آن کس که بخواهد در تاریکیهای دوران غیبت حضرت مهدی(عج) از مرگِ در گمراهی و جاهلانه، رهایی یابد و به حیاتی هدایتیافته و عقلانی دست یازد و در زمره سعادتمندان قرار گیرد، ناگزیر میبایست همه تلاش خود را در راه شناخت امام زمان خویش به کار گیرد و این سرآغازی است بر اینکه بداند در برابر چنین امامی چه وظیفهای را بر عهده دارد. او میکوشد تا یاد آن امام را در درون و برون خویش و دیگران زنده سازد و خود و جامعه را برای امر ظهور و قیامش آماده کند. چنین فردی شایسته یاری حجت خداوند است.
بیگمان امامت نقش بنیادینی در نگهداشت نظام جامعه و کمال بشر و حرکت به سوی پروردگار متعال و اجرای احکام الهی دارد و پیروی از دستورات امام، از نظر شرع و عقل واجب است.
از این رو در وجوب شناخت امام بر حسب حکم عقل و شرع جای هیچگونه تردیدی نیست؛ زیرا هم مقدمه اطاعت است و بدون وجوب آن، اطاعت و نصب امام بیهوده خواهد بود و هم بر حسب آنچه در روایات آمده واجب است.
از این رو در آموزههای اسلامی شناخت پیشوای معصوم(ع) هر زمان، پس از شناخت خداوند بزرگ و پیامبر گرامی او(ص)، از بایستههای انسانهای جویای حق و حقیقت تلقی شده است. پیشوای ششم شیعیان امام صادق(ع) در این باره فرمود:
«اعْرِفْ إِمَامَکَ فَإِنَّکَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّر : امام خویش را بشناس. همانا آنگاه که شناختی، پیش یا پس افتادن این امر (ظهور) تو را آسیبی نرساند.»(۱)
همچنین آن حضرت در باره فرمایش خداوند متعال که فرمود:
«وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً :(۲)
به هر کس حکمت داده شود، بهیقین خیری فراوان داده شده است.» فرمود: «طَاعَهُ اللَّهِ وَ مَعْرِفَهُ الْإِمَامِ:(۳) اطاعت پروردگار و معرفت امام .»
با این بیان روشن میشود که شناخت امام از معرفت خداوند جدا نیست؛ بلکه یکی از ابعاد آن است. در دعایی نقلشده از ناحیه مقدسه آمده است:
«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیکَ. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حجّتکَ. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حجّتکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَن دِینِی(۴)
خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نمیشناسم. خدایا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجّتت را نمیشناسم. خدایا! حجّتت را به من بشناسان که اگر حجّت خود را به من نشناسانی، از دین خود گمراه میشوم.»
امیر مؤمنان علی(ع)، در باره جایگاه و برجستگی این شناخت فرمود:
«… وَ إِنَّمَا الائِمَّهُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَی عِبَادِهِ و لایدْخُلُ الْجَنَّهَ إلا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لایدْخُلُ النَّارَ إِلامَنْ أَنْکَرَهُم:(۵) پیشوایان، مدیران پروردگار بر مردمند و رؤسای بندگان او هستند. هیچ کس ـ مگر شخصی که آنها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند ـ وارد بهشت نخواهد شد و کسی ـ جز آنکه آنها را انکار کند و آنان نیز او را انکار کنند ـ داخل دوزخ نشود.»
اما برای شناخت امام زمان(ع) و جایگاه او در نظام آفرینش، راهها و منابعی است برای علاقهمندان که به نظر میرسد برجستهترین آنها آیات الهی و سخنان پیشوایان معصوم(ع) و در رأس آنها بیانات نورانی آخرین پیامبر الهی(ص) است.
از این رو امروزه با توجه به انبوه روایات معتبر، راه برای شناخت امام زمان(عج)، باز است.
یکی از جامعترین سخنان در باره جایگاه امام و امامت، فرمایش هشتمین پیشوای شیعیان امام علیبن موسی الرضا(ع) است که میفرماید:
«امام امانتدار الهی در میان خلقش، حجّت او بر بندگانش، خلیفه او در سرزمینهایش، دعوتکننده به سوی خدا و دفاعکننده از حقوق واجب او بر بندگان است.»
امام پاک از گناه و به دور از عیبهاست. دانشها به او اختصاص دارند و او به بردباری شناخته میشود.
امام نظامدهنده به دین و باعث سربلندی مسلمانان و خشم منافقان و از بین رفتنِ کافران است.
