Tag Archives: معاویه

30آگوست/21

مشارکت مردمی، رویکردی دینی – نگاهی به ویژگی‌های مردم‌سالاری دینی و مسئله مشارکت سیاسی در عصر حاضر

در خصوص نفی نظریه مردم‌سالاری دینی، دو گونه اظهارنظر شده است. از یک سو برخی اضافه کردن قید «دینی» برای «مردم‌سالاری» را قربانی شدن مردم‌سالاری و ارکان و مؤلفه‌های آن معنا کرده و برخی عدم استعمال دموکراسی در تاریخ اسلام را دلیل غیر اصیل بودن نظریه مردم‌سالاری دینی دانسته‌اند و بر این باورند که مردم‌سالاری دارای پیش‌فرض‌هایی در فرهنگ غرب است که هیچ‌یک از آنها با اندیشه اسلام انطباق ندارند،(۱) لکن باید گفت استفاده از مردم‌سالاری در نظام دینی، رویکردی ابزاری و التقاطی ندارد، بلکه رویکردی اصیل دارد و مستند به منابع و آموزه‌های دینی است:

«اینکه گفته می‌شود دموکراسی‌ها و حکومت مردم‌سالاری یک حکومت غیردینی است و حکومت دینی نمی‌تواند یک حکومت مردم‌سالاری باشد، مغالطه است. حکومت اسلامی می‌تواند در عین اینکه حکومت الهی است، حکومت مردمی نیز باشد. نمونه‌اش صدر اسلام، زمان رسول اکرم«ص» و خلفا در اوایل و نمونه دیگرش حکومت جمهوری اسلامی که حکومت مردم است.»(۲)

با وجود ارائه نظریات مختلف در خصوص نظریه «مردم‌سالاری دینی»، می‌توان این نظریات را ذیل دو قرائت اساسی قرار داد.

از یک سو برخی بر این باورند که ترکیب این دو واژه در کنار هم از باب ترکیب دو رکن اساسی نظام است و لذا در حالی که «مردم‌سالاری»، نمایانگر شکل و قالب نظام سیاسی است، قید «دینی» بر جایگاه دین به عنوان محتوای نظام و خاستگاه قوانین آن دلالت می‌کند. از سوی دیگر برخی ترکیب‌ اصطلاح «مردم‌سالاری دینی» را دارای مفهومی بسیط و ترکیب این دو را نه از باب «ترکیب اضافی»، بلکه «ترکیب وصفی» می‌دانند که براساس آن، «مردم‌سالاری» رویکردی «دینی» دارد و خاستگاه آن نیز نه در نظام غربی، بلکه در آموزه‌های دین اسلام است.(۳) بر این اساس، اسلام قرائتی از مردم‌سالاری ارائه کرده است که با نمونه‌های غربی آن متفاوت است و ضمن اینکه از امتیازات مردم‌سالاری برخوردار است، از معایب آن مبرّاست.

«این مردم‌سالاری مطلقاً‌ به ریشه‌های دموکراسیِ غربی ارتباط ندارد. اولاً مردم‌سالاری‌ دینی دو چیز نیست. یعنی این ‌طور نیست که ما دموکراسی را از غرب بگیریم و به دین سنجاق کنیم تا بتوانیم یک مجموعه کامل داشته باشیم. خودِ این مردم‌سالاری‌ هم متعلق به دین است.»(۴)

بدیهی است در دیدگاه مطلوب اسلام، مردم‌سالاری به معنای واگذاری امور حاکمیّت به مردم به‌ صورت مطلق نیست، بلکه به معنای نظمی بومی براساس مبانی نظام اسلامی و در راستای مشارکت سیاسی مردم در ساختار سیاسی جامعه است که براساس آن، «مردم‌سالاری» و «حکومت دینی» دو روی یک سکه و همزمان مورد تأکید هستند.

