای اسلامی در بهره‌گیری از دو راهکار تقنین و نظارت وقتی گره‌گشا و کارآمد است که به‌موقع باشد، «مجلس زنده، مجلسی است که به‌وقت، به‌هنگام و درست قانون می‌گذارد؛ نظارت می‌کند و در مسائل کشور و در مسائل منطقه حضور دارد»(۹) البته این وظیفه مجلس در قانون‌گذاری و تحقیق و تفحص باید با قاطعیت و با رویکرد اصلاحی همراه باشد، «مجلس باید به وظائفی که نسبت به دولت دارد، سختگیرانه، منتهی خیرخواهانه عمل کند.»(۱۰)

۲٫ فسادگریز و فسادستیز

مجلسی کارآمد است که نمایندگانش دندان طمع به نهادها، دستگاه‌ها و به‌ویژه قوه مجریه را کشیده باشند؛ در غیر این صورت خود و به‌تبع، مجلس را وابسته و وامدار می‌کنند. از این ‌رو بایسته است که نمایندگان، «چشم و دل حریص به مال دنیا نداشته باشند؛ چشم و دل‌شان سیر باشد… آن‌ کسانی که چشم‌شان به این است که بتوانند نماینده بشوند، بعد تأثیر بگذارند در وضع اداره‌ بعضی از جاها ـ این را بردار، آن را بگذارـ این را یک مطمعی قرار بدهند برای مسائل مالی! این‌جوری نباید باشد.»(۱۱)

نمایندگانی که برای خود کیسه ندوخته باشند می‌توانند کیسه‌های سوراخ جامعه را ترمیم کنند و مشکلات کشور را به سامان برسانند، «در میان‌ گرفتاری‌ها و مشکلات‌ عمومی‌، شناخت‌ فوریت‌ها و اولویت‌ها… مشکلات‌ عمومی‌تر، محسوس‌تر، مرارت‌بارتر را باید جست‌ و به‌ رفع‌ آنها همت‌ گماشت‌: مسئله‌ی اشتغال‌، مسئله‌‌ ارزش‌ پول‌ ملی‌، مسئله‌ امنیت‌، مسئله‌ گرانی‌ و…»(۱۲)

نمایندگان می‌توانند مظهر فسادگرایی باشند و جامعه را آلوده کنند و می‌توانند فسادستیز باشند و با وضع قوانین مربوط، زمینه‌های ناهنجاری‌ها را بخشکانند یا کاهش دهند. به‌یقین نماینده‌ای که اندک آلودگی داشته باشد نمی‌تواند خود را مصون کند و یا در برابر تقاضای مفسدان بایستاد، «باید با فساد مبارزه‌ جدی کرد. یک‌پایه‌ مبارزه، شمایید. آن روزی که بنده مسئله‌ مبارزه‌ با فساد را گفتم، توقعم این بود که مجلس شورای اسلامی سینه سپر کند و جلو بیاید و در این میدان حرکت کند تا ما دیگر احتیاج نداشته باشیم دنبال کنیم؛ اما متأسفانه این ‌طور نشد… شما بکنید. البته…، با دستمال کثیف نمی‌شود شیشه را تمیز کرد. اگر انسان بخواهد با فساد مبارزه کند، باید در درجه‌ اول مراقب باشد که فساد دامن خودش را نگیرد. داخل خودتان و درون مجلس مراقب باشید. دست، دامن، زبان و چشم‌پاک خواهد توانست در حوزه‌ اقتدار وسیعی که شما دارید، همه‌چیز را پاک کند.»(۱۳) از این ‌رو، «مجلس شورای اسلامی باید مرکز مبارزه‌ با فساد باشد.»(۱۴)

 