امام یگانه روزگار خویش است. هیچ کس در مقام، به جایگاه او نزدیک نمیشود و هیچ دانشمندی با او برابری نمیکند و جایگزینی برای او پیدا نمیشود و شبیه و مانندی ندارد. همه فضیلتها ویژه اوست، بدون آنکه آنها را طلب کرده باشد. این امتیازی از طرفِ فضلکننده بسیار بخشنده، برای امام است…(۶).(۷)
اما شناخت و اعتقاد به امام زمان(عج) چه آثار و برکاتی دارد؟ بهروشنی میشود گفت شناخت امام زمان(ع)، مرتبههایی دارد که بهدستآوردن هر مرتبه از آن آثار و برکات ویژهای را در پی خواهد داشت. شناخت شناسنامهای امام عصر(عج) و دانستن گاه ولادت و زمان غیبت صغرا و کبرا و مانند آن، هرگز همانند معرفت معنای حقیقی امامت و شناخت حقیقت ولایت نیست.
با توجه به روایتهایی که پیامد بیمعرفتی به امام را مرگ جاهلانه معرفی کرده است، میتوان برجستهترین اثر و برکت شناخت امام را فرجام سعادتمندانه برای زندگی دانست و البته از آثار برجسته شناخت ایشان میتوان به افزایش مودت و اطاعت از امام اشاره کرد. و اما توضیح هر یک از موارد یادشده:
- زندگی سعادتمندانه و مسلمان مردن
شناخت امام بهترین راه مسلمان زیستن و مسلمان مردن است. نوع زیستن و مردنی که در برخی از آیات قرآن بر آن تأکید شده است:
«فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُون:(۸) نباید جز مسلمان بمیرید.» این از جمله درخواستهای پیامبران
شایسته خداوند بوده است از جمله درخواست حضرت یوسف از خداوند که گفت: «تَوَفَّنىِ مُسْلِمًا؛(۹)
مرا مسلمان بمیران.»
رویارویی حیات و کفر در آیه: «لِّیُنذِرَ مَن کاَنَ حَیًّا وَ یحَقَّ الْقَوْلُ عَلىَ الْکَافِرِین:(۱۰) تا هر که را [دلی] زنده است بیم دهد، و گفتار [خدا] در باره کافران محقّق شود.»
نشان میدهد کافر از حیات انسانی و الهی بیبهره است و زندگی حقیقی از آنِ مؤمنان است.
ناآشنا به امام عصر(عج)، مرگی جاهلانه دارد و عارف به ایشان زندگیای عاقلانه و مؤمنانه و حیات مؤمنان به دین مرضی خداست که همانا اسلام است:
«وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا:(۱۱) و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزیدم.» و زندگی مؤمنان حیات مورد رضای اوست.
پس شناخت و پیروی از اهلبیت عصمت و طهارت(ع)، نه از باب تعبّد، بلکه به حکم عقل است، زیرا انسان خداشناس راهی بهسوی خدا ندارد مگر از طریقی که خودِ خداوند قرار داده است و جز از این راه نمیتواند از خشنودی و خشم الهی آگاه شود. مراجعه مردم به ائمه اطهار(ع)، از باب مراجعه نادان به داناست. این یک حکم عقلی است؛ همچنان که عاقل در امور مادّی و دنیوی خود به دانا و متخصص مراجعه میکند، در امور معنوی و غیر مادی نیز عقل همین گونه حکم میکند.(۱۲)
- مودّت و دوست داشتن امام(ع)
یکی از وظایف برجسته شیعیان، دوست داشتن امام است و از برجستهترین آثار معرفت او، محبت به آن وجود مقدّس است. این شناخت به هر میزان بیشتر باشد، محبت فزونتر میشود و هر قدر محبت بیشتر شود، نشانه وجود سنخیت با آن انوار مقدس است. این همسنخی نیز هر قدر افزایش یابد، نشان از تقرّب به ذات اقدس الهی است که والاترین کمال است.
از آنجایی که خود پیشوایان معصوم(ع)، به مقام والای امام و امامت شناخت کاملی دارند؛ وقتی سخن از یک امام پیش میآید، با نهایت بزرگداشت از او یاد میکنند.
رسول گرامی اسلام(ص)، آنگاه که سخن از آخرین وصی خود به میان میآورند، در نهایت احترام از زیباترین واژگان محبتآمیز بهره میبرند و میفرمایند: «بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیهِ جُیوبُ النُّور…»:(۱۳) «پدر و مادرم فدایش باد که او هم ام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران«ع» است که بر او نورهایی احاطه دارد …».