الف. ویژگی‌های نظم مردم‌سالاری دینی

۱ـ با عنایت به اینکه خاستگاه این نظم سیاسی در آموزه‌های دینی اسلام است، لذا مردم‌سالاری ارائه شده از سوی این نظم سیاسی، برگرفته از گونه غربی آن نیست و مستند به مبانی اسلام اصیل است و گستره حضور مردم، گونه مراجعه به رأی و نظر آنان و ارتباط میان اسلامیّت و مردم‌سالاری را نیز می‌بایست در آموزه‌های دینی جستجو کرد. از راهکارهای مشارکتی مستند به جوامع غربی نیز پس از بازخوانی و استناد به مبانی اسلامی، استفاده شده است.

۲ـ مشارکت سیاسی طراحی شده در این نظم سیاسی، به نظم آرمانی شیعه در عصر غیبت مستند است و ضمن اینکه تمام ارکان و ساختار نظام سیاسی، ذیل نهاد ولایت‌فقیه قرار دارند، رفتارهای مشارکتی نخبگان و توده مردم نیز نه در راستای نظارت بر قدرت، بلکه با هدف کارآمدی نظام سیاسی شیعه، صورت می‌پذیرد. از این روی مراجعه به مردم در نظام مردم‌سالاری دینی نه از روی اضطرار و ناچاری و در قالب احکام ثانویّه، بلکه از سرِ باور به ضرورت مشارکت سیاسی مردم و مستند به ادلّه شرعی و سیره سیاسی اهل‌بیت(ع) است.

۳ـ نگاه همزمان دین اسلام به دین‌مداری و مردم‌سالاری علاوه بر اینکه موجب شده است که ساحتِ نظام مردم‌سالاری دینی از معایب و کاستی‌های برشمرده شده در دو نظام دموکراسی و تئوکراسی مبرا باشد، مزایا و امتیازات آن دو نظام در این نظام مطلوب، حضور پررنگی داشته باشند.

«این مردم‌سالاری‌، راقی‌ترین نوع مردم‌سالاری‌ای است که امروز دنیا شاهد آن است؛ زیرا مردم‌سالاری‌ در چهارچوب احکام و هدایت الهی است. انتخاب مردم است، اما انتخابی که با قوانین آسمانی و مبرای از هرگونه نقص و عیب توانسته است جهت و راه صحیحی را دنبال کند.»(۵)

۴ـ مشارکت سیاسی مردم در نظام سیاسی نه‌ فقط حقّی برای آنهاست که هرگاه بخواهند بتوانند حقّ خود را طلب کنند، بلکه تکلیفی است از جانب شریعت که براساس آن، مردم باید در فرایند مشارکت سیاسی، در سرنوشت خویش دخالت کنند و به‌صورت موثّر در فضای سیاسی وارد شوند.(۶)

 

ب. مسئله مشارکت سیاسی در عصر حاضر:

در خصوص مفهوم مشروعیّت، دو رویکرد اساسی وجود دارد. از یک‌ سو مشروعیّت در رویکرد فلسفه سیاسی به معنای حقانیّت یک نظام در حاکمیّت بر مردم است و نقطه مقابل آن، غصب منصب حاکمیّت تلقّی می‌شود. بر این اساس، هرگاه نظام سیاسی، مستند به مبانی مشروعیّت خویش و مستند به اقبال توده مردم باشد و حاکمیّت را در دست بگیرد، در تصدّی امور جامعه خویش از حقّانیّت برخوردار است. در سوی دیگر، می‌توان از رویکردی دیگر در مشروعیّت نظام سیاسی در حوزه جامعه‌شناسی سیاسی یاد کرد. در این رویکرد فارغ از اینکه نظام سیاسی، واجد حقانیّت در تصدّی امور جامعه باشد یا نباشد، هرگاه کارگزاران بخش زیادی از نیازهای شهروندان را تأمین کنند و با ایجاد نظامی کارآمد، درصد مقبولیّت خویش را افزایش دهند، می‌توان از درصد مشروعیّت فراگیر و حدّاکثری نظام سیاسی یاد کرد و هرگاه کارگزاران فاقد کارآیی مناسب در رفع احتیاجات جامعه باشند و دچار فقدان کارآمدی شوند و درنتیجه نتوانند رضایت‌مندی شهروندان را تضمین کنند، درصدی از مشروعیّت خویش را از دست می‌دهند.