۳٫ مرکز ثقل

مجلس به دلایلی باید خود را محور و حلال مشکلات کشور بداند. از جمله اینکه برآیند انتخاب مستقیم مردم است و نمایندگانش با نیازمندی‌های آنان آشنا هستند و در عین‌ حال قدرت قانون‌گذاری دارد. اساساً همه آحاد اجتماع، به‌ویژه نمایندگان باید این نکته انگیزشی را که برگرفته از آموزه‌های اعتقادی ماست سرلوحه تلاش‌های     تقنینی خود قرار دهند. اینکه، «هرکدام در هر نقطه‌ای که قرار دارید، همان نقطه را اصل و مرکز بدانید.»(۱۵) نکته حائز اهمیت این است ‌که مجلس شورای اسلامی بر خلاف سایر نهادهای حکومتی، می‌تواند در همه عرصه‌ها و زوایای موردنیاز جامعه ورود کند، «یک مجلس صالح و سالم و قوی می‌تواند بر عملکرد همه‌ دستگاه‌های کشور اثر بگذارد.»(۱۶)

 

.۴انقلابی و شجاعانه، ولی مدبرانه و عاقلانه

مجلسی قوی و کارآمد است که نمایندگانش، «انقلابی باشند و واقعاً به معنای واقعی کلمه، دل به انقلاب داده باشند و انقلاب را به معنای واقعی کلمه پذیرفته باشند. بعد هم شجاع باشند. آن نماینده‌ای که از حرف زدن علیه فلان قدرت خارجی هم می‌ترسد، لایق این نیست که بیاید و مردم ایران را با این عزّت و شجاعت نمایندگی کند… چون هیچ کاری با ترس‌ و لرز و خوف و هراس پیش نخواهد رفت. باید شجاعانه، البتّه مدبّرانه و عاقلانه عمل کرد.»(۱۷)

شاید بتوان ویژگی‌های یک مجلس انقلابی و شجاع اهل تدبیر و تعقل را این‌گونه جمع‌بندی کرد:

«مجلس متدیّن، متعهّد و شجاعی که فریب ترفند دشمن را نخورد؛ مجلسی که به عزّت و استقلال ملّی اهمیت بدهد و آن را پایمال نکند و در مقابل طمع‌ورزی و زیاده‌خواهی استکبار و  قدرت‌هایی که دست‌شان از ایران کوتاه شده است و تلاش می‌کنند دوباره برگردند و زمام قدرت را در این کشور در دست بگیرند، بایستد.»(۱۸)

 

۵٫ جهادی و عدالت مدار همه‌جانبه

نمایندگان عمدتاً از مدیران میانی جامعه هستند که هر یک کوله‌باری از تجربه و سابقه فعالیت دارند که اگر این تجارب را با روحیه برگرفته از دفاع مقدس و عدالت‌خواهی توأم کنند، باعث تحولات جدی در حوزه‌های مورد نیاز جامعه خواهند شد. از این‌ رو برای ایجاد تغییرات بنیادین و سریع ضروری است که نمایندگان، «روحیه‌ جهادی داشته باشند؛ شب و روز نشناسند. کارآمد باشند؛ به معنی واقعی کلمه طرفدار عدالت باشند. کشور ما به عدالت احتیاج دارد، … هم عدالت اقتصادی، هم عدالت حقوقی، هم عدالت سیاسی؛ در همه‌ زمینه‌ها عدالت باید وجود داشته باشد.»(۱۹)

 

۶٫ مقابله‌گر

زنده‌بودن و پویایی مجلس تنها در حوزه داخلی و تدبیر امور معیشتی و تقنینی نیست، بلکه حضور در عرصه سیاست خارجی و دشمن‌شناسی و ستیز با برنامه‌های گوناگون آنها در جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی ایران نیز مهم است. مگر می‌توان نسبت به فعالیت‌های خصمانه دشمنان ملت بی‌توجه بود؟

«کنگره‌ آمریکا ـ این آمار جالبی است ـ در سال‌های ۹۶ و ۹۷، ۲۲۶ طرح و لایحه علیه جمهوری اسلامی، تصویب یا ارائه کرده است. ۲۲۶ طرح ضدیت و خباثت علیه جمهوری اسلامی. شرارت است دیگر. البتّه اینجا من یک گله‌ای هم از مجلس خودمان بکنم. مجلس شورای اسلامی خودمان چند طرح و لایحه در مقابل خباثت‌های آمریکا ارائه یا تصویب کرده‌ است؟»(۲۰)