ابوحمزه ثمالی گوید: «روزی در محضر امام باقر(ع) بودم که فرمود: «ای اباحمزه! یکی از امور یقینی که خداوند آن را ناگزیر ساخته است قیام قائم ما اهلبیت«عج» است و اگر کسی در آنچه که میگویم تردید کند، خداوند را در حالی ملاقات خواهد کرد که به او کافر شده و انکارکننده اوست.» سپس فرمود: پدر و مادرم فدای او که همنام من و هم کنیه من و هفتمین فرد پس از من است.»(۱۴)
خلادبن صفار گوید: از امام صادق(ع)، پرسیده شد: «آیا قائم به دنیا آمده است؟» حضرت فرمود:
«لا وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی:(۱۵) خیر! اگر او را درک کنم، در ایام زندگانیام خدمتگزار او خواهم بود.»
حال اگر کسی در پی شناخت امام نبود چه خواهد شد؟ گفته شده به مرگ جاهلی خواهد مرد.
اما مرگ جاهلی یعنی مردن بدون شناخت خدا و رسول او(ص). کسی که امام زمان خود را نشناسد، بهراستی از گمراهان زمان جاهلیت است که خدا و پیغمبر(ص) را نمیشناختند ـ بنابراین، اگر شناخت پروردگار و پیامبر او «ص»، به معرفت امام زمان(عج) نرسد، بهرهای برای انسان نخواهد داشت و او را دیندار نمیکند.
شخصی از امام صادق(ع)، پرسید: «منظور از جاهلیت، جهل مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختنِ امام است؟»آن حضرت فرمود: «جَاهِلِیهَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ؛(۱۶): منظور، جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی است».
پس نتیجه نشناختن امام زمان(ع)، کفر و نفاق و گمراهی است. البته ممکن است نشناختن در اثر عدم معرفی امام زمان(ع) از سوی خدا باشد (بدون کوتاهی خود شخص). این حالت «ضلال» نامیده میشود و مترادف با «استضعاف» است. در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی به هر حال از هدایت الهی و دینداری محروم شده است. حالت کفر و نفاق مربوط به شخصی است که برایش معرفی الهی صورت گرفته؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این دو حالت دارد: یا انکار و عدم تسلیم خود را بهصراحت ابراز میدارد که کفر نامیده میشود و یا آن را پنهان میدارد که «نفاق» است. در هر صورت، شخص از راه بندگی خداوند دور افتاده و فرجامش خیر نیست.
و سخن پایانی اینکه اگر کسی بخواهد به هدف آفرینش خود دست یابد، جز از راه بندگی خداوند ممکن نیست و خداوند این بندگی را در مسیری خاص طلب کرده است که آن راه، ولایت انسانهای شایسته از پیامبران و اوصیای اوست. فقط کسانی زندگی سعادتمندانه خواهند داشت که از حجتهای الهی پیروی کنند. لازمه این پیروی معرفت به آن ذوات مقدس است. هرچه این شناخت بیشتر باشد، میزان هدایتیافتگی نیز بیشتر است. شایسته است همواره در راه شناخت حجت زمان(عج) از هیچ تلاشی دریغ نکنیم تا پایان عمر که عصاره و حقیقت زندگی است، بر سعادت باشد و نه جهالت.
پینوشت:
۱- محمدبن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۱، ص۳۷۱، ح۱٫
۲- بقره: ۲۶۹٫
۳ . پیشین، ج ۱، ص ۱۸۵، ح۱۱٫
۴ . پیشین، ص ۳۴۲، ح۲۹٫
۵- محمدبن حسین شریف الرضی، نهج البلاغه، ص ۲۱۲، خطبه ۱۵۲٫
۶- محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۰۰، ح۱٫
۷- روایت ادامه دارد دوستداران میتوانند متن کامل آن را مطالعه فرمایند.
۸- بقره: ۱۳۲٫
۹- یوسف: ۱۰۱٫
۱۰- یس: ۷۰٫
۱۱- مائده: ۳٫
۱۲- سیدمحمد بنی هاشمی؛ معرفت امام عصر(ع)، ص۱۱۱٫ (با تصرف)
۱۳- علیبن محمد خزاز قمی، کفایه الاثر، ص۱۵۸٫
۱۴- پیشین، ص۸۶٫
۱۵- پیشین، ص۲۴۵، ح۲۳٫
۱۶- محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۷٫