بر این اساس، در حالی ‌که در حوزه مردم‌سالاری دینی، حاکمیّت امیرالمؤمنین«ع» در رویکرد فلسفه سیاسی به‌ واسطه انتصاب الهی مشروع واجد مشروعیّت بود، اقبال فراگیر مردم این مشروعیّت را به فعلیّت تبدیل کرده است. آن حضرت بر اساس منطق حکمرانی مطلوب در نظام مردم‌سالاری دینی پس از استقرار حکومت سیاست‌ها و رفتارهائی را برگزید تا در نهایت در رویکرد جامعه‌شناسی سیاسی نیز بتواند از مقبولیّت فراگیر برخوردار شود.

در این رویکرد و با وجود اینکه در مدّت پنج ‌ساله حکومت علوی غنائم جنگی به کشور اسلامی سرازیر نمی‌شدند، علاوه بر اموری چون عدالت‌ورزی، فساد ستیزی و رفع نظام طبقاتی، برای بهبود وضع زندگی مردم تلاشی مضاعف انجام شد. ایشان در مورد ارتقای سطح زندگی مردم کوفه فرمودند: «ما أصْبَحَ بِاْلکُوفَهِ أحَدٌ الاّ ناعِماً، إنَّ أدْناهُمْ مَنْزِلَهً لَیَأکُلُ مِنَ البُرِّ وَ یَجْلِسُ فی الظِّلِّ وَ یَشْرَبَ مِنْ ماءِ الفُراتِ؛ همه مردم کوفه از رفاه برخوردار شده‌اند؛ چون فقیرترین افراد جامعه نان گندم می‌خورد و سرپناه مناسبی دارد و از آب سالم فرات می‌نوشد.»(۷)

با وجود اینکه این امور درصد مقبولیّت فراگیری را برای حکومت حضرت علی(ع) به ارمغان آورد، اما وجود ناامنی‌ها و جنگ‌های داخلی ناشی از فتنه‌های مخالفان و معارضان، تبلیغات فریبنده دشمنان و اختلافات مردم در برخی از مسائل، درصد مقبولیّت ایشان در بین مردم را کاهش داد، به‌گونه‌ای که دعوت آن حضرت برای جنگ با معاویه، اجابت نشد و بی‌تفاوتی مردم نسبت به دشمنان، موجب نفوذ و شبیخون‌های نابهنگام آنان به سرزمین اسلامی شد.

با وجود تأکید آن حضرت بر توسعه کارایی و رضایتمندی شهروندان، اما نه اقبال فراگیر مردم در آغاز حاکمیّت علوی و نه کاسته شدن از مقبولیّت حاکمیّت حضرت، تأثیری در مشروعیّت ولایت علوی نداشت، زیرا ممکن است در برخی از موارد و تحت تأثیر برخی از عوامل بیرونی یا درونی، درصد مشارکت سیاسی و مقبولیّت نظام سیاسی کم یا زیاد شود، اما این امر به معنای سلب مشروعیّت یا ایجاد مشروعیّت مضاعف نیست. بلکه این امر در حوزه جامعه‌شناسی سیاسی به سیاست‌گذاری‌ها، کارایی و درصد اقناع عمومی جامعه بستگی دارد و هرچه یک حکومت کارایی بیشتری داشته باشد و بتواند نیازهای اولیه و ثانویه شهروندان را بهتر تأمین کند و سیاست‌گذاری‌هایش به نفع توده مردم باشد و بتواند با اقناع افکار عمومی، توطئه و تبلیغات دشمنان را خنثی سازد، از مقبولیّت فراگیرتر و از درصد مشارکت سیاسی بیشتر شهروندان برخوردار خواهد بود.