متأسفانه مواضع برخی از نمایندگان در دوره‌های قبل هماهنگ با سیاست‌های دشمنان بوده است. اگرچه برخی از آنان به اردوگاه غرب پناه بردند و از نزدیک به آنان علیه ملت ایران مشاوره می‌دهند، ولی اساساً، «مجلس می‌تواند حافظ امنیت ملی و سدّ مستحکمی در برابر تعرّض دشمنان و طمع‌ورزی بیگانگان باشد.»(۲۱)

 

۷٫ عملکرد شورایی و اسلامی نه اپوزیسیونی

ساختارِ «مجلس شورای اسلامی هم شورا و هم اسلامی است. هم انتخاب مردم است، هم جهت‌گیری اسلامی دارد که در اصول متعدد قانون اساسی و در سوگند نمایندگی آشکار است. این الگو بی‌نظیر است.»(۲۲) از این ‌رو هم باید شورایی عمل و هم بر اساس موازین اسلامی قانون وضع کند.

متأسفانه در سال‌های اخیر برخی از نمایندگان، مجلس را با حزب و جناح خود یا حتی با اپوزیسیون اشتباه گرفته و خواسته یا ناخواسته باعث تضعیف نظامی شده‌اند که مردم برایش خون‌ها نثار کردند، «پارلمان جزو نظام و برای تکمیل آن است. پارلمان جای حضور مخالفان نظام نیست که عدّه‌ای بگویند ما از طریق وارد شدن به مجلس شورای اسلامی با قانون اساسی یا با نظام جمهوری اسلامی مبارزه می‌کنیم! این در همه جای دنیا کاملاً غیرمنطقی و غلط است. شما هیچ جای دنیا را نمی‌بینید که در پارلمان با نظام مخالفت کنند. البته با دولت‌ها مخالفت و استیضاح می‌کنند. پایین می‌کشند، بالا می‌برند؛ اما هیچ پارلمانی با ساختار نظام سیاسی مخالفت نمی‌کند؛ چون پارلمان جزو ساختار نظام است و معنی ندارد که مخالفت کند. البته در مجلس شورای اسلامی مثل همه‌ پارلمان‌های دیگر گروه‌های مختلف ـ به‌قول خودشان فراکسیون‌های مختلف ـ حضور دارند که برنامه‌ها و مذاق‌های گوناگونی دارند که باید هم باشد و مجلس جای مناقشات پر شور مستدل و سیاسی و کارشناسی است. باید خیلی پر شور بحث و مناقشه کنند؛ اما با استدلال برنامه‌های‌شان را به ‌طرف مقابل خود بقبولانند و آنها را قانع کنند.»(۲۳)

 

۸٫ مایه آرامش

«مجلس مایه آرامش برای مردم است؛ مایه تشتّت آراءِ مردم و مایه تشنّج نیست.»،(۲۴) «مجلس جای گفت‌وگوی حکیمانه و خردمندانه است.»(۲۵) نه این ‌که، «وسط صحبتی، وسط حرفی، پرخاشگرانه صدا را بلند کنند و حرف بزنند. از روی لجاجت و ستیزه‌گری و مخالفت با فلان زید یا فلان جریان یا فلان گروه اظهارنظر کنند. این درست نیست. حرف زدن بر اساس لجاجت و زورآزمائى شخصی و جناحی و اینها نباید باشد.»(۲۶) بلکه، «حفظ فضای و محبت و همکاری و همدلی، جزو اولویت‌های قطعی مجلس است.»(۲۷)

بنابراین اگر مجلس به جای اینکه کانون حل امور کشور و مردم، مکان تشنج و ناآرامی باشد، نخواهد توانست امور جامعه را در پرتو آرامش حل کند، لذا مشکلات را به بدنه اجتماع تزریق می‌کند، «اگر در مجلس تشنّج به وجود بیاید، این تشنّج روی ملّت سرریز می‌شود و در مردم، ولو از لحاظ روانی تشنّج ایجاد می‌کند. اگر در مجلس آرامش باشد، این آرامش بر مردم سرریز پیدا می‌کند. این آرامش خیلی مهم است؛ «هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَهَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادُوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم.»(۲۸)

 