در بسیاری از کشورها، درصد مشارکت سیاسی مردم در اثر کارگزاری مناسب یا نامناسب برخی از رؤسای دولت‌ها یا سیاست‌گذاری‌های غلط آنان تغییر می‌کند، اما هیچ‌گاه افول مشارکت سیاسی به معنای نامشروع بودن نظام سیاسی نیست، بلکه حاصل ناکارآمدی برخی از کارگزاران و سیاست‌های آنان است که  در فرایند چرخش قدرت، به تغییر آرای مردم به کارگزاران رقیب منجر می‌شود.

انتخابات اخیر ریاست جمهوری اسلامی ایران که با اقبال تقریباً پنجاه ‌درصدی مردم مواجه شد گرچه از سوی برخی به فقدان مشروعیّت نظام سیاسی تعبیر شد، اما در تبیین این مشارکت سیاسی باید گفت:

۱ـ درصد مشارکت سیاسی بسیار کمتر از این میزان، در کشورهای داعیه‌دار دموکراسی دلیلی برای به نامشروع بودن نظام آن کشورها تلقی نمی‌شود، بلکه به ناکارآمدی کارگزاران مستند می‌شود.

۲ـ نقش ناکارآمدی کارگزاران در فرایند امید به بهبود زندگی و ناامیدی از آن، همواره نقشی اساسی در درصد مشارکت سیاسی شهروندان دارد. بدیهی است کارگزاران ناکارآمد قبلی و نه کلیّت نظام سیاسی باید پاسخ‌گوی کاهش درصد  مشارکت سیاسی باشند.

۳ـ مشارکت سیاسی عمدتاً تابع شرایط حاکم بر جامعه است. بر این اساس، باید بین مشارکت سیاسی مردم در فرایند جنگ و صلح، ناامنی و آرامش، قحطی و برخورداری فرق گذاشت؛ همچنانکه باید بین شرایط حاکم بر جامعه (همه‌گیری بیماری کرونا) که موجب حضور حدّاقلی مردم در اجتماعات می‌شود تمایز قائل شد. طبیعی است که  ترس از بیماری می‌تواند درصد قابل توجّهی از مشارکت سیاسی مردم را کم کند. چنانکه در انتخابات اخیر کشور فرانسه (با وجود اینکه از وضعیّت بهداشتی مناسب‌تری برخوردار است) درصد مشارکت‌کنندگان از حدود ۳۳% فراتر نرفت.

۴ـ این انتخابات در حالی صورت پذیرفت که شبکه‌های متعدّد ماهواره‌ای و اجتماعی و … مردم را به تحریم انتخابات ترغیب می‌کردند. نباید از نقش تبلیغات فراگیر این دشمنان در ایجاد تردید در برخی از شهروندان غافل شد.

با توجّه به نکات ‌فوق، ضمن اینکه باید به صداقت دستگاه انتخاباتی نظام اسلامی در اعلام واقعیت‌های انتخاباتی مشارکت‌کنندگان و عدم دستکاری در این آمار، با وجود امکان سوء استفاده دشمنان، درود گفت و با وجود اینکه این درصد از مشارکت سیاسی در نظام اسلامی، مقبول نیست، اما در تحلیل قضایا باید زمان و مکان و شرایط را در نظر گرفت، لذا می‌توان این درصد از مشارکت سیاسی را در موقعیّت کنونی، مناسب دانست. البته با سیاست‌گذاری‌های دقیق و مناسب، گزینش کارگزاران امین و فعال، کارآمدسازی ساختار اداری جامعه، محوریّت عدالت اجتماعی، فسادستیزی و شفافیّت در رفتار کارگزاران، درصد مقبولیّت نظام اسلامی افزایش پیدا خواهد کرد و مشارکت سیاسی فراگیر شهروندان را تضمین خواهد شد.

 

پی‌نوشت:

  1. سید محمود الهاشمی، نظره جدیده فی ولایه الفقیه، ولایه الفقیه من الأصول الواضحه فی الفقه، مجله المنهاج، ش۸، ص۲۸۸٫
  2. رهبر معظم انقلاب، نماز جمعه؛ ۲۷/۰۳/۱۳۶۲٫
  3. سید سجاد ایزدهی، مردم‌سالاری دینی، مقوله‌ای بسیط یا مرکّب، فصل‌نامه علوم سیاسی، شماره ۱۳، ص۳۴٫
  4. رهبر معظم انقلاب، دیدار کارگزاران نظام‌، ۱۲/۹/۱۳۷۹٫
  5. رهبر معظم انقلاب، تنفیذ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی‌، ۱۱/ ۵/ ۱۳۸۰.
  6. رهبر معظم انقلاب، در دیدار اعضای مجلس خبرگان ۲۳/۱۲/۱۳۸۰٫

۷٫ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۳۲۷٫

03ژانویه/21

سیاسـت تا دیانـت

تاریخ پژوهی در مکتب بیم و امید

از آنجا که دولت بیم و امید پس از هفت سال و اندی، حکمرانی توأم با کامروایی برای خودش به مکتبی تبدیل شده و در همه عرصه‌ها تأثیرات شگرفی بر جای گذارده، خوب است جهت تیمن و تبرک، یکی دو نمونه از آثار این مکتب در عرصه پژوهش‌های تاریخی به اطلاع عموم برسد:

الف) نظریه صدر اسلام و خانه‌های بی در: «حسین دهباشی» از شاگردان «حسام الدین آشنا» و سازنده فیلم تبلیغاتی حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲، پس از سال‌ها تتبع و پژوهش به این نتیجه رسید که در صدر اسلام خانه‌های مردم مدینه فاقد «در» بوده و به جای آن از یک تکه پارچه یا پرده استفاده می‌شده است. بنا بر این داستان حمله اشرار به خانه حضرت امیر«ع» و شکستن در خانه حضرت و جراحت حضرت زهرا «س» حقیقت ندارد و صرفاً باعث ایجاد شکاف میان شیعه و سنی و مانع تحقق وحدت اسلامی می‌شود.

ب) نظریه شمشیرهای بی تیغه: این نظریه توسط یکی دیگر از محققان مکتب بیم و امید یعنی استاد «حسام‌الدین دهبانی» ارائه شده است. بر اساس تحقیقات «استاد دهبانی» عرب‌های صدر اسلام آن قدرها دانش فنی و تکنولوژی نداشته‌اند که بخواهند برای شمشیر و خنجرشان «تیغه» درست کنند؛ لذا صرفاً دسته شمشیر و خنجر را بابت قمپز در کردن و پز دادن درون غلاف جا می‌دادند و برای خودشان کیف می‌کردند. ایشان تأکید کرده‌اند که محققان سال‌ها برای یافتن تیغه شمشیر و خنجر متعلق به صدر اسلام، جستجو و تحقیق کرده، ولی چیزی نیافته‌اند و شاهد و مدرکی هم که بتواند ثابت کند عرب آن روز به «فناوری تیغه‌سازی» دست یافته بوده، پیدا نکرده‌اند، لذا با قاطعیت و قبل از پایان دولت یازدهم، اعلام خواهند کرد که همه آنچه تحت عنوان ضربت خوردن حضرت امیر«ع» در ۱۹ ماه رمضان یا حوادث عاشورا روایت شده، جعلی است و حقیقت ندارد و موجب بروز کدورت میان مسلمانان هوادار بنی‌امیه با مسلمین حامی اهل‌بیت«ع» می‌شود. بر اساس پژوهش‌های استاد دهبانی، امیرمؤمنان«ع» با معاویه مذاکره کرده و توافق نامه «دمشق» را به شیوه برد – برد امضا کرده تا مانع از خونریزی بی‌حاصل و بروز جنگ شود. دهبانی در ادامه پژوهش‌های خود و بر اساس نظریه «شمشیرهای بی‌تیغه» ثابت کرده که حادثه عاشورا رخ نداده و اصولاً خنجر شمر تیغه‌ای نداشته تا به وسیله آن جنایتی را مرتکب شود و اختلاف میان امام حسین«ع» و یزید بر مبنای شکستن دیوار بی‌اعتمادی و گفت‌وگوهای چندجانبه میان طرفین حل و فصل شده است.