جمع‌بندی

اگرچه نظارت نمایندگان بر خود و مجلس و همچنین ارتباط وثیق با حوزه انتخابیه از فعالیت‌های مهم نمایندگان یک مجلس قوی است، ولی با مطالعه عمیق در شرح وظایف نمایندگان و نیازهای روز و همچنین امعان نظر در انتظارات و مطالبات مقام معظم رهبری می‌توان به موضوعاتی راهبردی به شرح ذیل رسید که به‌نحوی همه اولویت‌ها را شامل می‌شوند:

  1. راهبردهای هدایتگری دولت با دو راهکاری که در اختیار مجلس هستند، یعنی قانون‌گذاری و نظارت از طریق تحقیق و تفحص؛
  2. چشم و دل سیر داشتن و فسادگریزی و فسادستیزی نمایندگان؛
  3. مرکز ثقل حل مشکلات کشور بودن؛
  4. انقلابی و شجاعانه، ولی مدبرانه و عاقلانه عمل کردن؛
  5. روحیه جهادی و عدالت مداری همه‌جانبه؛
  6. دشمن‌شناسی و به‌هنگام و به‌وقت با برنامه‌های دشمن مقابله کردن؛
  7. عمل شورایی و اسلامی در کنار مکمل نظام بودن؛

۸٫٫ مایه آرامش مردم بودن؛

این موارد مهم‌ترین درخواست‌های مردم و رهبری از مجلس یازدهم هستند.

 

پی‌نوشت:

  1. بیانات مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) در دیدار با نمایندگان مجلس هشتم: ۲۱/۳/۱۳۸۷٫
  2. بیانات در دیدار با نیروی هوایی: ۱۹/۱۱/۱۳۹۸٫
  3. بیانات در دیدار با مردم تبریز: ۲۹/۱۱/۱۳۹۸٫
  4. همان.
  5. بیانات در دیدار با مردم آذربایجان شرقی : ۲۸/۱۱/۱۳۹۴٫
  6. بیانات در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی: ۱۶/۳/۱۳۹۵٫
  7. بیانات در دیدار با مردم نجف‌آباد: ۵/۱۲/۱۳۹۴٫
  8. بیانات در دیدار با نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی: ۳۰/۳/۱۳۹۷٫
  9. بیانات در دیدار با نمایندگان مجلس نهم: ۲۲/۳/۱۳۹۱ .
  10. دیدار با رئیس‌جمهور و هیات دولت: ۱۴/۶/۱۳۸۶ .
  11. همان.
  12. پیام به مناسبت آغاز به کار ششمین دوره‌ مجلس شورای اسلامی: ۶/۳/۱۳۷۹٫
  13. بیانات در دیدار با نمایندگان مجلس: ۲۷/۳/۱۳۸۳٫
  14. بیانات در دیدار با دانشجویان کرمان: ۱۹/۲/۱۳۸۴٫
  15. بیانات در دیدار با نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران: ۱۹/۱۱/۱۳۹۸٫
  16. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران: ۱۴/۱۱/۱۳۹۰ .
  17. بیانات در دیدار با مردم: ۱۶/۱۱/۱۳۹۸ .
  18. بیانات در دیدار با مردم نجف‌آباد : ۵/۱۲/۱۳۹۴٫

۱۹٫بیانات در دیدار با عموم مردم: ۱۶/۱۱/۱۳۹۸ .

  1. بیانات در دیدار نوروزی با مردم در حرم رضوی: ۱/۱/۱۳۹۸٫
  2. بیانات در دیدار با مردم قزوین: ۲۵/۹/۱۳۸۲ .
  3. بیانات در جمع نمایندگان مجلس: ۲۷/۳/۱۳۸۳ .
  4. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین: ۲۶/۹/۱۳۸۲٫
  5. بیانات در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی: ۷/۳/۱۳۷۶٫
  6. بیانات در دیدار با نمایندگان مجلس نهم: ۲۴/۳/۱۳۹۱٫
  7. بیانات در دیدار با نمایندگان مجلس: ۳/۴/۱۳۸۸٫
  8. همان: ۸/۳/۱۳۸۴٫
  9. بیانات در دیدار با نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی: ۱۶/۳/۱۳۹۵٫