 

درجه‌بندی آدم‌ها

۱) طی حادثه‌ای تروریستی در فرانسه، فردی با چاقو به چند نفر حمله کرد.(یک ماه پیش)

* واکنش رئیس‌جمهور، وزیر امور خارجه و وزارت امور خارجه ایران به این حادثه: محکومیت شدید + ابراز همدردی با خانواده‌های قربانیان در اولین لحظات پس از حادثه

۲) درحمله تروریستی عوامل داعش به دانشگاه کابل، ده‌ها دانشجوی این دانشگاه کشته و زخمی شدند. (چند روز پیش)

* واکنش رئیس‌جمهور، وزیر امورخارجه و وزارت امور خارجه ایران به این جنایت: هان؟ چی؟ کجا؟ پس از چند روز از وقوع حمله!

نتیجه‌گیری اخلاقی:

آدم‌ها یا چشم آبی، موطلایی، مسیحی و غربی هستند که در این حالت آدم حسابی محسوب شده و پیشرفته، متمدن و درجه یک‌اند و زخمی شدن حتی یک نفر از آنها در حوادث تروریستی ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است و یا اینکه مسلمان ، غیر اروپایی و مو مشکی‌اند که در این حالت بود و نبودشان فرقی نمی‌کند و هر چه بمیرند مشکلی در مسیر تمدن و پیشرفت پیش نمی‌آید.

نتیجه‌گیری دیپلماتیک:

آمریکا و اروپا کدخدا و مباشرین کدخدا هستند در حالی که افغانی‌ها رعیت هم نیستند و با ارفاق رعیت «صفر» به حساب می‌آیند. یک دیپلمات هیچ وقت با کدخدا و رعیت صفر یکسان برخورد نمی‌کند.

 

 

 

 

دولت و دوراهی دعا و دیپلماسی

* معاون اول رئیس‌جمهور در پاسخ به این سئوال خبرنگاران که امیدی به کاهش قیمت‌ها هست؟ گفت: «دعا کنید!»

الف) نفس اینکه دیپلمات‌ها بالاخره به این نتیجه رسیده‌اند که باید به جای «کدخدا» به «خدا» متوسل شوند، اتفاق مبارکی است.

ب) سیره انبیاء و معصومین این بوده که برای حل مشکلات و معضلات، به همراه کار و تلاش معقول، توسل و دعا را هم جدی می‌گرفتند، اما اینکه کسانی مشکل‌سازی کنند و برای حل مشکلاتی که خود بانی آن بوده‌اند مردم را به دعا حواله دهند، نوبری است که فقط در بوستان «دیپلماسی» دیده می‌شود.

ج) اگر بنا باشد که مردم با دعا مشکلات اقتصادی و معیشتی خود را حل کنند، پس دیگر چه نیازی به دولت و معاون اول و وزارت خانه و دفتر و دستک است؟ می‌شود دولت را با تمام طول و عرض و هزینه‌ها و حقوق‌ها و مزایای شبه سلطنتی تعطیل و بودجه مربوطه را میان مردم تقسیم کرد. عملاً بخش زیادی از مشکلات مالی مردم حل خواهد شد و مردم هم به جان تعطیل‌کنندگان دولت «دعا» خواهند کرد.

 

ویروس حساس به دیانت

بر اساس تحقیقات گسترده‌ای که توسط متخصصان ستاد ملی کرونا صورت گرفته، ویروس کرونا علاقه ویژه‌ای به آلوده کردن اماکن دینی و افراد پای‌بند به شعائر مذهبی دارد و از محیط‌های لهو و لعب و افراد خوش‌گذران فراری است. بر همین مبنی این ستاد برای پیشگیری از گسترش بیماری کرونا و حفاظت از سلامت جامعه در برابر خطرات آن دستورالعمل زیر را صادر کرده است:

الف) کلیه اماکن دینی و مذهبی شامل مساجد، حرم‌های مطهر، بقاع متبرکه، حسینیه‌ها، تمامی نمازهای جمعه و جماعت و یادواره‌ها و مراسم شهدا و برنامه‌های سپاه و بسیج و هرگونه نشست و سخنرانی با محتوای دینی و مذهبی و برنامه‌های جشن یا عزاداری اهل‌بیت«ع» حتی اگر در آن برنامه کلیه دستورالعمل‌های بهداشتی کاملاً رعایت شوند، تا اطلاع ثانوی تعطیل هستند.

ب) حضور در برنامه‌هایی مانند تشییع جنازه شجریان و سایر سلبریتی‌های وابسته به جریان اصلاحات، سفر به اماکن تفریحی مانند کیش، حضور در بازارهای لوکس و پاساژگردی، برگزاری مسابقات ورزشی مانند کشتی و فوتبال، اجتماع در سواحل شمال و جنوب کشور و… به هر تعداد و حتی بدون رعایت پروتکل‌های بهداشتی بلامانع است و موجب شیوع کرونا نمی‌شود.

* ستاد کرونا در پاسخ به این پرسش که چرا در اربعین امسال با وجود اجتماع میلیونی مردم عراق، این کشور شاهد افزایش مرگ و میر ناشی از کرونا نبود؟ اعلام کرد جواب به این قبیل سئوالات وظیفه ما نیست.

13جولای/19

رویارویی امروز جبهه حق و باطل رویارویی اراده‌هاست

معاویه مغرور از صلح، نامه‌ای به والی‌اش در مدینه فرستاد و از مروان خواست تا دختر عبدالله جعفر را برای یزید خواستگاری کند. او مست بود و نابخرد و در این خیال که اکنون که بر مسند حکمرانی نشسته است و با تکیه بر زر و زور و تزویر حکم می‌راند‌، مرزهای مردی و نامردی نیز شکسته‌ و حق و باطل به هم آمیخته‌اند و می‌توان لبخند مکر بر لب داشت و گستاخانه دم از دوستی با رهبران حق‌مدار زد و از نمد صلح‌، کلاهی دوخت و بر سر این و آن گذاشت.

پاسخ امام مجتبی(ع) کوتاه بود و گویا. امام فرصت سوء‌استفاده از صلح‌نامه را از بت حیله ستاندند و به معاویه‌ی مکار فهماندند که او همچنان دشمنی زبون است. سخن با چنین دشمن نابکاری نیز ادبیات خاص خود را دارد: «َإِنَّا عَادَینَاکُم لِلَّهِ وَ فِی‌اللَّهِ فَلَا نُصَالِحُکُم لِلدُّنیَا: ما برای خدا و در راه او، با شما دشمنی کردیم؛ پس هرگز برای دنیا با شما بساط دوستی پهن نمی‌کنیم.»(۱)

***

انعطاف هنرمندانه امام مجتبی(ع) برای دست یافتن به مقصود، بر حفظ صف‌بندی جبهه حق و باطل استوار بود و امام تا آخرین لحظه حیات گهربار خود، همواره بر حفظ موضع اعتراضی با دشمن و توجه به آرمان‌ها تاکید داشتند. نمونه ذیل گواه جایگاه شکوهمند و قوی امام نسبت به دشمن و جبهه همراه اوست.

روزی معاویه در حضور  امام حسن(ع) خود را بهتر از امام دانست و حضرت در جوابش فرمودند، «چگونه‌‌اى پسر هند؟» معاویه گفت، «براى اینکه مردم در اطراف من اجتماع کرده‏اند، ولى کسى در اطراف تو نیست.» امام حسن(ع) فرمودند، «هیهات! اى پسر هند جگرخوار! این بدترین مقامى است که تو به دست آورده‏اى، زیرا  افرادى که در اطراف تو جمع شده‏اند، دو دسته‏اند. یکى مطیع و دیگرى مجبور. آنان که مطیع‌اند معصیت خدا را می‌کنند و اشخاصى که اجباراً از تو فرمانبردارى می‌کنند، طبق قرآن عذر موجه دارند، «وَ حَاشَ لِلَّهِ أَنْ أَقُولَ أَنَا خَیرٌ مِنکَ فَلَا خَیرَ فِیکَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ بَرَّأَنِی مِنَ الرَّذَائِلِ کَمَا بَرَّأَکَ مِنَ الْفَضَائِل: حاشا که من بگویم از تو بهترم، زیرا اصلاً در وجود تو خیرى نیست، بلکه می‌گویم خداى رئوف، مرا از صفات پست و رذیله تبرئه کرده، همچنان که تو را از صفات نیکو و پسندیده محروم ساخته است.»(۲)

***

دشمنی حق و باطل، تاریخی به درازای حیات بشر دارد و تاکید بر صف‌بندی مستمرجبهه‌ای با ولایت خدا در برابر جبهه‌ای با ولایت طاغوت، رمز سعادت و عزت دین‌باوران تاریخ است. دشمن به برق دنیایی که بر هوا و هوس استوار کرده، غرّه است و بدان می‌نازد و به دیگران می‌تازد. او با تکیه بر شرارت خود، بر تحکیم و تثبیت خویش اصرار دارد و ما را به همراهی با خود می‌خواند.

در این مصاف، قبض و بسط‌ها، برای تفوق بر دشمن، اجتناب‌ناپذیر است، اما اصرار به جلب رضایت دشمن بی‌معناست. او به کم راضی نیست و جز محو راه و هدف به چیزی باور ندارد و غیر از تحمیل یک زندگی ذلت‌بار به ما به چیزی نمی‌اندیشد، «لَن تَرضى‏ عَنکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم(۳): هرگز یهود و نصاری از تو راضی و خشنود نخواهند شد، مگر آنکه از آنها پیروی کنی.»

حفظ موضع قوی اعتراضی و تهاجمی و فراموش نکردن دشمن و مبارزه، راهبرد ترسیمی سکاندار حکیم انقلاب است که با تکیه بر سیرۀ امام مجتبی«ع» طراحی شده است. توجه به این روش همراه با عزمی جدی می‌تواند بر عزت و اقتدار جاری نظام بیفزاید، زیرا رویارویی امروز جبهه حق و باطل، رویارویی اراده‌هاست و اراده ما از آنها قوی‌تر است. ما علاوه‌ بر اراده‌ قوی، توکّل به خدا را هم داریم.(۴): «ذلِکَ بِاَنَّ ‌اللهَ مَولَی‌الَّذینَ ءامَنوا وَ اَنَّ الکافِرینَ لا مَولی لَهُم(۵): این براى آن است که خداوند مولا و سرپرست کسانى است که ایمان آوردند، امّا کافران مولایى ندارند.

 

پی نوشت:

  1. مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص۱۱۹٫
  2. مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص۱۰۴٫
  3. بقره، آیه ۱۲۰٫
  4. از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان نظام ۲۴/۲/۱۳۹۸٫
  5. محمد، آیه ۱۱